PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معارف قرآن_جلد دوم(معارفی از سوره های مائده و انعام)



دژدان
2018_01_04, 10:05 AM
besm8

معارف_‌قرآن_جلد_2_نویسنده_ج عی_از_نویسندگان
#فصل_اول
#معارفى_از_سوره_مائده


معارفی از سوره مائده
‌ «مائده» با 120 آيه مدنى، پنجمين سوره قرآن و آخرين سوره مفصلى است كه اواخر حيات رسول خدا (ص) بر آن جناب نازل شده است.
هدف عمده آن دعوت به پايدارى در پيمانها و تهديد نسبت به شكستن و بى‌اعتنايى كردن به آنهاست و اينكه سنّت خدا بر اين جارى شده كه نسبت به كسى كه پيمان با امام خود را بشكند و از اطاعت امام درآيد سختگيرى كند.
نامگذارى اين سوره به «مائده» به خاطر داستان نزول مائده براى ياران حضرت مسيح در آيه 114 است.
فشرده مطالب سوره مائده‌ مطالب اصلى اين سوره در موارد زير خلاصه مى‌شود:

...3gol....1- تأكيد بر وفاى به عهد و پايدارى نسبت به ميثاقها كه به مناسبت ميثاقهايى كه خدا از بنى‌اسرائيل و نصارا گرفته و آنها به آن عمل نكردند را يادآورى مى‌كند.

...3gol....2- آياتى از اين سوره به بحث امامت و رهبرى پس از پيامبر (ص) اختصاص دارد، مانند آيه اكمال دين و اتمام نعمت كه به مناسبت منصوب شدن حضرت على (ع) به امامت در روز غديرخم به دست پيامبر اكرم (ص)، نازل شده‌است. همچنين آيه ولايت كه ولى مؤمنان را خدا و رسول و مؤمنان نمازگزارى كه در حال ركوع زكات مى‌دهند، معرفى مى‌كند كه مراد از مؤمنان حضرت على (ع) است. همچنين آيه تبليغ كه روشن كردن رهبرى پس از پيامبر را معادل تبليغ 23 ساله پيامبر قلمداد نموده، در اين سوره واقع شده‌است.

...3gol....3- نصايح و بحثهاى مفصلى درباره اهل كتاب. اين سوره همه آنان را به دين اسلام و پذيرش دعوت پيامبر اسلام (ص) فراخوانده و در رابطه با عقايد و افكار و اعمالشان، سخن گفته و بر دشمنى يهود با اسلام نيز تأكيد ورزيده‌است.

...3gol....4- در اين سوره مسائلى چون غذاهاى حلال و حرام، وضو و تيمم، حكم قتل، مفسدين فى‌الارض، حرمت شراب و قمار و بت‌پرستى، احكام صيد در حال احرام و شهادت بر وصيت نيز مورد بحث قرار گرفته است.

اكمال دين و اتمام نعمت‌

...4gol....«... الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الْأِسْلامَ ديناً ...»...4gol....
farfallina-viola امروز آنان كه كافر شدند، از دين شما مأيوس گشتند. پس از آنان مترسيد و از من بترسيد.
امروز دينتان را برايتان كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين، براى شما پسنديدم.farfallina-viola

اين عبارت، قسمتى از آيه سوم سوره مائده است.
ابتداى آيه در مقام شمردن خوراكيهاى حرام است و انتهاى آن استثناى مضطرّ را بيان مى‌كند و اگر اين عبارت را از وسط آيه برداريم، به معناى آيه هيچ خللى وارد نمى‌شود و بقيه آيه مشابه آيات 173 سوره بقره، 145 سوره انعام و 115 نحل مى‌شود.
پس، اين عبارت، جمله معترضه‌اى است كه يا از اول نزول (به مصلحتى) در وسط آيه جاى گرفته و يا به دستور رسول خدا (ص) در آنجا قرار داده شده و يا در هنگام جمع‌آورى قرآن در آنجا قرارش داده‌اند.
البته در روايات شأن نزول اين عبارت نيز هيچ ذكرى از اصل آيه نيامده و مؤيّد اين احتمال است كه اين عبارت جداگانه نازل شده است و قرار گرفتنش در اينجا مطابق نزول نبوده‌است. عجيب اين است كه آيات ديگر قرآن نيز كه به شكلى مربوط به مسأله ولايت‌ و جانشينى بعد از پيامبر است، همچون آيه 67 سوره مائده و 33 سوره احزاب نيز چنين حالتى دارند و در بين آياتى قرار گرفته‌اند كه مربوط به بحثهاى ديگر است.

#اليوم_چه_روزى_است؟...

دژدان
2018_01_04, 10:14 AM
«اليوم» چه روزى است؟

دو جمله
...4gol....«اليوم يئس الذين كفروا من دينكم ...»...4gol....
و
...4gol....«اليوم اكملت لكم دينكم ...»...4gol....
از نظر مضمون به هم نزديك بوده از لحاظ مفهوم به هم مرتبطند، چون معلوم است كه بين كامل شدن دين و مأيوس شدن كافران رابطه هست و بر هم متوقفند و همه مفسران نيز بر اين ارتباط اتفاق نظر دارند و معلوم مى‌شود كه منظور از «اليوم» در هر دو جمله يك روز است.
درباره اينكه آن روز چه روزى است؟ نظرات مختلفى ارائه شده يا ممكن است مطرح شود.
آيا منظور روز بعثت است كه روز ظهور اسلام بود يا روز فتح مكه است كه شوكت مشركان قريش در هم شكست يا روز نزول سوره برائت است كه از آن به بعد آثار شرك از جزيرةالعرب رخت بربست يا روز عرفه حجةالوداع است كه اين آيه و ديگر آيات سوره مائده در آن نازل شده‌است؟
هيچ كدام از احتمالات بالا صحيح نيست، چون در روز مبعث نه دين كامل شده بود و نه كافران مأيوس شدند و روز فتح مكه نيز گرچه شوكت منافقان مكه در هم شكست، ولى مشركان شبه جزيره همچنان در قوت و شوكت بودند و علاوه بر اين، در آن روز هنوز بسيارى از احكام نازل و بيان نشده بود.
روز ابلاغ سوره برائت نيز گرچه روز گسترش اسلام بر سراسر جزيرةالعرب و روز درهم شكستن صولت شرك بود، ولى روز كامل شدن اسلام نبود و بسيارى از احكام و دستورات بعد از اين روز نازل شده. روز عرفه سال دهم نيز نمى‌تواند مراد باشد، چون مشركان قريش قبل از آن در روز فتح مكه مأيوس شده‌بودند و مشركان عرب نيز روز نزول سوره برائت در سال نهم به يأس رسيدند و اگر مراد، جميع مشركان از جمله يهود و نصارا باشد (همچنان كه عموم «الذين كفروا» دلالت دارد) كه آنهانيز مأيوس نشده‌بودند، زيرا هنوز اسلام بر خارج از جزيرةالعرب تسلطى نداشت و از جهت ديگر اگر منظور از «اكمال دين» بسته شدن باب تشريع باشد، پس احكامى كه بعد از روز عرفه حجةالوداع تا رحلت پيامبر نازل شد چيست؟
با توجه به اين آيه و آيات ديگر معلوم مى‌شود كه كافران از دين اسلام نفرت داشتند و مى‌خواستند ريشه اين دين را بكنند و مسلمانان را به كفر برگردانند.
آنها ابتدا سعى كردند با وعده و وعيدها پيامبر (ص) را از دعوتش منصرف كنند بعد از شكست در اين مرحله به پيامبر (ص) وعده سازش دادند كه با جواب قاطع
...4gol.... «لا اعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ وَ لا انْتُمْ عابِدُونَ ما اعْبُدُ»...4gol....
روبه‌رو شدند و هر نقشه‌اى كه ريختند به شكست انجاميد.
در آخر بدين اميد بستند كه با رحلت پيامبر (ص)، دعوت كننده به اين دين از بين مى‌رود و اساس دعوت منقرض مى‌گردد و پيامبر هم كه فرزندى ندارد تا ادامه دهنده راهش باشد.
پس اگر اين دين قائم به شخص رسول خدا (ص) باشد، اميد به زوال آن هست و اگر به امر خدا متوليانى براى دين معلوم گردد تا بعد از پيامبر در حفظ و انتشار آن بكوشند، اميد كافران به يأس تبديل خواهد شد.
اين وجه مطابق همان رواياتى است كه شأن نزول اين آيه را نصب امام على (ع) به ولايت شمرده‌است، زيرا با نصب امام على (ع) دين از قائم به شخص بودن خارج شد و متولى دين بعد از پيامبر معلوم شد و اميد كافران به يأس گراييد.

#منظور_از_اتمام_نعمت_چيست؟...

دژدان
2018_01_04, 10:27 AM
منظور از «اتمام نعمت» چيست؟

«نعمت» براى هر چيز عبارت است از چيزهايى كه با طبع آن بسازد و آن را در رسيدن به كمال كمك كند.
بنابراين، آنچه خداوند به ما عطا كرده اگر سبب كمال و رسيدن ما به عبوديت شود، نعمت بوده و گرنه نقمت است.
براى مثال مال و فرزند اگر ما را در رسيدن به كمال ياور باشد، نعمت است و گرنه نقمت و شر، همچنان كه
....pa....قرآن در مورد كافران مى‌فرمايد:
«اموال و اولاد كافران تو را به تعجب واندارد، خداوند مى‌خواهد به وسيله اين اموال و اولاد آنان را در زندگى عذاب دهد.»

پس هر چيزى به خودى خود براى انسان نه نعمت است، نه نقمت؛ اگر فرد آن را در راه عبوديت مصرف كند و در تحت ولايت الهى قرار دهد، نعمت است و گرنه نقمت به عبارت ديگر نعمت در حقيقت ولايت الهى است كه انسان را به مقصد مى‌رساند و هر چيزى وقتى نعمت مى‌شود كه مشتمل برمقدارى از ولايت باشد و اسلام چون مشتمل بر ولايت خدا، رسول و اولى‌الامر است بزرگترين نعمت است.
با اين بيان معلوم شد كه منظور از اكمال دين، نازل كردن حكم ولايت و افزودن آن بر مجموع معارف دينى است كه تا آن زمان نازل شده بود و نعمت ولايت خدا و رسول با تعيين ولى بعد از پيامبر تكميل شد و بعد از اين بود كه خداوند، اسلام را به عنوان دين مورد پسند خود اعلام كرد.

خطر فعلى كجاست؟

....pa....خداوند مى‌فرمايد:
با ابلاغ حكم ولايت، كافران از ريشه‌كن كردن و تحريف نمودن دين شما مأيوس شدند، پس ديگر از آنان نترسيد. حافظ و متولى دين همه نقشه‌هاى كافران را بر ملا و بى‌اثر خواهد كرد و حافظ دين از تحريف و تبديل خواهد بود. از اين ناحيه، ديگر خطرى شما را تهديد نمى‌كند. آنچه خطراست و بايد از آن برحذر بود، ترس از عصيان خداست. بايد از خدا ترسيد (وَاخْشَوْنِ) و از دستورهاى او سرپيچى نكرد زيرا در صورت نافرمانى و سركشى از دستورهاى خدا بخصوص دستور ولايت، انحراف حتمى و هلاك و عذاب قطعى است.
اينجا ديگر مسلمانان بايد از هواهاى نفسانى خود و اينكه نعمت ولايت را كفران كنند بترسند و دست ردّ به سينه متولى خدايى دين نزنند كه در آن صورت خداوند نعمت خود را از آنان سلب نموده و لباس ترس و خوارى بر تنشان خواهد كرد. متأسفانه مسلمانان اين هشدار خداوند را ناشنيده گرفتند و خداوند نيز آنان را به عذاب خويش گرفتار كرد.

#هدايت_قرآن_براى_كيست؟

دژدان
2018_01_04, 10:34 AM
هدايت قرآن براى كيست؟

...4gol....«يَهْدى بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ الَى النُّورِ بِاذْنِهِ وَ يَهْديهِمْ الى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ»...4gol....
farfallina-viola خداوند دنبال كنندگان رضايت خود را به وسيله قرآن به راههاى سلامت، هدايت مى‌كند و به اذن خويش آنان را از تاريكيها به سوى نور بيرون مى‌برد و به راه راست، هدايتشان مى‌كند.farfallina-viola

در جستجوى رضوان الهى‌

قرآن كريم، هدايت را براى كسانى مى‌داند كه در خود زمينه پذيرش حق را ايجاد كرده و خواستار رضايت خدا باشند.
به عبارت ديگر، هدايت قرآن از آن كسى است كه با قبول قرآن و ايمان به خدا و تصديق پيامبر (ص) و پيروى از دين او، دنبال كننده رضاى خدا باشد.
كلمه هدايت در قرآن به دو معنى استعمال شده‌است.
نخست، راه نشان دادن كه همه انسانها را دربرمى‌گيرد.
و ديگرى راه بردن و به مقصود رساندن.

....pa....خداوند راه سعادت و راه شقاوت را براى همه انسانها معلوم و روشن كرده‌است:
...4gol....«وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْنِ»...4gol....
farfallina-viola راه خير و شر را به او نشان داديم.farfallina-viola

هدايت به معناى دوم فقط شامل كسانى است كه طالب حق و تسليم فطرت باشند، چنين كسانى به حكم فطرت، خود را به حق سپرده و با اجراى دستورات و احكام قرآن، به حق مى‌رسند و اين آيه شريفه بر اين معنا دلالت دارد.

منظور از «سُبُل السّلام» در آيه راههاى سلامت، امنيت و نجات از عذاب الهى يا راههاى خدا مى‌باشد.
زيرا سلام اسمى از اسماء خدا و «سُبُل السلام» يعنى راههاى خدا.

#سر_مفرد_آمدن_نور_و_جمع_آمدن_ ظلمات‌...

دژدان
2018_01_04, 10:45 AM
سرّ مفرد آمدن نور و جمع آمدن ظلمات‌

«ظلمات» به صورت جمع و نور به صورت مفرد آمده است، زيرا راههاى باطل، فراوان و
سراپا اختلاف است و نور و طريق هدايت، يكى بيش نيست كه همان طريق حق است.
شناخت سبب حقيقى‌ قرآن بيرون بردن مردم را از تاريكيها به سوى نور، مقيّد به «اذن خداوند» ساخته تا توهّم استقلال در اين كار نشود، زيرا سبب حقيقى اين كار، همانا خداى متعال است و پيامبر (ص) يا قرآن شريف واسطه هدايتند.

عقيده به تثليث كفر است

...4gol....«لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا أِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ بْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً أِنْ أَرادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسيحَ بْنَ مَرْيَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِى‌الْأَرْضِ جَميعاً وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّمواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَاللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْى‌ءٍ قَديرٌ»...4gol....
farfallina-violaآنان كه گفتند: خدا همان مسيح پسر مريم است، كافر شدند، بگو: چه كسى مى‌تواند عذاب خدا را دفع كند اگر اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و همه اهل زمين را به هلاكت رساند؟ فرمانروايى آسمانها و زمين و هر چه ميان آنهاست از آن خداست. آنچه مى‌خواهد مى‌آفريند و خدا بر هر چيز تواناست.farfallina-viola

تثليث چيست؟

تثليث از عقايد زيربنايى و اساسى مسيحيت تحريف يافته است.
حاصل گفتار مسيحيان در اين مسأله آن است كه، ذات خدا، جوهر واحدى دارد و اين حقيقت واحد، سه اقنوم يا نحوه بروز و ظهور و تجلى دارد.
اقنومهاى سه‌گانه كه خداى تعالى با آنها جلوه و ظهور كرده، عبارتند از:
#اقنوم_هستى، #اقنوم_علم كه همان كلمه است و #اقنوم_حيات كه همان روح‌القدس است.

اين اقنومهاى سه‌گانه را پدر، پسر و روح القدس مى‌گويند.

#پدر را اقنوم #وجود، #پسر را اقنوم #علم و #روح‌القدس را اقنوم #حيات ناميدند.
پسر كه كلمه و اقنوم علم است، از ناحيه پدرش كه اقنوم وجود است، به همراهى روح‌
القدس كه اقنوم حيات است و اشياء به وسيله او روشنى مى‌گيرند، نازل شد.
البته در تفسير اين اجمال، اختلافى عظيم به راه انداخته و به شعبه‌ها و راههاى بسيارى منشعب شده‌اند.

#اعتقاد_مسيحيان_در_مورد_عيس علیه السلام ...

دژدان
2018_01_04, 10:55 AM
اعتقاد مسيحيان در مورد عيسى (ع)

از ديدگاه قرآن‌ آيات زير، بيانگر اعتقاد مسيحيان در مورد حضرت عيسى (ع) است:

...4gol....«قالَتِ النَّصارَى الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ...4gol....
farfallina-violaنصارا گفتند: مسيح پسر خداست.farfallina-viola

در آيه ديگر مى‌فرمايد:

...4gol....لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا انَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسيحُ بْنُ مَرْيَمَ...4gol....
farfallina-violaكسانى كه گفتند: خداوند همان مسيح پسر مريم است، براستى كافر شدند.farfallina-viola

...4gol....«لَقَدْ كَفَرَ الَّذينَ قالُوا انَّ اللَّهَ ثالِثُ تَلاثَةٍ»...4gol....
farfallina-violaكسانى كه خداوند را سومين [خدا از خدايان سه‌گانه‌] دانستند، كافر شدند.farfallina-viola

بر اساس اين آيات، آنها مسيح را پسر خدا، خود خدا و يكى از خدايان سه‌گانه مى‌دانند.
البته اين آيات در ظاهر به سه مذهب، اشاره دارد و بعضى آنها را بر مذهبهاى مختلف مسيحيت حمل كرده‌اند.
به هر حال، آنچه مهم است اعتقاد غلطى است كه در همه مذاهب مسيحيت وجود دارد و آن اعتقاد به فرزندى عيسى براى خداست.
اين اعتقاد غلط، منشأ اعتقادات غلط ديگرى از جمله تثليث شده و قرآن مى‌خواهد با طرح و ردّ آن، ريشه باطل را بزند.
مسيح، پسر واقعى خدا؟! تورات و انجيلهاى موجود از يكسو صراحت دارند كه «خداى تعالى يكى است» و ازسوى ديگر، انجيل به صراحت مى‌گويد: «مسيح پسر خداست» و از طرف ديگر، تصريح مى‌كند كه «اين پسر همان پدر است و لاغير».
اگر آنها مسأله پسرى را تنها به عنوان احترام مطرح مى‌كردند، قابل اغماض بود، ولى آنان اين كار را نكردند، با اينكه انجيل در مواضع متعدد تصريح مى‌كند كه منظور از پسرى و پدرى، صرف تشريف است؛ البته كلماتى هم در آن يافت مى‌شود كه قابل حمل بر تشريف و احترام صرف نيست. براى مثال در جايى از انجيل چنين آمده‌است:
عيسى گفت: هر كس مرا ببيند پدر را ديده است، مگر هنوز ايمان نياورده‌اى كه من در پدر حلول كرده‌ام و پدر در من حلول كرده‌است.
و اين سخنى كه دارم برايتان مى‌گويم، از ذات من به تنهايى صادر نمى‌شود، بلكه از من و پدر كه الحال در من است، صادر مى‌شود.
اوست كه دارد اين كارها را مى‌كند. باورم كنيد كه مى‌گويم: من پدرم و پدر، من است.
اگر مى‌بينيم در پاره‌اى از نوشته‌هاى تبليغاتى اخير كه به دست افراد غير مطلع داده مى‌شود، دم از سه‌گانگى مجازى مى‌زنند، سخن رياكارانه‌اى است كه به هيچ وجه با منابع اصلى مسيحيت و اعتقاد واقعى دانشمندان آنها سازگارى ندارد.

#تثليث_اعتقاد_غير_عقلايى‌...

دژدان
2018_01_04, 10:59 AM
تثليث، اعتقاد غير عقلايى

‌ اعتقاد به تثليث، با بديهيات و ضروريات عقلى، منافات دارد. هيچ راه عقلى براى پذيرفتن تثليث و حتى براى تصور صحيح آن وجود ندارد.
سه تا شدن يكى و يكى شدن سه تا قابل تصوّر نيست، تا چه رسد به اينكه قابل قبول باشد، چون اصول دعوت مسيحيت يعنى پدر و پسرى، تثليث و مسائل مشابه ديگر قابل استدلال نيست، بدين جهت آنها اين اصول را مسلم و غير قابل بحث و تعبدى معرفى كردند.

تثليث عقيده‌اى تقليدى

‌ در آيه‌اى از قرآن چنين آمده‌است:
يهود و نصارا كه براى خداوند، فرزند قائل شدند، همان سخن و اعتقاد گذشتگان را تكرار كردند و از آنها پيروى نمودند.
با توجه و مطالعه تاريخ، معلوم مى‌شود كه نصارا عقيده به تثليث و پسرى حضرت عيسى را از اقوام بت‌پرست قديم مثل يونانيها، هندوها و بوداييان گرفته‌اند.
عقايد بت‌پرستان هندوچين و بت پرستان يونان قديم، مشابه عقيده تثليث است و چون آنها قبل از يهود و نصارا بوده‌اند، معلوم مى‌شود كه يهود و نصارا اين عقايد را از آنها گرفته‌اند.

دلايل بطلان تثليث‌

تثليث و سه خدايى در عين يك خدايى، باطل است به دلايل زير:

...3gol....الف- فرزند داشتن خدا محال است، چون:

1- شرط توليد مثل و فرزند داشتن، جسم مادى داشتن و مادى بودن است و خداوند، خالق ماده و خود منزه از ماده است و وقتى مادى نبود، پس بناچار، زاد و ولد و تناسل نيز در او راه ندارد.

2- خداى تعالى خالق، پرورنده و قيّم موجودات است و قيموميّت او مطلق و فراگير است و همه چيز در اصل وجود و بقا، قائم به خداوند است. باتوجه به اين مطلب، چگونه ممكن است موجودى فرض شود كه در عين مخلوق بودن و تحت قيموميّت او بودن، قائم به ذات و بى‌نياز از او باشد؟

3- فرزند پيدا كردن، امر تدريجى است و فرض آن در مورد خداوند، مستلزم اين است كه خداوند، محكوم قانون ماده و حركت باشد كه اين نيز محال است.

...3gol....ب- عيسى (ع) بشر است و از بشر ديگر متولد شده است و همه لوازم بشريت را دارد و بشر مادى، محتاج و فقير نمى‌تواند خدا باشد.

...3gol....ج- در آيه ديگرى مى‌فرمايد: عيسى و مادرش غذا مى‌خورند. غذا خوردن، بهترين‌ دليل بر نيازمندى و مخلوق بودن است و كسى كه اگر مدتى از غذا و آب منع شود، رشته حياتش قطع مى‌شود، چگونه مى‌تواند خدا باشد.

...3gol....د- در آيات فراوانى از قرآن و همچنين انجيل بر عبادت، بندگى و راز و نياز حضرت عيسى تأكيد و تصريح شده است، در حالى كه اگر حضرت عيسى، خدا بود و خود را خدا مى‌دانست، ديگر آن عبادتها و مناجاتها و تضرّعها به درگاه خدا معنا پيدا نمى‌كرد، علاوه بر آن، مسيح هيچ‌گاه ديگران را به بندگى خود دعوت نكرده، بلكه هميشه آنها را به بندگى خدا دعوت نموده و اين خود دليل ديگرى بر بنده بودن اوست.

...3gol....ه- اگر ظهور معجزات و كارهاى شگفت انگيز و غير عادى، مثل زنده كردن مردگان و امثال آن دليل بر خدايى باشد، پس بايد ديگر پيامبران را هم خدا دانست، چون آنها نيز داراى چنين معجزاتى بوده‌اند، در حالى كه نصارا، پيامبران ديگر را خدا نمى‌دانند.

...3gol....و- همچنان كه ثابت شد، حضرت مسيح، بنده خداست، روح القدس نيز- كه يكى از ملائكه مقرب است- بنده خداست. او مخلوق خدا و تحت امر اوست و به اراده او عمل مى‌كند و از خود هيچ ندارد. خدايى غير از خداى يگانه نيست، چون تعدّد خدايان، محال است. پس، خداوند، ذات واحد و يگانه است و هر چه غير خداست، مخلوق اوست.
پس #تثليث باطل و كفر است و عيسى و روح القدس هر دو بنده خدا و مطيع اويند.

#كيفر_جنگ_با_خدا_و_رسول_ص...

دژدان
2018_01_04, 11:04 AM
كيفر جنگ با خدا و رسول (ص)

...4gol....انَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِى الْأَرْضِ فَسادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَو يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فِى الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِى الْاخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ» (مائده، آيه 33)...4gol....
farfallina-violaهمانا كيفر كسانى كه با خدا و رسولش مى‌جنگند و در زمين فساد مى‌كنند، اين است كه كشته شوند يا به دار آويخته گردند و يا دستها و پاهايشان بطور مخالف (دست راست با پاى چپ) بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند. اين، خوارى و رسوايى آنان، در دنياست و در آخرت عذابى دردناك خواهند داشت.farfallina-viola

شأن نزول‌

عده‌اى از مشركان نزد پيامبر صلى الله عليه و آله رفتند و آيين اسلام را پذيرا گشتند، ولى نتوانستند خود را با شرايط محيط زيست مدينه، تطبيق دهند و دچار بيمارى شدند. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى بهبود آنان، دستور داد كه به محل خوش آب و هوايى كه مرتع شتران زكات بود، بروند تا هم از آب و هواى بهتر آنجا بهره‌مند گردند و هم از شير تازه شتران، تغذيه كنند.
آنان پس از بهبودى، به جاى قدردانى از رسول خدا صلى الله عليه و آله، از اسلام رو برتافتند و ناجوانمردانه، پس‌از آنكه دست و پاى نگهبانان شتران‌را قطع و چشمانشان را كور كردند، آنان را به وضع فجيعى به شهادت رسانده، شتران زكات را به غارت بردند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمان دستگيرى آنها را صادر كرد.
نيروهاى اسلام آنان را اسير كرده، نزد پيامبر آوردند.
در اين هنگام، اين آيه درباره كيفيت مجازات آنان، نازل شد.

جنگ با خدا

از آنجا كه «جنگ با خدا» به‌معناى واقعى آن محال است، منظور اين آيه شريفه معناى مجازى يعنى «دشمنى با خدا» مى‌باشد؛ و از طرفى چون «جنگ با خدا» را در كنار «جنگ با پيامبر» صلى الله عليه و آله آورده است، معلوم مى‌شود كه منظور دشمنى با خدا به وسيله انجام گناهان فردى و مخالفت با تك تك احكام نيست.
بلكه مراد دشمنى با خدا در خصوص مواردى است كه رسول نيز در آن دخالتى دارد و خلاصه اينكه به مواردى برگشت مى‌كند كه شخص محارب مى‌خواهد آثارى را كه ولايت پيامبر بر جامعه دارد از بين ببرد.
ضميمه كردن اين مطلب با قسمت دوم آيه كه مى‌فرمايد

...4gol....«وَ يَسْعَوْنَ فِى الْارْضِ فَسادًا»...4gol.... مى‌رساند كه منظور، فساد در زمين از راه اخلال به امنيت عمومى و راهزنى است، يعنى كسانى كه در قلمرو حكومت اسلامى به ايجاد ناامنى دست زده و مردم را با ارعاب و تهديد با اسلحه و ...، در مخاطره قرار داده و امنيت را از جان و مال و ناموس جامعه سلب مى‌كنند، اينان مصداق واقعى محاربان با خدا و رسول مى‌باشند.

#كيفر_محارب‌...

دژدان
2018_01_04, 11:08 AM
كيفر محارب

...3gol....در اين آيه چهار نوع كيفر، براى محارب، ذكر شده است:


★كشتن
★به دار آويختن
★قطع دست و پا
★تبعيد.

از سياق اين آيه و بعضى از روايات بر مى‌آيد كه كيفرهاى چهارگانه، براساس ميزان جرم، در نظر گرفته شده است.
در روايتى از امام رضا عليه السلام نقل شده است كه اگر كسى به جنگ با خدا و رسول قيام كرد و كسى را كشت، كشته مى‌شود و اگر علاوه بر قتل، مالى را هم غارت كرد، هم كشته شده و هم به دار زده مى‌شود و اگر فقط اموال را غارت كرد ولى كسى را نكشت، دست چپ و پاى راست يا عكس آن را قطع مى‌كنند و اگر فقط ايجاد ناامنى كرد و قيام مسلحانه نمود ولى مرتكب قتل و غارت نشد، فقط تبعيد مى‌شود.
در روايتى ديگر تعيين حدّ به‌عهده امام قرارداده‌شده كه هرچه مصلحت دانست اختياركند.

توسل‌

...4gol....«يا أَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جاهِدُوا فى‌ سَبيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده، آيه 35)...4gol....
farfallina-violaاى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! تقواى الهى پيشه كنيد و براى تقرب به خدا وسيله بطلبيد و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.farfallina-viola

...3gol....در اين آيه، براى دستيابى به فلاح و رستگارى، سه دستور مهم داده شده است:

★تقواى الهى
★توسل
★جهاد در راه خدا.

وسيله چيست؟

وسيله در لغت به‌معناى چيزى است كه انسان بواسطه آن به چيز ديگرى نزديك‌مى‌شود و منظور از وسيله در آيه شريف هر چيزى است كه باعث قرب و نزديكى انسان به خدا شود و آن مى‌تواند داراى مصداقهاى زيادى باشد، گاهى مراد از وسيله اعمال صالحى است كه انسان انجام مى‌دهد
...3gol....چنانچه در روايتى از امير مؤمنان عليه السلام نقل شده كه «وسيله» عبارت است از:

★ ايمان به خدا و رسول صلى الله عليه و آله
★جهاد در راه خدا
★کلمه اخلاص (لا اله الا الله)
★به پا داشتن نماز
★دادن زكات
★روزه ماه رمضان
★حج عمره
★صله رحم
★صدقه پنهانى
★صدقه آشكار
★و كارهاى نيك.
گاهى نيز منظور از وسيله، دست زدن به دامن اولياى الهى است، يعنى انسان با كسانى كه به مرحله قرب خدا رسيده‌اند ارتباط برقرار كند و با محبت و توسل به آنان، خود را به خدا نزديك سازد.
قرآن به اين حقيقت اشاره كرده كه اگر گناهكاران علاوه بر طلب مغفرت از خدا، به دامان پيامبر نيز متوسل شده و از او بخواهند كه از درگاه خدا برايشان طلب بخشش كند، خداوند آنان را خواهد بخشيد:

...4gol....«وَ لَوْ انَّهُمْ اذْ ظَلَمُوا انْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً»...4gol....
farfallina-violaو اگر اين مخالفان به هنگامى كه به خود ستم مى‌كردند (و فرمانهاى خدا را زير پا مى‌گذاردند) نزد تو مى‌آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‌كردند و پيامبر هم براى آنها استغفار مى‌كرد؛ خدا را توبه‌پذير و مهربان مى‌يافتند.farfallina-viola


#نمونه‌هايى_از_توسل_به_پيام بر_اكرم_صلى_الله_عليه_و_آله.. .

دژدان
2018_01_04, 01:04 PM
نمونه‌هايى از توسل به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله

نمونه‌هايى از توسل به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در زمان حيات و پس از زمان حيات آن حضرت در كتب شيعه و سنّى نقل شده است كه حاكى از وجود يك سنت مستمرّ حتى در حضور آن حضرت بوده است.
به‌عنوان مثال نقل شده كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله تقاضاى مرد بيابان‌نشين را كه با سرودن‌
شعرى از آن حضرت تقاضاى باران نمود را اجابت كرد و بر فراز منبر رفت و پس از خواندن خطبه از خداوند تقاضاى باران نمود و دعاى خود را ادامه داد تا باران فراوانى باريد.
يا در ماجراى ديگر، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به نابينايى كه براى شفاى چشمانش به آن حضرت متوسل شده بود، دستور داد كه پس از انجام وضو و خواندن دو ركعت نماز، اين‌گونه خدا را بخواند:

...4gol....«اللَّهُمَّ انّى‌ اسْئَلُكَ وَ اتَوَجَّهُ الَيْكَ بِنَبِيِّنا مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله نَبِىِّ الرَّحْمَةِ، يا مُحَمَّدُ انّى‌ اتَوَجَّهُ بِكَ الى‌ رَبِّكَ انْ تَقْضِىَ حاجَتى‌»...4gol....
farfallina-violaخدايا، من از تو درخواست مى‌كنم و به تو روى مى‌آورم به‌وسيله (وساطت) پيامبرمان، حضرت محمد صلى الله عليه و آله، پيامبر رحمت. اى محمد صلى الله عليه و آله من به‌وسيله تو به‌سوى پروردگارت توجه مى‌كنم كه خواسته مرا برآورى.farfallina-viola

او نيز چنين كرد و خداوند، چشمان او را بينا نمود.
در كتب شيعه نيز اين حقيقت مورد تأييد قرار گرفته و پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام به‌عنوان وسايل در درگاه الهى معرفى شده‌اند.
....pa....حضرت على عليه السلام در تفسير آيه مورد بحث فرموده است:
...4gol....«انَا وَسيلَتُهُ»...4gol....
farfallina-violaمن وسيله الهى هستم.farfallina-viola

حدّ سرقت‌

...4gol....«وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ» (مائده، آيه 38)...4gol....
farfallina-violaدست مرد و زن دزد را به كيفر عملى كه انجام داده‌اند، به‌عنوان يك مجازات الهى قطع كنيد؛ و خداوند، عزيز و حكيم است.farfallina-viola

#تنبيه_عبرت‌_آموز_در_شرع_مق س_اسلام...

دژدان
2018_01_04, 01:40 PM
تنبيه عبرت‌آموز در شرع مقدس اسلام

براى بعضى‌از گناهان تنبيه‌هايى مشخص شده است.
غالب اين گناهان اعمال خلافى است كه آثار سوء اجتماعى دارند، مانند زنا كه فساد اجتماعى بار مى‌آورد يا مانند دزدى كه ناامنى اقتصادى ايجاد مى‌كند و يا سحر كه سبب ناامنى روحى، روانى و ايمانى مى‌گردد، با توجه به اين آثار سوء مرتكب اين اعمال را تنبيه مى‌كنند تا هم او متنبه گشته و دست از گناهان بردارد و هم ديگران عبرت گرفته و جرأت ارتكاب اين گناهان را پيدا نكنند.
در برخى از آيات اشاره به فلسفه اين مجازاتها شده‌است؛ ازجمله در اين آيه مى‌فرمايد:

...4gol....«جَزاءً بِما كَسَبا نَكالًا مِنَ اللَّهِ»...4gol....
farfallina-violaاين قطع دست دزد جزاى كار او و عقوبتى است بازدارنده از جانب خدا.farfallina-viola

«نكال» به مجازاتى گويند كه غرض از آن هم دست كشيدن مجرم از جرم و هم عبرت گرفتن ديگران باشد.
در آيات حد زنا نيز مى‌فرمايد:

...4gol....«لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فى‌ دينِ اللَّهِ انْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْاخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ»...4gol....
farfallina-violaدر اجراى مجازات الهى نسبت به آن دو گرفتار رأفت نشويد، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد! و بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند!farfallina-viola

داورى و حكومت، طبق قانون خدا

...4gol....«وَ أَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما انْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما انْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما يُريدُ اللَّهُ أَنْ يُصيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ كَثيراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ» (مائده، آيه 49)...4gol....
farfallina-violaو ميان آنان (اهل كتاب) به آنچه خداوند فرو فرستاده است، حكم كن و از هوسهاى آنان پيروى مكن، مبادا تو را (نسبت به تغيير در) بعضى از آنچه خداوند بر تو نازل كرده است، بفريبند، و چنانچه (از داورى تو) روى برگردانند، بدان‌كه خداوند مى‌خواهد آنان را به سبب برخى از گناهانشان، مجازات كند و همانا بسيارى از مردم فاسقند.farfallina-viola

شأن نزول

‌ تنى چند از بزرگان يهود با يكديگر تبانى كردند كه پيامبر صلى الله عليه و آله را به خيال خام خود بفريبند و او را وادار كنند تا نسبت به حكم الهى، كوتاه آيد و به سود آنان داورى كند.
آنان نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفتند و گفتند:
اى محمّد! تو خوب مى‌دانى كه ما از دانشمندان، اشراف و بزرگان يهوديم و چنانچه ما از تو پيروى كنيم، يهوديان هم از ما تبعيت مى‌كنند و مخالفت نمى‌ورزند. ميان ما و قوم ما، درگيرى و نزاعى وجود دارد.
ما آنها را براى حل اختلاف نزد تو مى‌خوانيم، تو به نفع ما داورى مى‌كنى و ما هم در عوض به تو ايمان مى‌آوريم و رسالتت را تصديق مى‌كنيم.
پيامبر صلى الله عليه و آله از پذيرفتن اين پيشنهاد، امتناع كرد و آيه فوق در اين باره نازل شد.

#طرد_احكام_اسلام_هرگز...

دژدان
2018_01_04, 01:43 PM
طرد احكام اسلام، هرگز

اين آيه[49_سوره مائده] گوشزد مى‌كند كه براى جذب ديگران به اسلام، نبايد زير بار معامله سياسى رفت و به خواسته‌هاى نامشروع، تن داد:

...4gol....«وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوائَهُمْ»...4gol....
بلكه بايد مراقب تبانى و توطئه پيروان ديگر مكاتب و مذاهب، عليه ارزشهاى اسلامى بود و كوچكترين انعطافى در اين مورد از خود، نشان نداد.

...4gol....«وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ ما انْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ»....4gol....
از نكات ظريف اين آيه اشاره به گرفتاريهاى دنيوى بعض كفار است.
آيه دليل گرفتار شدن اين عدّه را مجازاتِ تسليم نشدن آنان در برابر حق و عدالت و انجام گناهان مى‌داند و اين مجازاتها را در برابر بخشى از گناهان آنان مى‌شمارد.
هشدار و عصمت‌ هشدار الهى به پيامبر صلى الله عليه و آله، با مقام عصمت آن حضرت، منافات ندارد؛ زيرا معناى معصوم بودن پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام اين نيست كه اختيار از آنان سلب مى‌شود و ارتكاب معصيت برايشان محال مى‌گردد؛ اگر چنين باشد، ديگر عصمت براى آنها فضيلت و ارزشى ويژه به‌شمار نخواهد آمد.
كسانى كه از عصمت برخوردارند، على‌رغم توانايى برانجام گناه، مرتكب آن نمى‌شوند و يكى از عوامل مصونيت آنان، تذكرات و هشدارهاى الهى است.
وجه دوم اين‌گونه هشدارها، تشديد خطاب نسبت به پيروان است.
وقتى مطلبى داراى اهميت زياد باشد، خداوند امر و نهى مربوط به آن را به‌طور مستقيم متوجه شخص پيامبر مى‌كند و با اينكه پيامبر در بالاترين درجه عبوديت و بندگى است و هرگز مخالف خواست خدا عمل نمى‌كند، شخص ايشان را به رعايت آن مهم مأمور مى‌سازد تا ديگران حساب خويش را بكنند و در رعايت آن دستورات كمال سعى و كوشش را به خرج دهند.

#گرايش_به_بيگانگان‌...

دژدان
2018_01_04, 01:55 PM
گرايش به بيگانگان

...4gol....«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصارى‌ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمينَ فَتَرَى الَّذينَ فى‌ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشى‌ أَنْ تُصيبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِىَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلى‌ ما أَسَرُّوا فى‌ أَنْفُسِهِمْ نادِمينَ» (مائده، آيات 51- 52)...4gol....
farfallina-violaاى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! يهوديان و مسيحيان را دوست و هم‌پيمان نگيريد؛ برخى از آنان، دوست و هم‌پيمان بعض ديگرند. هر كس از شما ولايت آنان را بپذيرد (و هم‌پيمانشان گردد،) از آنان به شمار مى‌رود؛ خداوند، جمعيت ستمكار را هدايت نمى‌كند. پس آنان را كه در دلهايشان مرض است، مى‌بينى كه در دوستى و هم‌پيمانى با آنها (يهود و نصارا) بر يكديگر پيشى مى‌گيرند (و در توجيه عملكرد خود) مى‌گويند: مى‌ترسيم حادثه‌اى براى ما پيش آيد (و ما به كمك يهوديان و مسيحيان، نيازمند شويم). اميد است خداوند (براى مسلمانان) پيروزى يا امرى از جانب خود (پيروزى نهايى اسلام بر دشمنان) پيش آورد تا آنان (كه با كفار هم‌پيمان گشتند) از آنچه در دل، پنهان ساختند، پشيمان گردند.farfallina-viola

شان نزول

‌ درباره شأن نزول اين آيات، روايات گوناگونى وجود دارد.
بنابر روايتى بعد از اينكه يهود بنى‌قينقاع با مسلمانان درگير شدند، «عبادة بن صامت خزرجى» نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفت و گفت:
اى رسول خدا! من تعداد فراوانى هم‌پيمان از يهوديان دارم ولى اينك از هم‌پيمانى و دوستى با يهود، بيزارى مى‌جويم و به خدا و رسول صلى الله عليه و آله پناه مى‌برم و ولايت و دوستى خدا و رسولش را مى‌پذيرم.
ولى عبداللّه ابىّ گفت:
«من مردى ترسو هستم، مى‌ترسم كه بلايى بر سرم بيايد، از اين رو، پيمان خود را با يهود نقض نمى‌كنم.» رسول خدا صلى الله عليه و آله نسبت به خطر اين كار به وى هشدار داد و او در ظاهر پذيرفت كه پيمان خود با آنان را نقض كند.

پيامدهاى دوستى با بيگانگان‌

خداوند، مسلمانان را از دوستى و ارتباط تنگاتنگ با يهوديان و مسيحيان برحذر مى‌دارد؛ زيرا اينگونه دوستى و ارتباط، موجب اثرپذيرى اخلاقى مى‌گردد و سرانجام جامعه را از تبعيت حق، به پيروى از هوا و عبادت شيطان سوق مى‌دهد

...4gol....«لا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصارى‌ أَوْلِياءَ»....4gol....

البته محبت قلبى داشتن، صميمى و همراز بودن و روابط ولايى داشتن غير از داشتن روابط متقابل است.
آنچه مورد نهى قرار گرفته نوع اول است؛ به‌خاطر اينكه آثار سوء در پى دارد.
اما روابط متقابل انسانى و داد و ستد ممنوع نيست و تا زمانى كه آنان به روابط مسالمت‌آميز پاى‌بند باشند، داشتن چنين روابطى بلامانع است.

#علت_تأكيد_بر_روى_عنوان_يهود _و_نصارا...

دژدان
2018_01_04, 02:00 PM
علت تأكيد بر روى عنوان يهود و نصارا

علت اينكه بر روى عنوان يهود و نصارا تأكيد شده است نه بر روى عنوان اهل كتاب، اين است كه از تعبير به اهل كتاب نوعى «نزديكى به مسلمانان» به ذهن خطور مى‌كند (چون مسلمانان نيز همانند يهود و نصارى‌ پيرو كتاب آسمانى هستند) و اين تعبير با دستورى كه خداوند مبنى بر قطع رابطه با آنها مى‌دهد، مناسب نيست، از اين رو، نهى از پذيرفتن ولايت و دوستى آنان را با تعبير «اهل كتاب» نياورد.
مسلمانانى كه هشدار قرآن را ناديده گرفته، بسوى بيگانگان، گرايش پيدا كنند، از حوزه ايمان، خارج مى‌شوند و در شمار دشمنان اسلام درمى‌آيند
...4gol....«وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ»...4gol....

كسانى كه به‌جاى تكيه بر قدرت بى‌كران الهى و نيروهاى خودى، به قدرت بيگانگان پناه برند و به آن دلخوش باشند، دچار نوعى شرك، ناخالصى و مريضى قلب هستند
...4gol....«فَتَرَى الَّذينَ فى‌ قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسارِعُونَ فيهِمْ»...4gol....

اينان كه به دست خود، زمينه محروميت خويش را از هدايت الهى فراهم آورده‌اند، در راستاى اهداف دشمنان اسلام، قدم برمى‌دارند و همانند آنان به راه ضلالت مى‌روند
...4gol....«يُسارِعُونَ فيهِمْ»...4gol....

معيار روابط بين‌المللى‌ با توجه به آيات 7 تا 9 سوره ممتحنه بويژه آيه هشتم كه مى‌فرمايد:

...4gol....«لا يَنْهيكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِى الدّينِ وَ لَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ»...4gol....
farfallina-violaخدا شما را از نيكى كردن و رعايت عدالت نسبت به كسانى كه در امر دين با شما پيكار نكردند و شما را از خانه و ديارتان نراندند، نهى نمى‌كند. زيرا خداوند، عدالت پيشگان را دوست دارد.farfallina-viola

مى‌توان به اين اصل كلى در روابط بين‌الملل اشاره كرد كه مسلمانان موظفند در برابر گروهها يا كشورهايى كه نسبت به اسلام و مسلمانان، موضع خصمانه دارند و دشمنان اسلام را يارى مى‌كنند، سرسختانه بايستند و هرگونه پيوند محبت و دوستى را با آنها قطع كنند.
اما چنانچه آنان نسبت به اسلام و مسلمانان بى‌طرف باشند و توطئه نكنند- با آنكه كافرند- مسلمانان مى‌توانند با آنان رابطه حسنه و عدالت‌آميز برقرار كنند.
بدون شك اين ارتباط نبايد در سطح ارتباط برادران مسلمان باشد و نيز نبايد موجب تسلّط كفّار بر مسلمانان شود.

#ويژگيهاى_قوم_محبوب_خدا...

دژدان
2018_01_05, 09:52 AM
ويژگيهاى قوم محبوب خدا

...4gol....«يا أَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ فى‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ ...» (مائده، آيه 54)...4gol....
farfallina-violaاى مؤمنان!
هر كس از شما از دينش برگردد (به خدا زيانى نمى‌رساند)، خدا بزودى مردمى مى‌آورد كه آنها را دوست دارد، و آنان نيز، خدا را دوست دارند؛ مردمى كه در برابر مؤمنان نرم و فروتن و در برابر كافران، سخت و نفوذ ناپذيرند. در راه خدا جهاد مى‌كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى‌هراسند.farfallina-viola

مرتدّ كيست؟

مرتد در اصطلاح به كسى مى‌گويند كه از ايمان به كفر برگردد، اگر در گذشته كافر بوده و مدّتى ايمان آورده و حالا دوباره كافر گرديده، مرتد ملى است ولى اگر سابقه كفر نداشته و #مسلمان‌زاده است و حالا كافر شده، #مرتدّ فطرى است.
با توجه و دقت در آيات قبل كه مؤمنان را از دوستى با كفّار نهى كرد و در اين آيه كه تهديد مى‌كند اگر مرتد شويد، قوم ديگرى را جايگزين شما مى‌كنم و با توجه به اوصافى كه براى قوم جايگزين، بيان كرده كه مخالف صفات و حالات دوستداران كفار است، به‌نظر مى‌رسد كه منظور از مرتدّ در اين آيه، معناى اصطلاحى آن نيست، بلكه كسانى را كه دستور آيه قبل را ناديده گرفته و يهود و مسيحيان را به دوستى گرفته‌اند، مرتد خوانده است؛ زيرا دوست داشتن و علاقه قلبى نسبت به آنان با علاقه داشتن به خدا، پيامبر و مؤمنان، منافات دارد.
ممكن نيست قلبى كه مالامال از محبت دشمنان خدا و پيامبر
است، جاى دوستى خدا و پيامبر باشد و انسان نيز يك قلب بيش ندارد.

...4gol....«وَ ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فى‌ جَوْفِهِ»...4gol....
farfallina-violaخداوند براى يك انسان، دو قلب در درونش قرار نداده است.farfallina-viola

....pa....خداوند در آيه ديگرى مى‌فرمايد:

...4gol....«وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ»...4gol....
farfallina-violaهر كس از شما، آنان را دوست بدارد، خودش نيز از آنان است.farfallina-viola

اين آيه شريفه در مقام بيان اين مطلب است كه دين خدا از اين‌گونه مردم نيرنگ باز، بى‌نياز است، براى اينكه مردمى كه از ترس از دست دادن منافع مادى، خود را در ورطه مخالفت با خدا مى‌اندازند و با يهود و نصارا دوستى مى‌كنند، در مسيرى قرار دارند كه آرام آرام نفاق در دلهايشان رخنه مى‌كند.
آنان جماعتى بيمار دلند و باكى ندارند كه با از دست دادن دين، دنيا را به دست آورند و عزّت كاذب و مقامهاى زودگذر دنيوى در نزد كفار را بر عزّت حقيقى كه تنها در نزد خدا و رسول است، ترجيح مى‌دهند.

#ويژگيهاى_قوم_محبوب_خدا...

دژدان
2018_01_05, 09:56 AM
قوم محبوب خدا

اين آيه شريفه، در حقيقت يك پيشگويى غيبى است و مى‌گويد:
خداى سبحان در مقابل رنگارنگى و دو چهرگى اين مردم سست ايمان و صدمه‌هايى كه دين از ناحيه آنان خورده و در ازاى اينكه اينان محبت غير خدا را بر محبت خدا ترجيح داده، عزّت را از غير خدا طلب كرده، امر جهاد را سست شمرده، سهل‌انگارى كرده و از ملامتها ترسيده‌اند، بزودى قومى را خواهد آورد كه داراى ويژگيهاى زير هستند:

الف- به خدا عشق مى‌ورزند و جز به خشنودى او نمى‌انديشند و خداوند نيز آنان را دوست دارد.

ب- در برابر مؤمنان، فروتن و خاضع و در برابر كافران، سرسخت و پرقدرتن

ج- جهاد در راه خدا، از برنامه‌هاى هميشگى آنان است.

د- در راه انجام فرمان خدا و اداى تكليف، از ملامت هيچ سرزنش‌كننده‌اى نمى‌هراسند.

نسبت دادن صفات فوق به آن «قوم»- به صورت جمع- نشان دهنده اين است كه تك تك افراد آن قوم نيز متصف به اين صفات هستند.

ياوران مهدى (عج)

در مورد اين‌كه اين قوم چه كسانى هستند، نظريه‌هاى مختلفى ارائه شده است؛ امّا با توجه به ويژگيهاى مذكور در آيه، تا به حال قومى كه همگى متصف به صفات ياد شده باشند، ظهور نكرده‌اند.
از سوى ديگر اگر اين قوم را با قومى كه خداوند به‌عنوان وارثان زمين خوانده، مقايسه كنيم، شباهت فراوانى در صفات آن دو مى‌يابيم و اين احتمال، قوت مى‌يابد كه منظور از اين قوم، حضرت مهدى (عج) و ياران بزرگوارش مى‌باشند كه از جانب خداى تعالى‌ براى ريشه‌كن كردن ظلم و بسط عدل، قيام مى‌كنند.
گفتنى است كه دسته‌اى از روايات، ايرانيان را مصداق اين قوم شمرده‌اند در مورد اين روايات بايد گفت: تا به حال جماعتى كه همگى داراى چنين اوصافى باشند، ظهور نكرده‌اند، مگر اينكه خدا در آينده از اين قوم، مردمى كه داراى چنين اوصافى باشند، مبعوث كند.
البته ايرانيان به رهبرى امام خمينى قدس سره براى اقامه حكومت اسلامى قيام كردند.
امام و بسيارى از ياورانش متصف به صفات مذكور بودند، و بعيد نيست كه آن حضرت و هواداران و پيروان صديق انقلاب اسلامى در ايران و جهان مصداقى از اين قوم باشند و مصداق كامل آن حضرت مهدى (عج) و ياورانش باشد.

#پندار_يهود...

دژدان
2018_01_05, 10:05 AM
پندار يهود

...4gol....«وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُاللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ‌ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ الَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَالْبَغْضاءَ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما اوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِى الْأَرْضِ فَساداً وَاللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ» (مائده، آيه 64)...4gol....
farfallina-violaيهود گفت: دست خدا بسته است. دستهاى خودشان بسته باد! و از رحمت خدا دور باشند! به سبب اين كفرى كه گفتند؛ بلكه دستهاى خدا باز است به هرگونه كه بخواهد انفاق و بخشش مى‌كند. همانا اين آيات قرآن، كه بر تو نازل مى‌شود، بر كفر و عصيان بسيارى از آنها مى‌افزايد و ما در بين آنها، عداوت و دشمنى انداختيم كه تا روز قيامت ادامه دارد. هر وقت كه آتش جنگى عليه مسلمانان افروختند، خدا خاموشش نمود و آنها براى فساد در زمين تلاش مى‌كنند و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.farfallina-viola

علامه طباطبايى بعد از نقل اقوال مختلف مى‌نويسد:

وجه اوّل (نزول آيات قرض الحسنه)، به نظر نزديكتر است، چون آيه درصدد شمردن ايرادات و خرده‌گيريهاى يهود از مسلمانان است و مورد تأييد روايات نيز هست، گرچه بعضى از روايات نيز مؤيد وجه سوم است.

نفرين خداوند

در فراز بعدى آيه، خداوند آنها را نفرين مى‌كند:
...4gol....«غُلَّتْ ايْديهِمْ»...4gol....
farfallina-violaدستهايشان بسته باد!farfallina-viola

يعنى همان عيب و نقصانى را كه به خدا نسبت دادند- كه گفتند خداوند دست بسته است و قدرت بر انجام خواسته خود ندارد- همان را خداوند براى خودشان اراده مى‌كند.
بعد مى‌فرمايد: به سبب آنچه گفتند، ملعون شدند، چون سلب قدرت از آنان، خود از مصاديق لعنت و دورى از رحمت خداست و وقتى خداوند قومى را نفرين كند، يعنى اراده خود را در مورد آنها اجرا مى‌كند.
پس اراده خداوند بر اين قرار گرفت كه يهود به كيفر كلام ناحق و جسارت ناروايى كه به ساحت خدايى كردند، هميشه توسرى خور و ضعيف باشند.
بخشش بر مبناى حكمت‌ گشاده بودن دست خدا و اينكه هر چه بخواهد مى‌بخشد، بدين معنا نيست كه بخشش خدا، بدون حساب و گتره است، بلكه بر پايه حكمت، استوار است و كاربرد كلمه «دست» نيز كنايه از قدرت است و «دو دست» (يداهُ) كنايه از كمال قدرت است.

#زياد_شدن_كفر...

دژدان
2018_01_05, 10:08 AM
زياد شدن كفر

زياد شدن كفر و طغيان يهود به سبب نزول قرآن، از آن جهت است كه حسد، ستمگرى و كينه‌توزى آنها مانع از هدايتشان بوسيله آيات نورانى قرآن مى‌شود، بلكه حسادتشان بيشتر شده و در نتيجه، بر كفر خود بيشتر پافشارى مى‌كنند.
دشمنى هميشگى‌ خداوند، خبر مى‌دهد كه ما در بين قوم يهود، بغض و دشمنى انداختيم و اعمال زشت ايشان را با تفرقه بين آنها، كيفر داديم، از اين رو، قلبهاى آنان هيچ‌گاه متّفق نخواهد شد و اتحادشان ظاهرى و ناپايدار است.
در پايان آيه نيز خبرى غيبى و در بردارنده نوعى مژده بيان شده است:
«هرگاه، آتش جنگى (عليه مسلمانان) برافروزند، خداوند آن را خاموش مى‌سازد» از اين سخن، مى‌توان دريافت كه چنانچه مسلمانان به‌خاطر انگيزه‌هاى اسلامى با يهود درگير شوند، پيروزى از آن آنهاست.
و شكستهاى گذشته مسلمانان از يهود بدين علّت بود كه رزمندگان، داراى انگيزه‌هاى اسلامى نبوده، در يك كلام جنگ عرب و يهود بوده، نه جنگ اسلام و يهود.

سرسخت‌ترين دشمنان مسلمانان‌

...4gol....«لَتَجِدَنَّ اشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ امَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذينَ اشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ اقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذينَ امَنُوا الَّذينَ قالُوا انَّا نَصارى‌ ذلِكَ بِانَّ مِنْهُمْ قِسّيسينَ وَ رُهْباناً وَ انَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ» (مائده، آيه 82)...4gol....
farfallina-violaبطور مسلّم، يهود و مشركان را دشمن‌ترين مردم نسبت به مؤمنان، و آنها را كه مى‌گويند ما نصارا (مسيحى) هستيم، نزديكترين امتها از حيث دوستى به مؤمنان خواهى يافت. اين (نزديكى و دوستى) بدين سبب است كه در ميان آنها دانشمندان
و تاركان دنيا هست و (در برابر حق) استكبار نمى‌ورزند.farfallina-viola

#گواهى_تاريخ‌_در_اين_آيه_شر فه...

دژدان
2018_01_05, 10:10 AM
گواهى تاريخ‌ در اين آيه شريفه[آيه 82_مائده]

يهود و مشركان دشمن‌ترين و دورترين امتها از اسلام و مسيحيان از جهت دوستى، نزديكترين امتها به اسلام و مسلمانان معرفى شده‌اند، بدين علامت كه از يهود و مشركان عده كمترى به اسلام گرويدند، ولى از مسيحيان عده زيادى به اسلام گرويدند.
بدون شك، زياد و كمى افراد ايمان آورنده، تنها دليل نيست، بلكه كيفيّت ايمان آوردن نيز مهم است.
غالباً نصرانيان بدون مبارزه، بلكه پس از تشخيص حقانيت اسلام با كمال شيفتگى و شوق به اسلام مى‌گرويدند، درحالى‌كه مجبور به اين كار نبوده و مى‌توانستند با دادن جزيه، بر دين خود باقى بمانند؛ ليكن، اسلام را بر دين خود ترجيح مى‌دادند و ايمان مى‌آوردند ولى مشركان، جز اسلام آوردن، راهى نداشتند زيرا جزيه از آنها قبول نمى‌شد.
پس آن عده از مشركان كه ايمان آوردند، كار مهم و تحسين‌برانگيزى نكرده‌اند، زيرا پس از آن همه آزار و شكنجه كه نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله و مسلمانان، روا داشتند و پس از آن همه ظلم و قساوت و بى‌رحمى، به ناچار، ايمان آوردند.
و امّا يهود، گرچه در ايمان آوردن يا جزيه دادن مختار بودند، ليكن به آسانى، اسلام را قبول نكردند بلكه مدتها بر تكبر و عصبيت خود پافشارى كردند و مكر و حيله و عهدشكنى نمودند، بطورى كه صفحات تاريخ از خاطره‌هاى تلخ مسلمانان آن روز از يهود پر است.
اين تفاوت در برخورد نصارا و يهود، با اسلام وجود داشته و همچنان ادامه داشت.
نصارا هميشه حسن اجابت، نشان مى‌دادند ولى يهود و مشركان لجاجت و پافشارى در عصبيت و استكبار. چه‌بسيار افرادى از مسيحيان كه در قرون گذشته با شوق و رغبت، دعوت اسلام را لبيك گفتند و برعكس، افرادى از يهود و مشركان كه در اين مدت طولانى به اسلام گرويده‌اند، بسيار كم بوده است.
همين ادامه داشتن برخوردهاى مختلف آنان در قرون متمادى و طولانى، خود گواه محكمى است بر صدق دعوى قرآن كه بطور كلى يهود و مشركان را شديدترين دشمنان معرفى مى‌كند.

#اعتقاد_نادرست‌...

دژدان
2018_01_05, 10:11 AM
اعتقاد نادرست‌

يهود معتقدند كه برگزيدگان خدا هستند و غير يهود از لحاظ شرافت و كمال در مرتبه خيلى پايين‌ترى مى‌باشند و در حقيقت آنها حيواناتى هستند كه به شكل انسان خلق شده‌اند تا به يهود خدمت كنند و يهود در مقابل ظلم و ستم بر آنان هيچ بدهكار نمى‌گردند و مؤاخذه نمى‌شوند.
به پيروى از همين عقيده است كه آنها از هيچ جنايتى عليه مخالفان خود، بخصوص مسلمانان، كوتاهى نمى‌كنند.

....pa....از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود:
هيچ فرد يهودى با مسلمانى خلوت نكرد، مگر اينكه تصميم به قتل او گرفت.
یهود در دشمنى با مسلمانان از مشركان هم سبقت گرفته‌اند و ممكن است اينكه در آيه شريفه، ابتدا يهود و بعد مشركان ذكر شده؛ اشاره به اين معنا باشد.

حقيقت گرايى

مسيحيان‌ در مقابل يهود، مسيحيان به سه جهت، نزديكترين ملت از نظر دوستى نسبت به مسلمانان، معرفى شده‌اند.

الف- در بينشان كشيشها و علماى زيادى هستند، كه توان تشخيص حق از باطل را دارند.

ب- زاهدان و پارسايان، در بين آنها زياد است.

ج- مهمتر از همه، اين‌كه متكبّر و برترى‌طلب نيستند و در صورت شناخت حقيقت، آمادگى پذيرش آن را دارند و از خضوع در مقابل حق و حقيقت ابا نداشته، استكبار نمى‌ورزند.

تا زمانى كه در قومى اين سه ويژگى وجود داشته باشد، آن قوم به هدايت و نجات نزديكند و اگر مسيحيتِ پس از پيامبر صلى الله عليه و آله نيز مثل مسيحيت زمان پيامبر صلى الله عليه و آله، علما و تاركان دنيا در بينشان زياد بود و برترى‌جويى نداشتند، جنگهاى صليبى را عليه مسلمانان به راه نمى‌انداختند و از شيوه‌هاى استعمارى بهره نمى‌گرفتند، به هدايت نزديك بودند، امّا علت اينكه امروز، آنها نيز در دشمنى با مسلمانان، دست كمى از يهود ندارند، اين است كه از آن دانشمندان، تاركان دنيا و حق‌طلبان، در بين مسيحيت خبرى نيست و زهد و پارسايى جاى خود را به تجمّل و دنياگرايى داده، چنانكه بسيارى از آنان نيز نژاد اروپايى را برتر از ديگران مى‌پندارند.

#بهره‌ورى_از_طيبات...

دژدان
2018_01_05, 10:15 AM
بهره‌ورى از طيّبات‌

...4gol....«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما احَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا انَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ» (مائده، آيه 87)...4gol....
farfallina-violaاى ايمان آورندگان!
چيزهاى پاكيزه‌اى را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نشمريد و (به حدود الهى) تجاوز نكنيد، كه خداوند تجاوزكاران را دوست ندارد.farfallina-viola

نزاع با خداوند

مؤمنان در اين آيه شريفه، توبيخ شده‌اند كه چرا طيبات و نعمتها و چيزهاى پاكيزه‌اى را كه خداوند براى استفاده بندگان خود خلق كرده و استفاده از آنهارا حلال شمرده‌است، حرام مى‌شمرند.

آيا آيه فوق با زهد منافات دارد؟

#زهد يعنى مشغول نشدن به زندگى دنيا، نه برخوردار نشدن از آن. البته جهت رسيدن‌
به مقام زهد، انسان بايد با خواهش نفس مبارزه كند و پاره‌اى لذّات مباح را ترك كند تا نفس قانع گردد و علاقه‌اش به نعمتهاى ظاهرى مادى كم گردد ولى اين كار با آيه منافات ندارد چون در آيه سخن از تحريم حلال خداست و اگر در اعتقاد يا عمل نعمتى را حرام نداند بلكه در پاره‌اى موارد، آن‌هم به‌طور غير دائم استفاده از بعضى نعمتها را ترك كند يا در استفاده به حداقل اكتفا كند تحريم حلال نكرده است.

شأن نزول

‌ نقل شده كه روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله قيامت، سختيها و اوضاع هولناك آن را براى مردم توضيح داد. ترس شديدى اصحاب را فراگرفت بطورى كه عده‌اى تصميم گرفتند، روزها روزه بگيرند و شبها را به عبادت بگذرانند، گوشت و چربى نخورند، با زنان معاشرت ننمايند، عطر استعمال نكنند، لباس مويى و زبر بپوشند و خلاصه، دنيا و لذايذ مادى را ترك كنند. وقتى خبر اين تصميم به گوش رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد آنها را از اين تصميم نهى كرد و فرمود:
نفس شما هم حقى به گردن شما دارد، پس ناگزير براى اينكه هم حق خدا و هم حق نفس خود را ادا كرده باشيد، گاهى افطار كنيد، پاره‌اى از شبها را بخوابيد و در پاره‌اى از آن به عبادت برخيزيد، مى‌بينيد كه من نيز چنين مى‌كنم، هم عبادت مى‌كنم و هم مى‌خوابم، هم روزه مى‌گيرم و هم افطار مى‌كنم، گوشت و چربى مى‌خورم و به سراغ زنان مى‌روم، هر كس از سنت من اعراض كند از من نيست.
بعد از اين جريان، اين آيه نازل شد.

#قمار_و_شراب...

دژدان
2018_01_05, 10:20 AM
قمار و شراب

...4gol....«يا ايُّهَا الَّذينَ امَنُوا انَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْانْصابُ وَالْازْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ انَّما يُريدُ الشَّيْطانُ انْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَالْبَغْضاءَ فِى الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلوةِ فَهَلْ انْتُمْ مُنْتَهُونَ» (مائده، آيات 90- 91)...4gol....
farfallina-violaاى مؤمنان!
جز اين نيست كه شراب و قمار و بتها (يا سنگهايى كه براى ذبح قربانی نصب‌شده و به آنها تبرك مى‌جوييد) و چوبهاى قرعه، پليد و از كارهاى شيطان است. از آنها دورى كنيد؛ اميد است كه رستگار شويد. همانا شيطان مى‌خواهد به‌وسيله قمار و شراب، بين شما كينه و دشمنى بيندازد و شما را از ذكر خدا و نماز باز دارد. آيا دست‌بردار نيستيد؟!farfallina-viola

اعلام تدريجى حرمت شراب

‌ عرب جاهلى به شراب، علاقه زيادى داشت و اعلام حرمت آن بدون زمينه‌چينى، ممكن بود سبب ارتداد يا سرپيچى بسيارى از آنان گردد. خداوند متعال براى جلوگيرى از اين مفسده، حرمت شراب را بصورت تدريجى بيان فرمود. در ابتدا بصورت كنايه از آن نهى كرد و آن را در ضمن عنوان گناه، تحريم نمود. در مرحله بعد، حرمت آن را بصور ت نصيحت بيان كرد و فرمود كه قمار و شراب اگرچه داراى منفعت هستند اما ضرر و زيانشان بمراتب بيشتر است.
سپس از نماز خواندن، در حال مستى نهى كرد و سرانجام در اين آيه شريفه، حرمت شراب و قمار را با تشديد و تأكيد هر چه بيشتر بيان ساخت.
....pa.... در آيه شريفه، حكم حرمت شراب و قمار به چند صورت تأكيد شده است:

1- از جهت لفظ «انّما» كه در آن به كار رفته است.

2- آن را زشتى و پليدى شمرده است.

3- آن را عمل شيطان دانسته است كه به‌وسيله آن كينه‌توزى و دشمنى بين افراد، ايجاد مى‌كند.

4- با كمال صراحت، امر به اجتناب كرده است.

5- از اين جهت كه فرموده در اجتناب از شراب و قمار انتظار و توقع رستگارى هست.

6- از اين جهت كه مشتمل بر بيان مفاسد شراب و قمار است.

7- پرسش توبيخى كه آيا دست بردار نيستيد؟

8- از اينكه در آيه بعد امر به اطاعت از خدا و رسول (و پذيرفتن دستور اجتناب از شراب و قمار) كرده است.

9- اعلام بى‌نيازى خداوند از اطاعت آنها.

مفاسد شراب و قمار

در اين آيه، دو مفسده بزرگ قمار و شراب را كه هدف شيطان است ذكر كرده است؛ ايجاد دشمنى بين شما، بازداشتن شما از نماز و ياد خدا.

#نوشيدن_شراب...

دژدان
2018_01_05, 10:25 AM
نوشيدن شراب

نوشيدن شراب باعث تحريك سلسله اعصاب شده، عقل را سست و اعصاب را به هيجان درمى‌آورد.
اين هيجان عصبى اگر در خدمت خشم و غضب قرار گيرد، معلوم است كه چه ثمرات تلخى به بار مى‌آورد و بزرگترين جنايات را، براى شخص مست تجويز مى‌كند؛ و اگر در مسير شهوت حيوانى قرار گيرد، سر به رسوايى زده، هر فسق و فجورى را چه درباره عِرض و ناموس خود و چه ديگران در نظرش زيبا جلوه‌داده، او را به هتك جميع مقدسات دينى و اجتماعى وا مى‌دارد.
دزدى، خيانت، دريدن پرده عفت محارم خود، فاش كردن اسرار، ورود به خطرناكترين ورطه‌هاى هلاكت و امثال آن را در نظرش ناچيز جلوه مى‌دهد.
آمار ممالك مترقى كه نوشيدن مشروبات الكلى در بينشان رواج دارد، نشان داده كه درشت‌ترين ارقام جنايت و حوادث ناگوار و فسق و فجورهاى شرم‌آور و ننگين، در اثر نوشيدن شراب است.

قمار

قمار، مال و ثروتى را كه انسان در اثر كوشش و رنج بسيار در مدتى طولانى به دست آورده و همچنين آبرو و شخصيّت اجتماعى را در كمترين مدت از بين مى‌برد.
اگر در قمار، پيروز شود و از اين راه مالى به دست آورد، همين مال، او را به انحرافهاى ديگر دچار مى‌سازد، چون اين مال را به زحمت، كسب نكرده، در راه صحيح خرج نخواهد كرد و سير متعادل زندگى‌اش به هم خورده و مردى ولخرج، تنبل و اهل لهو و لعب مى‌شود؛ حوصله اينكه نيازمنديهاى زندگى را با كوشش خود و از راه مشروع به دست آورد نداشته و همواره در پى راههاى نامشروع خواهد بود و اگر در قمار، مغلوب شود و هستى خود را ببازد، همين باخت، وى را به كينه‌توزى نسبت به حريف خود واداشته و در نتيجه، يك عمر را با حسرت، خشم و عصبانيت سپرى مى‌سازد.

#بيانات_معصومين_عليهم_السلا م‌_در_مورد_شراب...

دژدان
2018_01_05, 10:30 AM
بيانات معصومين عليهم السلام

....pa....رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

...3gol....- شراب، مادر تمام كارهاى زشت است.

...3gol....- كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بر سر سفره‌اى كه در آن شراب نوشيده مى‌شود، نبايد بنشيند.

...3gol....- كلام و حرف شرابخوار را تصديق نكنيد، به هنگام خواستگارى به او زن ندهيد، وقتى مريض شد عيادتش نكنيد، در تشييع جنازه‌اش حاضر نشويد، او را امين براى امانت ندانيد.

...3gol....- شرابخواران، سگان اهل جهنمند.

...3gol....- خداوند، شراب، فشاردهنده انگور براى تهيه شراب، كسى كه نهال انگور را براى تهيه انگور شراب مى‌كارد، نوشنده شراب، ساقى شراب، فروشنده شراب، خريدار شراب، خورنده بهاى شراب، حمل كننده شراب و انباردار شراب را لعنت كرده است.

...3gol....- قسم به آن‌كه مرا به حق مبعوث كرده است، شرابخوار با چهره سياه وارد صحنه قيامت مى‌شود، درحالى‌كه سر او را به زمين مى‌كوبند و فرياد مى‌زند: اى واى از تشنگى!

....pa.... امام على عليه السلام فرمود:
كسى كه مايع مست‌كننده‌اى را بنوشد، چهل‌شبانه روز نماز او قبول نمى‌شود.

سؤال بى‌جا

...4gol....«يا ايُّهَا الَّذينَ‌امَنُوا لا تَسْأَلُوا عَنْ اشْياءَ انْ تُبْدَلَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَ انْ تَسْأَلُوا عَنْها حينَ يُنَزَّلُ الْقُرْانُ تُبْدَلَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْها وَاللَّهُ غَفُورٌ حَليمٌ» (مائده، 101)...4gol....
farfallina-violaاى ايمان آورندگان!از چيزهايى سؤال نكنيد كه اگر بر شما آشكار شود، ناراحت مى‌شويد، و اگر هنگام نزول قرآن از آنها سؤال كنيد، بر شما معلوم مى‌شود. خداوند آنها را بخشيد كه او بخشنده و حليم است.farfallina-viola


#چند_نكته
#مصلحت_نوع_بشر...

دژدان
2018_01_05, 10:39 AM
چند نكته

‌...3gol....1- مصلحت نوع بشر:
خداى متعال، عالَم وجود را بر مبناى نظامى حكيمانه، استوار ساخته و به اقتضاى حكمت، امورى را براى آدميان، پنهان و امورى را آشكار كرده است.
پافشارى براى آشكار شدن آنچه پنهان گذارده شده و يا مخفى كردن آنچه به حكمت الهى آشكار شده، باعث اختلال نظام زندگى بشرى است.
براى مثال، مصلحت بشر در اين است كه از روز مرگ خود، روز مرگ دوستان و عزيزان، روز زوال قدرت و حكومتش بى‌اطلاع باشد؛ چون اگر بداند چند روز آينده مى‌ميرد و يا عزيزى را از دست مى‌دهد، تشويش و اضطراب بر او غلبه مى‌كند و نظام زندگى‌اش به هم مى‌خورد. خداوند مصلحت را در اين ديده كه مطالبى را از او پوشيده بدارد او نيز بايد بداند كه جهل او نسبت به اين مطالب به نفع اوست و نبايد به دنبال اطلاع از آنها باشد.

...3gol....2- دشوار كردن تكليف:
خداوند براى اصلاح بشر و بردن او بسوى كمال، احكام و دستوراتى صادر فرموده است. در بعضى از آن دستورات، تمام جزئيات، بيان شده و بعضى از آنها، قيد و شرطى برايش ذكر نشده و در مورد شروط آن سكوت شده است و در بعضى از موارد چيزى نفرموده است.
به‌عنوان نمونه در آيه شريفه:
...4gol....«وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ»...4gol....
farfallina-viola(بر عهده مردم است كه حج خانه خدا به جا آورند) ?farfallina-viola
نفرموده است كه آيا هر سال يا فقط يك بار واجب است. در چنين موارد بايد در حد توان به دستور عمل كرد و از سؤالهايى كه جواب آنها سبب سنگين شدن تكليف مى‌شود، خوددارى ورزيد.
مثلًا اگر سؤال شود كه آيا هر سال حج لازم است؟ و جواب آرى داده شود، آن وقت تكليف مشكل شده و چه‌بسا همين تكليف مشكل، انسان را به فاصله‌گرفتن از دين وادارد.
در داستان قوم بنى‌اسرائيل در قرآن آمده است كه قتلى در بين آنها رخ داد و قاتل ناشناخته ماند و هر كس به گردن ديگرى مى‌انداخت.
آنان به موسى عليه السلام رجوع كرده و تقاضاى حل مشكل كردند، موسى از جانب خدا راهنمايى خواست و خداوند امر فرمود
گاوى ذبح كنند و قسمتى از بدن آن را به بدن مرده بزنند تا زنده شود و قاتل خود را معرفى كند.
اين قوم لجوج به‌جاى اينكه به دستور عمل كنند، چند بار به طرح سؤالهاى بيجا پرداختند و از موسى عليه السلام خواستند از خداوند صفات آن گاو را بپرسد و در هر بار تكليف خود را دشوارتر ساختند و آن‌قدر پيش رفتند كه آن گاه منحصر به فرد شد و مجبور شدند آن را با قيمت بسيار سنگين خريدارى و ذبح كنند؛ درصورتى‌كه اگر سؤال نكرده بودند و همان اول، گاوى را ذبح مى‌كردند، كافى بود و زحمتى هم نداشت.

#پایان_این_فصل...

دژدان
2018_01_05, 10:42 AM
besme

#معارف_‌قرآن_جلد_2_نویسنده_ج معی_از_نویسندگان
#فصل_دوم
#معارفى_از_سوره_انعام



معارفى از سوره انعام‌

سوره انعام، ششمين سوره قرآن كريم و داراى 165 آيه است. بنابر نقل مفسران تمامى آن يكجا در مكه نازل شده و هماهنگى و سياق آيات نيز حاكى از اين امر است.
علت نامگذارى اين سوره به «انعام» آن است كه در آيات 136- 144 اين سوره به بخشى از عقايد و سنن عرب جاهلى نسبت به چهارپايان، اشاره شده است.
غرض اين سوره، #اثبات_توحيد است. مى‌خواهد ثابت كند كه انسان خالقى دارد كه پروردگار عالميان است.
ابتداى هر چيزى از او و بازگشت هر چيز به‌سوى اوست.
به‌منظور ارشاد بندگان، پيامبران انذار كننده و بشارت دهنده را فرستاده است.
آيات اين سوره بيشتر به‌صورت استدلال عليه منكران توحيد و نبوت و معاد است.
فشرده مطالب سوره‌ با توجه به اينكه سوره انعام در مكه نازل شده، بيشتر بحث آن پيرامون مسائل اعتقادى است و توحيد، خالقيت و مدبّريت حق را با آوردن نمونه‌هاى فراوان، بيان فرموده و مشركان را به توحيد دعوت كرده است.
تأكيد اين سوره روى مسأله يگانه‌پرستى و مبارزه با شرك و بت‌پرستى است به‌طورى كه روى سخن بسيارى از آيات با مشركان و بت‌پرستان است و به همين مناسبت گاهى رشته بحث به اعمال، كردار و بدعتهاى مشركان مى‌كشد.در زمينه دعوت به توحيد، به نقل استدلالهاى حضرت ابراهيم عليه السلام با قومش پرداخته و از طرف ديگر با مخالفان نبوت و قرآن محاجه كرده و سرگذشت اقوام گذشته را كه به تكذيب دعوت انبيا پرداخته‌اند، يادآورى مى‌كند و به خاطر لجاجت منكران، بارها از عذاب الهى سخن به ميان آورده است از جمله به جان‌كندن كفار كه همراه با سختى است، اشاره مى‌كند.
در قسمت ديگرى از اين سوره، دستوراتى درباره برخورد پيامبر صلى الله عليه و آله با مؤمنان حقيقى و طرد نكردن آنان داده و مژده پذيرش توبه مؤمنان گناهكار و رحمت عمومى را اعلام كرده است و ضمن آياتى به معرفى انبياى گذشته پرداخته است.
در فراز ديگرى با مردود شمردن عقايد مشركان درباره حرمت گوشت بعضى حيوانات، به معرفى حيوانات حلال‌گوشت پرداخته و همگان را از شرك، قتل، كارهاى زشت و خوردن مال يتيم برحذر داشته است.

#هلاكت_امت_و_زوال_نعمت_به_سب _گناه...

دژدان
2018_01_05, 10:46 AM
هلاكت امّت و زوال نعمت به سبب گناه

...4gol....«الَمْ يَرَوْا كَمْ اهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِى الْارْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ ارْسَلْنَا السَّمآءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْانْهارَ تَجْرى‌ مِنْ تَحْتِهِمْ فَاهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ انْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً اخَرينَ» (انعام، آيه 6)...4gol....
farfallina-violaآيا نديده‌اند (كه) چه بسيار پيش از ايشان اقوامى را به هلاكت رسانديم (كه) به آنان چنان تمكن و اقتدارى در زمين داده بوديم كه به شما نداده‌ايم و بارانهاى پى در پى بر آنان فرستاديم و نهرها از زير (آباديها و يا پاهاى) آنان جارى ساختيم، پس آنان را به خاطر گناهانشان هلاك كرديم و پس از آنان قوم و جماعت ديگرى را به وجود آورديم؟farfallina-viola

پيامدهاى ايمان و كفر

تقدير و سنّت الهى بر اين قرار گرفته كه اگر افراد جامعه‌اى ايمان آوردند و تقوا پيشه كردند و در آن جامعه احكام الهى پياده و اجرا شد.
نعمتهاى خود را بر آنان فرو ريزد و آنان را مشمول عفو و فضل خود قرار دهد؛ از لغزشهاى جزئى آنان چشم پوشد و بركات‌ آسمان و زمين را در اختيار آنان قرار دهد.

....pa....قرآن شريف، اين سنّت الهى را چنين بيان مى‌فرمايد:

...4gol....«وَ لَوْ أَنَّ اهْلَ الْقُرى‌ امَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْارْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَاخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ»?...4gol....
farfallina-violaاگر اهالى قريه‌ها (اقوام) ايمان مى‌آوردند و تقوا پيشه مى‌كردند، بركاتى از آسمان و زمين به رويشان مى‌گشوديم و لكن (آيات الهى را) تكذيب كردند، در نتيجه آنان را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.farfallina-viola

#اثر_تكوينى_ايمان_و_كارهاى_ن يك...

دژدان
2018_01_05, 11:14 AM
اثر تكوينى ايمان و كارهاى نيك

افراد يك امت، در جهان طبيعت، منشأ خيرات فراوانى است.
در روايتى از امام موسى بن جعفر عليه السلام در تفسير آيه شريفه
...4gol....«يُحْيِى الْارْضَ بَعْدَ مَوْتِها»...4gol....
farfallina-viola (زمين را بعد از مرگش زنده مى‌كند)farfallina-viola
آمده:
زنده كردن به باران منظور نيست بلكه (منظور اين است كه) خداوند مردانى را برمى‌انگيزد كه عدل را زنده مى‌كنند و بر پا مى‌دارند و به زنده شدن عدل، زمين زنده مى‌شود.
به تحقيق كه اقامه حدّ در جامعه، سودمندتر است براى زمين از چهل صبح باران باريدن.

تمكّن مالى وسيله آزمايش‌ ثروت

قدرت و حكومت اگر همراه با بندگى و ياد و ذكر خدا نباشد، عامل غفلت و گناه و موجب سقوط است.
هر ملّت مقتدرى‌كه عمل به احكام الهى را ترك كند و به ظلم و طغيان رو آورد، اسباب هلاكت خويش را به دست خود فراهم آورده است.
همه بايد بدانيم كه تمكّن مالى و اقتدار، يكى از بخششهاى الهى است كه به ما ارزانى شده است تا معلوم شود كه شكر نعمت و بندگى به جا مى‌آوريم يا كفر مى‌ورزيم و سركشى مى‌كنيم، كه در صورت اوّل، خداوند بر نعمت ما خواهد افزود و در صورت دوّم، عذاب سخت خداوند ما را فرا خواهد گرفت. حضرت سليمان، پيامبر بلند مرتبه الهى، بهترين الگو و نمونه براى ثروتمندان و قدرتمندان است.
او از خداوند تقاضاى‌ مُلك، قدرت و حكومتى كرد كه براى كسى سابقه نداشته باشد و خداوند نيز به او عطا كرد.

#سليمان_و_نعمتهاى_بى_‌شمار_ لهى...

دژدان
2018_01_05, 11:20 AM
سليمان و نعمتهاى بى شمار الهى

وقتى كه سليمان نعمتهاى بى‌شمار الهى را مشاهده كرد، فرمود:

...4gol....«هذا مِنْ فَضْلِ رَبّى‌ لِيَبْلُوَنى‌ ءَاشْكُرُ امْ اكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَانَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَانَّ رَبّى‌ غَنِىٌّ كَريمٌ»...4gol....
farfallina-violaاين (حكومت و سلطنت و قدرت) از تفضّل پروردگارم است تا مرا بيازمايد كه آيا شكر مى‌كنم يا كفر مى‌ورزم كه هر كس شكر نعمت به‌جا آورد به سود خويش عمل كرده و هر كس كفر ورزد، به زيان خود كرده است چه اينكه پروردگارم بى‌نياز و كريم است.farfallina-viola

در آيه ديگرى از

...4gol....«لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَازيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ انَّ عَذابى‌ لَشَديدٌ»...4gol....
farfallina-violaشكر (نعمت) به جا آوريد بر شما بيفزايم و اگر كفر ورزيد، عذاب من شديد است.farfallina-viola

بايد دانست كه تمكن مالى و قدرت و حكومت نمى‌تواند عذاب خداوند را از ما دور سازد همچنان كه از امتهاى پيش از ما، دور نساخت.
چه بسيار امتهايى كه از ما قويتر و قدرتمندتر بودند و گناه و كفران نعمت، به عذاب گرفتارشان كرد و آنها را نابود گردانيد.
جانشين گذشتگان‌ مردم بايد آگاه باشند كه در استفاده از مواهب طبيعت، جانشين گذشتگان هستند نه اينكه خود را صاحب اصلى آنها بدانند و همچنان كه اين نعمت، قدرت و حكومت در گذشته در اختيار ديگران بوده، در آينده هم در اختيار كسان ديگر خواهد بود.
در اين چند صباح نبايد گرفتار غرور و ناسپاسى شد و اين نعمت عاريتى را جاودانه پنداشت و با اين پندار خام به بيراهه رفت.
بايد ديد كه اقوام ناسپاس گذشته چگونه هلاك شدند و در خاك پنهان گرديدند، با رفتنشان نه زمين ويران شد و نه جايشان خالى ماند، به جاى هر قوم، قوم ديگرى آمد و حيات و زندگى در زمين با نسلهاى متوالى ادامه يافت.

#ترس_از_عذاب_الهى_مانع_معصيت ‌...

دژدان
2018_01_05, 11:23 AM
ترس از عذاب الهى، مانع معصيت‌

...4gol....«قُلْ انّى‌ أَخافُ انْ عَصَيْتُ رَبّى‌ عَذابَ يَوْمٍ عَظيمٍ» (انعام، آيه 15)...4gol....
farfallina-violaبگو اگر پروردگارم را نافرمانى كنم از عذاب روز بزرگ (رستاخيز) مى‌ترسم.farfallina-viola

خوف، عامل نجات

‌ عقل سليم، حكم مى‌كند كه بايد از خطر گريخت و از جايى كه احتمال خطر دارد پرهيز كرد.
اين حكم عقلى و نظرى در جايى كه خطر سخت‌تر و شديدتر باشد، ظهور و وضوح بيشترى دارد و از آنجا كه عذاب آخرت سخت‌ترين و شديدترين مهلكه‌هاست، از احتمال آن هم بايد به شدت فرار كرد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله انسانها را به توحيد و بندگى، دعوت مى‌كرد؛ مشركان و كفار او را به شرك، ظلم، گناه و فساد مى‌خواندند و وعده مى‌دادند تا دست از حق خود بردارد و به باطل آنان رو آورد.
خداوند به پيامبرش فرمود كه به آنها بگو من نمى‌توانم خواسته‌هاى شما را اجابت كنم و از دعوت به توحيد و اجراى اوامر پروردگارم سربرتابم. من از عاقبت سركشى و گناه كه جهنم است، بيم دارم و همين هم مرا از گناه، شرك، كفر، ظلم و ستم بازمى‌دارد.
پيامبر اكرم بطور مكرّر موظف شد كه اين كلام را به كافران بگويد و اين تكرار نشان‌دهنده اثر بسيار قوى خوف در بازداشتن انسانها از ظلم و گناه است و هم نشان‌دهنده درجه بالاى خوف رسول خدا صلى الله عليه و آله كه تأديب شده الهى است و الگوى مردمان.

عذاب عظيم

‌ در آيات متعدّد قرآن روز قيامت و سختى آن و عذاب جهنم با صفات تكان‌دهنده‌اى ذكر شده است.
توجه به آيات عذاب و اوصاف عذاب الهى مى‌تواند آن‌چنان خوف و هراس در فردايجاد كند كه او را از هر گناهى باز دارد. شايسته است كه هر مسلمانى به اين آيات گوش دل بسپارد و چشم دل را به‌سوى جهنم و شدّت عذاب آن بگشايد تا بيم از عذاب، در دل او ايجاد شود و اين بيم مانع از شهوت‌طلبى، دنياپرستى، گناه و شيطان‌پرستى شود و او را به انجام اعمال صالح وادارد.

#پشيمانى_بى‌حاصل_در_قيامت‌ ...

دژدان
2018_01_05, 11:25 AM
پشيمانى بى‌حاصل در قيامت

...4gol....«وَ لَوْ تَرى‌ اذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ باياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» (انعام، آيه 27)...4gol....
farfallina-violaاگر (حال آنها را) ببينى هنگامى كه در برابر آتش ايستاده‌اند و مى‌گويند اى كاش (بار ديگر به دنيا) بازمى‌گشتيم و آيات پروردگارمان را تكذيب نمى‌كرديم و از مؤمنان مى‌شديم!farfallina-viola

اظهار پشيمانى‌ كفّار و گناهكاران

كفار و گناهكاران تا زمانى كه نتيجه افكار و اعمال زشت خويش را نديده‌اند، با غرور بر روش غلط خويش پاى مى‌فشرند و به پيروى هوا و هوس و شهوت خويش، هر حرف حقّى را ردّ مى‌كنند و هر فرياد نصيحت و هدايتى را ناشنيده مى‌انگارند، امّا همين كه عذاب الهى را مشاهده كرده و خود را غريق خشم خدا ديدند، فرياد ندامتشان به آسمان بلند مى‌شود، قرآن شريف، ندامت كفّار و گناهكاران را در موارد مختلف، ذكر فرموده است:

الف- هنگام مشاهده خطر و عذاب دنيوى‌ وقتى كه در كشتى هستند و بادى موافق به حركتشان درمى‌آورد، شادمانند، چون طوفان فرا مى‌رسد و موج از هر سو آنها را احاطه مى‌كند، چنان‌كه خود را در محاصره ببينند و احساس كنند كه مرگ ممكن است هر لحظه فرا برسد، خدا را از روى اخلاص بخوانند كه اگر ما را از اين خطر نجات دهى از سپاسگزاران خواهيم بود، چون خدا آنها را از خطرات نجات دهد دوباره به تجاوز و سركشى بپردازند.

ب- هنگام مرگ‌ چون يكى از آنان را مرگ فرا رسد، گويد: اى پروردگار! مرا باز گردان شايد كه كارهاى شايسته‌اى را كه ترك كرده بودم به جاى آورم.

ج- در قيامت‌ روزى كه آدمى هر چه را كه پيشاپيش فرستاده است، مى‌نگرد و كافر مى‌گويد: اى كاش من خاك بودم!

د- جهنم‌ از درون‌آتش فريادمى‌زنند: پروردگارا! مارا بيرون‌آر تاكارهاى شايسته‌كنيم غيرازآنچه مى‌كرديم.

#دروغگويى_کفار...

دژدان
2018_01_05, 11:28 AM
دروغگويى كفّار

اين تقاضاهاى بازگشت و وعده به نيكوكارى، در صورت بازگشت، كلمه‌اى است كه براى نجات از عذاب مى‌گويند.
آنها خود را در لبه جهنم يا درون آن مى‌يابند و سختى عذاب را مى‌چشند و به دنبال راه نجاتند و اين حرفهاى آنان نه از قلبشان بلكه از زبانشان جارى مى‌شود، آنها تا عذاب را مى‌چشند، فرياد پشيمانى دارند، امّا همين كه عذاب برطرف شود؛ همان غفلت سابق و اعمال خلاف و گناه و شرك را پيش مى‌گيرند.
....pa....قرآن كريم مى‌فرمايد:
اگر برگردانده شوند، به آنچه از آن نهى شده‌اند (كفر و ظلم و فساد و گناه) باز مى‌گردند.
و اينكه آرزو مى‌كنند و مى‌گويند اگر برگرديم آيات خدا را تكذيب نمى‌كنيم و ايمان مى‌آوريم، دروغ است همچنان‌كه در دنيا به هنگام گرفتارى تقاضاى نجات مى‌كردند تا بعد از نجات، نيكوكار بشوند.
ولى پس از رفع عذاب و خطر، دوباره روش سابق را پيش مى‌گرفتند.
چون به كشتى نشستند، خدا را با اخلاص در دين خواندند و چون نجاتشان داد و به خشكى آورد، شرك آوردند.
ولى به هنگام مرگ و قيامت ديگر اين درخواستها اجابت نمى‌شود و آنان بايد به كيفر ظلم و ستم خويش گرفتار آيند.

ماهيت زندگى دنيا

...4gol....«وَ مَا الْحَيوةُ الدُّنْيا الَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْاخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذينَ يَتَّقُونَ افَلا تَعْقِلُونَ»...4gol....
farfallina-violaزندگى دنيا جز بازى و سرگرمى نيست و خانه آخرت براى كسانى كه تقوا مى‌ورزند بهتر است. آيا نمى‌انديشيد؟farfallina-viola

#بازى_يا_كسب_؟...

دژدان
2018_01_05, 11:30 AM
بازى يا كسب؟

به زندگى دنيا از دو زاويه مى‌توان نگاه كرد.
گاهى انسان بينش الهى پيدا كرده و دنيا و آخرت و رابطه بين آن دو را بررسى كرده و دنيا را مقدمه، مزرعه و تجارتخانه‌اى مى‌يابد كه بايد در آن خير و خوبى كشت كند و با عرضه اعمال صالح و عقايد پاك و اخلاق عالى، سعادت و فلاح كسب نمايد. قرآن وقتى مى‌خواهد از اين زاويه دنيا را معرفى كند، مى‌فرمايد:

...4gol....«انَّما هذِهِ الدُّنْيا مَتاعٌ»...4gol....
farfallina-violaاين زندگى دنيا فقط متاع و كالا است.farfallina-viola

«متاع» يعنى كالايى كه نبايد به خود آن دل بست و در نگهدارى و حفظ آن كوشيد بلكه بايد آن را به بازار برد و عرضه كرد و به‌وسيله آن شى‌ء مطلوب را خريد.
رواياتى كه دنيا را «مزرعه آخرت»، «تجارتخانه اولياى خدا» و ... معرفى كرده‌اند، از همين زاويه به دنيا نگريسته‌اند.
زاويه دوم آن است كه دنيا را بالذّات و بالاصالة مورد توجه قرار دهيم و مطلوب بودن‌ ذات آن را بسنجيم.
در اين صورت آن را جز بازى و مشغول كننده نمى‌يابيم. وقتى از اين زاويه بنگريم، دنيا «لعب» است يعنى داراى مقصد و غايت حقيقى و واقعى نيست.
«لعب» عملى است كه براى رسيدن به يك مقصد خيالى و خالى از واقعيت انجام گيرد و زندگى دنيا بدون غايت آخرت و با غايات دنيايى جز «لعب» نيست زيرا غايات دنيوى سراب و بدون واقعيت هستند.
انسانهاى دنيايى همچون كودكان به بازى مشغولند فقط اسباب بازيها فرق كرده و يا بزرگتر شده است.
همين دنيا «لهو» هم هست چون شخص را به خود مشغول كرده و از غايت حقيقى و واقعى كه جهان آخرت است، باز مى‌دارد.

#آخرت_حيات_‌برتر...

دژدان
2018_01_05, 11:33 AM
آخرت، حيات‌برتر

آخرت، حيات برترى است كه با دنيا قابل مقايسه نيست، چرا كه در اينجا دامنه لذتها محدود است و در برابر روح بلندپرواز و نامحدودگراى انسان نمى‌تواند، براى مدّت طولانى، ارزش خود را حفظ كند.
در اينجا پرداختن به لذّتى آدمى را از لذّتهاى ديگر باز مى‌دارد و خواسته‌هاى ديگر انسان ناكام مى‌ماند. همچنين لذّتهاى اين جهان، همراه با رنجها و ناراحتيها است؛ چنانكه لذّت خوردن با سنگينى و خستگى توأم است.
درحالى‌كه بنا به تعاليم قرآنى در بهشت (حيات آخرت) هر نعمتى با هر كيفيّتى كه شخص بخواهد فراهم است و هيچ محدوديتى در برخوردارى از آنها نيست و به فرموده قرآن،

سايه درختان آن همانند ميوه‌هاى آن دائمى و هميشگى است،
سايه درختانش نزديك و چيدن ميوه‌هاى آن آسان،
نه گرما در آن باشد و نه سرما،
هر آنچه بخواهند در آن وجود دارد
و هر آنچه چشمها از ديدنش لذّت برد،
آبهاى آن هيچگاه گنديده نمى‌شود
و نهرهايى از شير كه هرگز طعمش تغيير نمى‌كند،
شراب ناب دست نخورده،
دلها از كينه و دشمنى، خالى و جز صفا و پاكى
و برادرى در ميان آنها حكومت نمى‌كند
وهرگز رنج و محنتى به آنها نمى‌رسد
و هرگز از آن بيرون نمى‌روند،
به‌تحقيق، وعده‌هاى او تخلف‌ناپذير است.

دعوت به تعقل‌ قرآن كريم

در اين آيه بعد از بيان ماهيت واقعى دنيا و با معرفى آخرت به‌عنوان حيات برتر، انسانها را دعوت را دعوت به تعقل نموده مى‌فرمايد:
...4gol....«أَفَلا تَعْقِلُونَ»...4gol....
farfallina-violaآيا انديشه و تعقل نمى‌كنيد.farfallina-viola

#يكى_از_فلسفه‌هاى_بلا...

دژدان
2018_01_05, 11:37 AM
يكى از فلسفه‌هاى بلا

...4gol....«وَ لَقَدْ ارْسَلْنا الى‌ امَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَاخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» (انعام، آيه 42)...4gol....
farfallina-violaو ما به‌سوى امتهايى كه قبل از تو بودند (پيامبرانى را) فرستاديم و آنها را به سختيها و گرفتاريهاى گوناگون گرفتيم، شايد كه تضرّع و اظهار ذلّت و بندگى كنند.farfallina-viola

سيلى تأديب‌ خداوند، تمام عوامل را جهت هدايت و بيدار شدن انسان از خواب غفلت و گمراهى، به كار مى‌گيرد.
فرستادن پيامبران، تبليغ، ترساندن و وعده دادن، همه در راستاى اين هدف است.

نمونه قرآنى‌ در داستان حضرت موسى عليه السلام

در قرآن آمده است كه وقتى به فرعونيان، ابلاغ رسالت كرد و با دلايل آشكار و برهان عقلى و معجزاتى همچون عصا و يد بيضا آنان را به خداپرستى و عبوديت، دعوت كرد، سرباز زدند و استكبار ورزيدند. آنان را گرفتار قحطى كرد، تا شايد به فقر و ناچيزى خويش و قدرت خدا پى‌برده و اظهار بندگى كنند و به موسى ايمان بياورند.

...4gol....«وَ لَقَدْ اخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الَّثمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ»...4gol....
farfallina-violaفرعونيان را به قحطى‌ها و كمبود ميوه‌ها و محصولات، گرفتار كرديم، شايد متنبّه شوند.farfallina-viola

ولى اين قوم طغيانگر به‌جاى پند گرفتن و متنبّه شدن، بر گمراهى خويش اصرار ورزيدند. خداوند باز هم آنان را به مصيبتها و گرفتاريهاى ديگر، مبتلا كرد تا شايد دست از طغيان بردارند.

...4gol....«فَارْسَلْنا عَلَيْهِمُ الطُّوفانَ وَالْجَرادَ وَالْقُمَّلَ وَالضَّفادِعَ وَالدَّمَ آياتٍ مُفَصَّلاتٍ فَاسْتَكْبَرُوا وَ كانُوا قَوْماً مُجْرِمينَ»...4gol....
farfallina-violaطوفان، ملخ، شپش، قورباغه و خون را- كه نشانه‌هايى از هم جدا بودند- بر آنان فرو فرستاديم ولى سركشى كردند و قومى مجرم بودند.farfallina-viola
وقتى آنان در استكبار خود پافشارى كردند و تضرع و زارى و اظهار ذلت و بندگى نكردند، خداوند آنان را نابود ساخت.

#اجبارى_در_كار_نيست...

دژدان
2018_01_05, 11:38 AM
اجبارى در كار نيست‌

اينكه خداوند امتهاى سركش و طغيانگر را گرفتار بلا مى‌كند، تا متذكّر و متنبّه شوند، فضل و رحمتى است كه شامل بندگان شده است.
اما خداوند، ايمان اجبارى بندگان را نمى‌خواهد.
ايمان آوردنى در درگاه خدا مورد قبول است كه انسان از روى اختيار، علاقه و خواست قلبى، توحيد و يكتاپرستى را بر شرك و بت‌پرستى، ترجيح دهد و از گناه دست كشيده به‌سوى انجام اعمال صالح رو آورد.
ادامه انكار و پافشارى بر گناه‌ بعضى از انسانها به هنگام بلا و مصيبت، رو به درگاه خدا آورده و اظهار بندگى و ذلت مى‌كنند، ولى وقتى بلا برطرف شد به همان كفر و طغيان اول برمى‌گردند. تنبّه آنها مقطعى و زودگذر است و يا بهتر بگوييم به هيچ وجه از بلاها و مصيبتها پند نمى‌گيرند.

در داستان فرعونيان در قرآن آمده است:

چون عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند:
اى موسى، بدان عهدى‌كه خدا را با تو هست، او را بخوان كه اگر اين عذاب را از ما دور كنى به تو ايمان مى‌آوريم و بنى اسرائيل را با تو مى‌فرستيم و چون تا آن زمان كه قرار گذاشته بودند، عذاب را از آنان دور كرديم، پيمان خود شكستند.

#نعمتهاى_فريب_‌دهنده‌...

دژدان
2018_01_05, 11:42 AM
نعمتهاى فريب‌دهنده

...4gol....«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ ابْوابَ كُلِّ شَىْ‌ءٍ حَتَّى اذا فَرِحُوا بِما اوتُوا اخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَاذا هُمْ مُبْلِسُونَ» (انعام، آيه 44)...4gol....
farfallina-violaپس چون آنچه به آنها يادآورى شده بود، فراموش كردند، درهاى همه چيز (نعمتها) را بر آنها گشوديم تا هنگامى كه به آنچه داده شده بودند، دل خوش كردند، پس ناگاه آنان را (به تازيانه كيفر) گرفتيم و در آن هنگام در اندوه و نوميدى فرورفتند.farfallina-viola

هشدار

از اين آيات استفاده مى‌شود كه انسان گناهكار اگر مورد توجه خدا باشد و زمينه هدايت در او از بين نرفته باشد، به بلا و مصيبت گرفتار مى‌شود تا از غفلت درآيد و به درگاه خدا رجوع كند و توبه نمايد؛ ولى اگر اميدى به هدايت او نباشد و قهر الهى، وى را فرا گرفته باشد، خداوند او را به خود وامى گذارد و سيلى محبت خود را از او دريغ مى‌دارد.
اين آيات، هشدارى است براى گناهكارانى كه نعمتهاى فراوان از هر جهت به سوى آنها روان است. آنان بايد از غضب و مكر پنهان خدا بترسند و قبل از نزول عذاب خدا توبه كنند.

....pa....از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمود:

خداوند، وقتى بخواهد به بنده‌اش خيرى برساند، به هنگام ارتكاب گناه او را گرفتار بلا مى‌كند و استغفار را به ياد او مى‌آورد و اگر بخواهد به بنده‌اش شرى برساند، به هنگام ارتكاب گناه، او را نعمت مى‌دهد تا استغفار را فراموش كند و به گناه، ادامه دهد
....pa.... و اين همان سخن خداست كه فرمود:

...4gol.... «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»...4gol....
farfallina-viola(آنان را بتدريج به‌ورطه هلاك مى‌كشانيم از راهى كه ندانند).farfallina-viola

دژدان
2018_01_05, 11:52 AM
....pa....امام على عليه السلام مى‌فرمايد:

...4gol....«يَابْنَ ادَمَ اذا رَأَيْتَ رَبَّكَ سُبْحانَهُ يُتابِعُ عَلَيْكَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصيهِ فَاحْذَرْهُ»...4gol....
farfallina-viola اى فرزندآدم، هنگامى كه ببينى خداوند، پى در پى به تو نعمت مى‌بخشد، درحالى‌كه تو نافرمانىِ او مى‌كنى، پس از (عذاب) خدا بر حذر باش (و بترس كه مبادا به استدراج گرفتار شده باشى).farfallina-viola

مؤمنان را به بهانه‌هاى پوچ، طرد نكنيد

...4gol....«وَ لا تَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدوةِ وَالْعَشِىِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَيْكَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَىْ‌ءٍ وَ ما مِنْ حِسابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَىْ‌ءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمينَ» (انعام، آيه 52)...4gol....
farfallina-violaكسانى را كه هر بامداد و شامگاه، پروردگار خويش را مى‌خوانند و خواستار خشنودى اويند، طرد مكن، نه چيزى از حساب آنها بر عهده توست و نه چيزى از حساب تو برعهده ايشان.
اگر آنها را طرد كنى، در زمره ستمكاران درآيى.farfallina-viola

خود بزرگ‌بينى دنياداران

‌ كسانى كه از موقعيت اقتصادى و اجتماعى چشمگيرى برخوردار باشند، اگر نور توحيد در قلبشان نتابيده و فقر ذاتى خود را نيافته‌باشند، احساس بزرگى و برترى مى‌كنند و خود را يك سر و گردن از ديگران بالاتر مى‌بينند و توقّع دارند كه مستضعفان تابع آنها باشند و بر اين احساس بى‌اساس آنان صحّه بگذارند.
دل چنين افرادى، آمادگى پذيرش نور الهى را از دست داده، زيرا گرايشهاى مادى، گوش و چشم دلشان را كر و كور كرده است.
از سوى ديگر، فقيران چون هنوز ماديت و علاقه به مال و هوسهاى مادى فطرتشان را آلوده نكرده است، بآسانى، تسليم حق مى‌شوند.
به گواهى تاريخ، بيشتر پيروان پيامبران، پابرهنه‌ها و اقشار كم‌درآمد بوده‌اند.

#تاريخ_نهضتهاى_پيامبران...

دژدان
2018_01_05, 11:55 AM
تاريخ نهضتهاى پيامبران

گوياى اين واقعيت است كه چون مستكبران به اطرافيان پيامبران مى‌نگريستند و مى‌ديدند كه مردمان كم درآمد وفاقد موقعيتهاى ممتاز اجتماعى بر گرد آنان حلقه زده‌اند، ايمان خود به پيامبران را مشروط به كناره‌گيرى از آن پيروان و طرد آنان مى‌ساختند.

معيار سنجش‌

بيشتر محرومان جز به انگيزه دست‌يابى به رضاى حق، ايمان نمى‌آورند.
خداوند پيامبرش را هشدار مى‌دهد كه مبادا براى جلب رضايت تعدادى مرفّهِ خودخواهِ بى‌درد و جذب آنان به اسلام، محرومان مؤمن را از خود براند كه طرد آنان ظلم است، زيرا در جامعه اسلامى معيار و ميزان شخصيت افراد، ايمان، تقوا، عمل صالح، جهاد و فداكارى آنهاست نه ثروت، موقعيت اجتماعى، حسب و نسب و امثال آن.

ملاطفت با مؤمنان و تشويق به توبه

...4gol....«وَ اذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ باياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ انَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ اصْلَحَ فَانَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ» (انعام، آيه 54)...4gol....
farfallina-violaچون ايمان آورندگان به آيات ما نزد تو آمدند، بگو: سلام بر شما، پروردگار شما بر خويش رحمت را واجب كرده، هان! هركس از شما كه از روى نادانى كار بدى كند، آن‌گاه توبه نمايد و نيكوكار شود، (بداند كه) خدا آمرزنده و مهربان است.farfallina-viola

#دميدن_روح_اميد...

دژدان
2018_01_06, 01:01 PM
...4gol....وَ اذا جاءَكَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ باياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ انَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ اصْلَحَ فَانَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ» (انعام، آيه 54)...4gol....
farfallina-violaچون ايمان آورندگان به آيات ما نزد تو آمدند، بگو: سلام بر شما، پروردگار شما بر خويش رحمت را واجب كرده، هان! هركس از شما كه از روى نادانى كار بدى كند، آن‌گاه توبه نمايد و نيكوكار شود، (بداند كه) خدا آمرزنده و مهربان است.farfallina-viola

دميدن روح اميد

در اين آيه، بر اين نكته تأكيد شده كه ايمان اين مؤمنان، يكسان نيست.
همه آنها به مرتبه‌اى از ايمان نرسيده‌اند كه از لغزش و گناه درامان باشند و چه‌بسا خطايى از آنان سر زند.
بايد توجه داشت كه فلسفه آفرينش انسان، تعالى و تكامل او از طريق معرفت حق و عبوديت است و مسير تكامل هم بتدريج طى مى‌شود نه دفعى و ناگهانى. انسان در اين مسير، گاهى تند حركت مى‌كند و گاهى كند و حتى گاه به عقب برمى‌گردد.
خداوند از پيامبر و بندگان صالح خود كه در مقام رهبرى و امامت قرار مى‌گيرند،مى‌خواهد كه بندگان را در پيمودن اين راه، يارى كنند و چنانچه در صعود به قلّه تكامل، دچار لغزشى گشتند يا مرتكب خطايى شدند، آنها را اميدوار سازند و به پيمودن و ادامه‌دادن مسير سعادت وادارند. از اين رو، خداوند در اين آيه به رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمان مى‌دهد كه هرگاه مؤمنان به پيشگاه تو آيند، بر آنان سلام كن و آنها را با لطف و مهربانى بپذير و اگر خطاكارى، توبه كرد، او را به رحمت خدا اميدوار ساز.

#مأموران_حفاظت_انسان‌...

دژدان
2018_01_06, 01:04 PM
مأموران حفاظت انسان‌

...4gol....«وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى اذا جآءَ احَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا وَ هُمْ لا يُفَرِّطُونَ» (انعام، آيه 61)...4gol....
farfallina-violaاو تسلط كامل بر بندگان خود دارد و محافظانى بر شما مى‌فرستد، تا زمانى كه يكى از شما را مرگ فرا رسد، فرستادگان ما جان او را مى‌گيرند و كوتاهى نمى‌كنند.farfallina-viola

انسان، تحت سيطره قدرت الهى‌ انسان غافل، سرمست، متكبّر، مغرور و مشغول به دنيا خود را اختيار دار مطلق مى‌داند كه هر چه بخواهد مى‌كند و به گمانش هيچ‌كس نمى‌تواند جلو او را بگيرد و همچون فرعون فريادش به «انَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ»(ما بر آنان مسلطيم) بلند است و همين توهّم جاهلانه و شيطانى، او را از توجه به مرگ و مبدأ و معاد باز داشته و به طغيان و سبكسرى وامى‌دارد.
خداوند بطلان اين پندار جاهلانه را اين‌چنين ياد مى‌كند:

...4gol....«وَ هُوَالْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ»...4gol....
farfallina-viola(و او بر همه بندگان تسلّط دارد)farfallina-viola

او قاهر و مسلّط است و بندگان، تحت سيطره او بوده، محكوم اراده اويند، بدون اينكه توان سرپيچى داشته باشند و تمام اسباب و علل نيز تحت سيطره او و محكوم به حكم اوست، هيچ سببى در عالم بدون اذن او داراى تأثير نيست و همه عالم تحت سيطره و فرمان اوست. اينكه بشر، خود را قاهر مى‌داند، پندار جاهلانه اوست، زيرا تسلّط او به اراده خداست و قاهر واقعى فقط خداست و قهر ديگران به اذن و اجازه اوست.
البته معناى اين سخن، نفى اختيار انسان نيست زيرا به اراده خدا انسان آزاد و مختار قرار داده شده است و مى‌تواند هر راهى را كه مى‌خواهد انتخاب كند ولى با اين وجود در هر لحظه و هر آن در محضر خدا و تحت سيطره حكومت اوست و هيچ‌گاه از دايره حكومت الهى خارج نبوده و نخواهد بود.

#مأموران_الهى...

دژدان
2018_01_06, 01:06 PM
مأموران الهى‌

در آيه قبل (آيه شصت) آمده كه خداوند به هنگام شب، جان و روح شما را مى‌گيرد و روز دوباره شما را زنده مى‌كند تا به اجل موعود برسيد.
اجلى كه در نزد خداوند، معين است و لحظه‌اى پس و پيش نمى‌شود و چون به آن اجل رسيديد، بدون كوچكترين تعجيل يا تأخيرى جان شما را مى‌گيرند.
از آنجا كه جهان ماده، جهان تزاحم و تصادم است و هيچ موجودى در اين جهان نيست مگر اينكه موجودات ديگر از هر سو، مزاحم اويند و موجودات همواره در حال نزاع و غلبه بر يكديگرند، اين توهّم پيش مى‌آيد كه چگونه ممكن است انسان تا رسيدن اجل موعود زنده بماند.
چه بسا در كوران حوادث و نزاعها و اتّفاقات، جان خود را از دست بدهد.
اين آيه شريفه اين توهّم را ردّ مى‌كند به اينكه خداوند قاهر و مسلّط بر همه بندگان است و اراده او در همه‌جا نافذ و هر تأثيرى به اذن اوست و فرشتگان را مأمور كرده است تا انسان را از گزند حوادث و دستبرد بلاها و مصائب حفظ كنند.
بعضى از مفسران با توجه به آيه 12 سوره انفطار- كه وظيفه مأموران حفاظت را نوشتن اعمال دانسته است-
گفته‌اند مراد از «محافظان» در اين آيه، همان محافظان و نويسندگان اعمال است و هر دو آيه يك مطلب را مطرح مى‌كنند، ولى بايد گفت اين‌كه‌ نويسندگان اعمال را نيز محافظان ناميده است دليل نمى‌شود كه در اين آيه نيز مراد از محافظان، همانها باشد، با توجه به اينكه جمله آخر آيه «تا زمانيكه مرگ شما بيايد» ظاهر است در اينكه آنها تا زمان رسيدن موت و اجل، حافظ و نگهدارنده انسان از بلا هستند.
ممكن هم هست كه اين ملائكه داراى دو وظيفه باشند، يكى حفظ نفس انسان كه اين آيه بدان ناظر است و ديگر محافظت و نوشتن اعمال انسان كه آيه سوره انفطار ناظر به آن است.

#دورى_از_عيب‌_جويان_دين‌...

دژدان
2018_01_06, 01:30 PM
دورى از عيب‌جويان دين‌

...4gol.... «وَ اذا رَأَيْتَ الَّذينَ يَخُوضُونَ فى‌ اياتِنا فَاعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فى‌ حَديثٍ غَيْرِهِ وَ امَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى‌ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ» (انعام، آيه 68)...4gol....
farfallina-violaو چون ببينى كه در آيات ما از روى عناد گفتگو مى‌كنند، از آنها روى گردان تا به سخنى جز آن پردازند و اگر شيطان تو را به فراموشى افكند، چون به يادت آمد با آن مردم ستمكار منشين.farfallina-viola

ضرر همنشينى با عيب‌جويان

در دين‌ همنشينى با كسانى كه در پى ايراد و اشكال در آيات الهى هستند تا بدين بهانه آنها را به تمسخر گيرند، نتايج و عواقب بدى دارد از جمله:

الف- اتلاف وقت؛
انسان از نظر عقل و شرع موظّف است از نيروها و استعدادهاى مادى و معنوى- كه خداوند در اختيارش گذاشته است- در جهت رشد و تكامل خود به بهترين شكل استفاده نموده و اوقات خود را با كارهاى بيهوده و لغو، تلف نكند. بودن در اين جلسات دست كم سبب اتلاف وقت است و بايد از آن پرهيز كرد.

ب- تأثير منفى در روح؛
انسان موجودى اجتماعى است و ناچار است با مردم، ارتباط داشته باشد. در نتيجه ارتباط، اخلاق و رفتار ديگران در او تأثير مى‌گذارد، از اين رو، انسان موظّف است با افرادى رابطه برقرار سازد كه او را در جهت نيل به اهداف الهى- انسانى‌اش يارى كنند و از ارتباط با منحرفانى كه تأثيرپذير نيستند اجتناب كند.

دژدان
2018_01_06, 01:32 PM
ضرر همنشينى با عيب‌جويان

الف- اتلاف وقت
ب- تأثير منفى در روح

در روايتى چنين آمده است:

...4gol....«جانِبُوا الْاشْرارَ وَ جالِسُوا الْاخْيارَ»...4gol....
farfallina-violaاز افراد بد دورى كنيد و همنشين نيكان باشيد.farfallina-viola

سعدى نيز گويد:
همنشين تو از تو به بايد تا تو را عقل و دين بيفزايد

ج- تشويق آنان؛
همنشينى با عيبجويان آنان را در كار خود تشويق مى‌كند چون براى متاع خود بازار و مشترى يافته‌اند و ما با همنشينى با آنان در حقيقت آنان را تشويق به طرح ايرادهاى نابجا مى‌كنيم.

د- رسميت دادن به آنها؛
يكى ديگر از ضررهاى همنشينى با عيب‌جويان در دين اين است كه آن حالت خصومت و تنفرى كه مسلمانان نسبت به آنها دارند، بتدريج از بين رفته و به‌عنوان افراد قابل تحمّل در مى‌آيند و دشمنى با آنان رنگ مى‌بازد و اين براى آنها پيروزى بزرگى است.

#مبارزه_منفى‌_در_طول_تاريخ.. .

دژدان
2018_01_06, 01:33 PM
مبارزه منفى‌ در طول تاريخ

هرگاه پيامبرى از جانب خداوند برانگيخته مى‌شد، گروهى كه تا آن وقت از جهل و گمراهى مردم سوء استفاده كرده بودند، پرچم مخالفت برمى‌افراشتند و به‌صورتهاى مختلف در راه گسترش دين، سنگ‌اندازى مى‌كردند. يكى از صورتهاى مخالفت آنان با دين، خرده‌گيرى بر آيات الهى و استهزاى آن بود تا مؤمنان را از ايمانشان دلسرد كنند.
آنان با استدلال و برهان به جنگ دين نمى‌آمدند تا بتوان با استدلال با آنها مبارزه كرد، بلكه مى‌كوشيدند تا با جوسازى، ريشخند و استهزاى آيات الهى، از رونق دين بكاهند.
قرآن به مسلمانان دستور مى‌دهد كه از حضور در مجالس و محافل آنان خوددارى كنيد و به اين صورت با آنها مبازره نماييد، چون هدف آنها از اين استهزا، دلسرد كردن شماست و وقتى كه شما در مجلسشان شركت نكرديد، ديگر براى كارشان نتيجه‌اى نمى‌يابند و ناچار دست مى‌كشند.
اين دستور به‌قدرى مهم است كه مى‌فرمايد اگرفراموش كرديد و از روى فراموشى در مجلس آنان شركت كرديد و در بين مجلس يادتان آمد، همان وقت مجلس را ترك كنيد.

مخاطب كيست؟

در اين آيه، ظاهر خطاب، متوجه پيامبر است، ولى پيامبر، معصوم است و نه در اين مجالس شركت مى‌كند و نه شيطان بر او تسلّط دارد كه از يادش ببرد، پس مورد واقعى خطاب، مسلمانان و پيروان آن حضرت هستند، همچون خطابهاى فراوان ديگر قرآن كه در ظاهر، پيامبر مخاطب است ولى در واقع مسلمانان مورد خطابند.

#چه‌_كسانى_در_امان_خواهند_ب د؟

دژدان
2018_01_06, 01:35 PM
چه‌كسانى در امان خواهند بود؟

...4gol....«وَ كَيْفَ اخافُ ما اشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ انَّكُمْ اشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَاىُّ الْفَريقَيْنِ احَقُّ بالْامْنِ انْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ الَّذينَ امَنُوا وَ لَمْ يَلْبَسُوا ايمانَهُمْ بِظُلْمٍ اولئِكَ لَهُمُ الْامْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» (انعام، آيات 81- 82)...4gol....
farfallina-violaچگونه من از آن چيزى كه شريك خدايش ساخته‌ايد بترسم، در حالى كه شما چيزهايى را كه هيچ دليلى درباره آنها نازل نشده است مى‌پرستيد و بيمى به دل راه نمى‌دهيد. پس كدام يك از اين دو گروه به ايمنى سزاوارترند؟ كسانى كه ايمان آورده‌اند و ايمان خود را به شرك نيالوده‌اند، ايمنى از آنِ ايشان است و ايشان، هدايت يافتگانند.farfallina-viola

مؤمن در امان است‌

آيه شريفه مى‌فرمايد، امنيت و هدايت از آن كسانى است كه ايمان آورده‌اند و ايمان خود را به ظلم نيالوده‌اند.
چنين افرادى از قهر و غضب و عذاب خدا درامانند و به هدايت الهى دست يافته‌اند. كسانى كه به توحيد، نبوّت و معاد، ايمان آورده‌اند و بر ايمان خود در قول و عمل پايبند بوده‌اند و دستورات خداوند را مخالفت نكرده‌اند و براى او شريك قرار نداده‌اند، در امان الهى هستند و قهر و غضب خدا شامل حال آنان نخواهد شد، ولى مؤمنانى كه ظلم كرده‌اند، حال چه به خود ظلم كرده باشند و چه به ديگران، به‌ تناسب ظلمى كه كرده‌اند در معرض خطر قرار دارند.
پس ظلم در اين آيه، معناى وسيعى دارد و هر كس كه مرتكب ظلم شود و با آگاهى و اختيار، خلاف رضاى الهى و دستورات دين عمل كند، در معرض قهر و غضب خداست.
بدون شك، خداوند در آيه‌اى وعده داده كه اگر مؤمنان از گناهان كبيره اجتناب ورزند، گناهان صغيره آنان را خواهد بخشيد.
و در آيه ديگر فرموده كه غير از شرك، بقيّه گناهان ممكن است مورد عفو قرار گيرند و فقط شرك است كه به هيچ وجه بدون توبه بخشيده نمى‌شود، ولى اين آيات، وعده قطعى نمى‌دهد و امنيت خاطر يقينى ايجاد نمى‌كند بلكه روحيه اميد را در افراد زنده مى‌كند و امنيت واقعى از آن كسانى است كه به خداوند، ايمان آورده‌اند و از ظلم، به‌صورتهاى مختلف آن پرهيز مى‌كنند.

#بصيرتهايى_براى_انسانها...

دژدان
2018_01_06, 01:38 PM
بصيرتهايى براى انسانها

...4gol....«قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ ابْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِىَ فَعَلَيْها وَ ما انَا عَلَيْكُمْ بِحَفيظٍ» (انعام، آيه 104)...4gol....
farfallina-violaدلايل روشن از طرف پروردگارتان براى شما آمد، كسى كه (به‌وسيله آنها حق را) ببيند به سود خود اوست و كسى‌كه از ديدن آن چشم‌بپوشد به زيان خود اوست، و من شما را اجبار نمى‌كنم.farfallina-viola

دلايل توحيد اين آيه

در حقيقت، نوعى نتيجه‌گيرى از آيات گذشته است.
در آيات گذشته دليلهاى متعددى بر وحدانيت خدا ارائه شده است كه تدبّر در آنها سبب بينايى چشم دل و هدايت شدن به‌سوى توحيد مى‌گردد و خداوند از آنها به «بصائر» تعبير نموده است مانند:


شكافتن دانه در دل خاك،
روياندن گياه،
بيرون آوردن زنده از مرده و مرده از زنده،
پديد آوردن شب و روز،
حركت ماه و خورشيد و نظام دقيق آن،
راهنمايى در تاريكى شب به‌وسيله ستارگان،
فرستادن باران
واگر انسان بادقت به‌جهان آفرينش بنگرد،
دلايل فراوان و آيات و نشانه‌هاى بى‌شمارى بر وحدانيت و عظمت حق تعالى خواهد يافت كه نور ايمان را بر قلب او مى‌تاباند.

پيامبر راهنماست‌

خداوند پيامبران را فرستاد تا بشر را در شناخت راه صحيح كمك كنند و اشتباهات، خطاها و لغزشهاى فكرى او را جبران نمايند. اراده خداوند بر اين قرار گرفته است كه انسانها به اختيار خود، راه هدايت را انتخاب كنند و پيامبران نيز فقط راهنما، بيان كننده و هدايتگرند و وظيفه ندارند كه افراد را على‌رغم ميل و اراده‌شان از سقوط در دره هولناك كفر، شرك و گناه حفظ كنند.

#ناسزاگويى_به_مقدسات_كفار...

دژدان
2018_01_06, 01:42 PM
ناسزاگويى به مقدّسات كفّار

...4gol....«وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ امَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ الى‌ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما كانُوا يَعْمَلُونَ» (انعام، آيه 108)...4gol....
farfallina-viola(معبود) كسانى‌را كه غير خدا را مى‌خوانند دشنام ندهيدكه (درنتيجه اين عمل شما) آنها (نيز) از روى ظلم و جهل خدا را دشنام مى‌دهند. اين چنين براى هر امتى عملشان را زينت داديم، سپس بازگشت آنها بسوى پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل مى‌كردند آگاه مى‌سازد.farfallina-viola

دعوت ناصحيح‌

انسان بطور فطرى از حريم مقدسات خود دفاع مى‌كند و با كسانى كه به حريم مقدّساتش تجاوز كنند، به مقابله برمى‌خيزد و نمى‌گذارد تقدّس آنها خدشه‌دار شود.
از طرف ديگر بعضى از افراد براى دعوت مشركان و كافران و منحرفان به راه راست، گاهى از طريق ادب و اعتدال خارج مى‌شوند و وقتى استدلال و برهان را كارآ نمى‌يابند، سعى مى‌كنند با دشنام دادن و مسخره كردنِ معبودهاى آنان، آنها را نسبت به معتقداتشان دلسرد كنند، و حال آنكه اين روش غير صحيح، آنها را به موضع تعصّب مى‌كشاند و علاوه بر اينكه پافشارى جاهلانه آنان بيشتر مى‌شود، ممكن است آنها هم جسور شده وخداى يگانه را دشنام دهند؛ در آن صورت، دعوت كننده، باعث هتك حرمت و جسارت به مقام كبريايى شده است.
....pa....خداوند در آيه شريفه مزبور تأكيد مى‌كند كه به مقدسات گمراهان و منحرفان ناسزا نگوييد و در دعوت، از طريق ادب و استدلال، خارج نشويد، چه اينكه دشنام اسلحه افراد بى‌منطق است و كسى كه به اسلحه منطق و استدلال مسلّح است، هيچ‌گاه به دشنام‌گويى متوسل نمى‌شود.

#عناد_و_لجاج_كافران_در_برابر _حق‌...

دژدان
2018_01_06, 01:44 PM
عناد و لجاج كافران در برابر حق‌

...4gol....«وَ لَوْ انَّنا نَزَّلْنا الَيْهِمُ الْمَلائِكَةَ وَ كَلَّمَهُمُ الْمَوْتى‌ وَ حَشَرْنا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَىْ‌ءٍ قُبُلًا ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا الَّا انْ يَشاءَ اللَّهُ وَ لكِنَّ اكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ» (انعام، آيه 111)...4gol....
farfallina-violaولى اگر فرشتگان را به سوى آنان مى‌فرستاديم و مردگان با ايشان سخن مى‌گفتند و هر چيزى را دسته دسته نزد آنان گرد مى‌آورديم، باز هم ايمان نمى‌آوردند، مگر اينكه خدا بخواهد؛ ولكن بيشتر آنان نمى‌دانند.farfallina-viola

هدف كفار از درخواست معجزه‌

اين آيه، پاسخ به ادعاى كافرانى است كه مى‌گفتند اگر معجزه برايشان آورده شود، ايمان مى‌آورند.
....pa....خداوند مى‌فرمايد:
آنها دروغ مى‌گويند و به هيچ وجه ايمان نمى‌آورند، اگر چه معجزات بزرگ و مهمّى براى آنان آورده شود؛ مثلًا اگر ملائكه را به چشم آنان درآوريم و يا مرده‌ها را برايشان زنده كنيم و آنان با مرده‌هاى خود سخن بگويند و مرده‌ها به صدق دعوت پيامبران شهادت دهند و يا تمام موجودات را طايفه طايفه جمع نموده و يا مواجه با آنان گردانيم باز ايشان ايمان نمى‌آورند زيرا كه درخواست معجزه از سوى آنان براى اطمينان يافتن نسبت به صداقت پيامبران و ايمان آوردن نيست، بلكه به گمان خود مى‌خواهند با مطرح ساختن اين درخواستها و معجزات عجيب و غريب، افكار مؤمنان را متزلزل و نظر حق جويان را مشوش و در آنها ترديد و دودلى ايجاد كنند و به همين جهت اگر اين معجزات به دست پيامبر هم جارى شود، توجيه مى‌كنند و ادعا مى‌نمايند كه اين واقعيت ندارد و پيامبر جادو كرده است.

#شرح_صدر_زمينه_هدايت‌...

دژدان
2018_01_06, 01:46 PM
شرح صدر زمينه هدايت‌

...4gol....«فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْاسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَانَّما يَصَّعَّدُ فِى السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ» (انعام، آيه 125)...4gol....
farfallina-violaو هر كس را خدا بخواهد هدايت كند سينه‌اش را براى اسلام مى‌گشايد و هر كس را كه بخواهد گمراه كند سينه او را تنگ و ناپذيرا مى‌گرداند، گويى كه به آسمان بالا مى‌رود.
بدين سان خداوند پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد.farfallina-viola

مفهوم و آثار شرح صدر

شرح صدر عبارت است از توسعه دادن دل براى پذيرش اعتقادات صحيح و وسعت روح و گسترش افق فكرى.
كسى كه خداوند سينه‌اش را براى قبول اسلام گسترش مى‌دهد، در حقيقت سينه‌اش را براى تسليم در برابر اعتقادات درست و عمل صالح وسعت مى‌دهد؛ در او نوعى ترس، خضوع و انگيزه ايجاد مى‌كند كه به اسلام، گرايش يابد و وسوسه‌هاى فاسد را از دلش مى‌زدايد. چنين كسى بر مركبى از نور سوار است كه جلوى او روشن است و حق را از باطل تميز مى‌دهد. پس نرم شدن دل، خضوع، ترس، بينش و بصيرت، از آثار و نشانه‌هاى شرح صدر است.

معنا و نشانه‌هاى ضيق صدر

ضيق صدر يعنى امتناع از پذيرش معارف و نداشتن ظرفيّت كافى براى قبول حقايق الهى كه قساوت قلب، لجاجت و غرور، و پاى‌بندى به دنيا از نشانه‌هاى بارز آن است.
خداوند، چشم باطنى چنين كسى را از او مى‌گيرد و بر دلش مهر مى‌زند و در تنگى و تاريكى رهايش مى‌كند و راههاى هدايت را به رويش مى‌بندد.

دژدان
2018_01_06, 01:47 PM
معنا و نشانه‌هاى ضيق صدر

ضيق صدر يعنى امتناع از پذيرش معارف و نداشتن ظرفيّت كافى براى قبول حقايق الهى كه قساوت قلب، لجاجت و غرور، و پاى‌بندى به دنيا از نشانه‌هاى بارز آن است.
خداوند، چشم باطنى چنين كسى را از او مى‌گيرد و بر دلش مهر مى‌زند و در تنگى و تاريكى رهايش مى‌كند و راههاى هدايت را به رويش مى‌بندد.
خدا هدايت يا گمراه مى‌كند اينكه آيه شريفه مى‌گويد:
خداوند هر كس را كه بخواهد گمراه يا هدايتش مى‌كند، مقصود، فراهم ساختن يا از ميان بردن مقدمات هدايت در مورد كسانى است كه آماده بودن يا آماده نبودن خود را براى پذيرش حق ثابت كرده‌اند، مانند دانش‌آموز خوش ذوق و با استعدادى كه از درس، استقبال مى‌كند، استاد نيز به همان نسبت او را به سرچشمه دانش، رهنمون مى‌شود، برخلاف دانش‌آموزى كه علاقه‌اى به درس خواندن نشان نمى‌دهد و استاد هم تدريجاً چنين كسى را طرد كرده و از علم خود محروم مى‌سازد.
پس هدايت و گمراه كردن خداوند با توجه به زمينه خود افراد است.
نه دسته اول در پيمودن و انتخاب راه مستقيم مجبورند و نه دسته دوم در گزينش گمراهى.
در اين آيات فرموده كسى را كه بخواهيم گمراه كنيم، سينه‌اش را تنگ و بى‌ظرفيت مى‌گردانيم. «#ضيّق» يعنى «#تنگ» و «#حرج» يعنى «#تنگ‌ترين تنگ»؛
بعد اين حالت را تفسير كرده به اين‌كه گويى مى‌خواهد به آسمان بالا رود؛ آن‌چنان برايش سخت و مشكل است.

#تشبيه_تنگى_سينه_غير_شايسته. ..

دژدان
2018_01_06, 01:49 PM
#تشبيه_تنگى_سينه_غير_شايسته. ..

تشبيه تنگى سينه غير شايسته براى پذيرش ايمان را به كسى كه مى‌خواهد به آسمان بالا رود، شايد بتوان از اخبار غيبى قرآن دانست، چون كسى كه مى‌خواهد به آسمان بالا رود، به هنگام صعود فشار هوا بر سينه و شش او وارد مى‌شود و آنها را فشرده مى‌سازد؛ از طرف ديگر هر چه از زمين فاصله بگيرد، به دليل رقيق شدن هواى اطراف، هواى كمترى به شش او مى‌رسد و سبب مى‌شود كه شش و سينه او منقبض شده و تنگ گردد به‌طورى كه برايش غير قابل تحمل مى‌شود.
چنين كسى سينه‌اش به شدت تحت فشار قرار مى‌گيرد و تنگ مى‌گردد.
سينه كسى كه مورد قهر خدا قرار گرفته چنين تنگ مى‌گردد و ظرفيت پذيرش ايمان را نخواهد داشت.

پليدى كفّار

#رجس به معناى نجاست، ناپاكى و پليدى است يعنى حالتى كه سبب منفور شدن‌مى‌گردد خواه اين حالت در ظاهر موجود پليد باشد مانند آلودگى و ناپاكى يا در باطن او باشد مانند رذائل اخلاقى.
در اين آيه مى‌فرمايد كه اينچنين رجس و پليدى را بر كافران مسلط نموديم.
و آنان در پليدى غوطه‌ورند و ناپاكى آنها را احاطه كرده است.
اين آيه تقريباً هم معنا با آيه...4gol....«انَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ»...4gol....است چون «نَجَس» اسم مصدر به‌معناى «نجاست» است و وقتى مى‌گوييم مشركان «نَجَس» هستند يعنى آنها وجودشان پليدى و نجاست گرديده است، همانطور كه وقتى مى‌گوييم «زيد عدل است» يعنى وجود زيد عدالت است و اين بالاتر از عادل بودن و مبالغه در عادل بودن است. بنابراين با توجه به اين آيه شريفه نجاست، پليدى و آلودگى همه وجود كفار را فرا گرفته و آنها غوطه‌ور در پليدى شده و خود عين پليدى گرديده‌اند.

#ده_فرمان_مهمّ‌...

دژدان
2018_01_06, 01:53 PM
ده فرمان مهمّ‌

...4gol.... «قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ احْساناً وَ لا تَقْتُلُوا اوْلادَكُمْ مِنْ امْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَ ايَّاهُمْ وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتى‌ حَرَّمَ اللَّهُ الَّا بِالْحَقِّ ذلِكُمْ وَصَّيكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتيمِ الَّا بِالَّتى‌ هِىَ احْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ اوْفُوا الْكَيْلَ وَالْميزانَ بِالْقِسْطِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً الَّا وُسْعَها وَ اذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‌ وَ بِعَهْدِ اللَّهِ اوْفُوا ذلِكُمْ وَصَّيكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ وَ أَنَّ هذا صِراطى‌ مُسْتَقيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبيلِهِ ذلِكُمْ وَصَّيكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (انعام، آيات 151- 153)...4gol....
farfallina-violaبگو: بياييد آنچه را كه پروردگارتان بر شما حرام كرده است، برايتان بخوانم: اينكه چيزى راشريك خدا قرار ندهيد و به پدر و مادر، نيكى كنيد، و فرزندانتان را از (ترس) فقر نكشيد، ما شما و آنها را روزى مى‌دهيم، و نزديك كارهاى زشت، چه آشكار و چه پنهان نرويد، نفسى را كه خداوند محترم شمرده به قتل نرسانيد مگر به حق. اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش كرده، بدان اميد كه خردمند شويد. و به مال يتيم جز به شكل نيكو (و براى اصلاح) نزديك نشويد تا به حد رشد برسد و حق پيمانه و وزن را به عدالت ادا كنيد. هيچ‌كس را جز به مقدار توانايى تكليف نمى‌كنيم، و هنگامى كه سخنى مى‌گوييد عدالت را رعايت كنيد اگر چه در مورد نزديكان باشد و به پيمان الهى وفا كنيد. اين، چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مى‌كند تا متذكر شويد. و اينكه اين، راه مستقيم من است از آن پيروى كنيد و از راههاى مختلف پيروى نكنيد كه شما را از راه حق دور مى‌سازند، اين چيزى است كه خداوند شما را به آن سفارش مى‌كند تا تقوا پيشه كنيد.farfallina-viola

فرمانهاى همگانى‌

....pa.... اين آيات، ده دستور مهم را بيان مى‌كند:


شرك نورزيدن به خدا،
احسان به والدين،
خوددارى از كشتن فرزند به بهانه فقر،
خوددارى از بزهكارى و آدمكشى،
دست‌اندازى نكردن در اموال يتيمان،
پيمانه و ترازو را كامل دادن،
عدالت در گفتار،
وفاى به عهد الهى
و پيروى از راه خدا
و رها كردن راههاى گمراهى.

با دقّت در آياتِ قرآن، روشن مى‌شود كه فرمانهاى دهگانه مزبور، اختصاص به دين اسلام ندارد، بلكه در تمام اديان الهى و در برنامه‌هاى همه انبيا عليهم السلام آمده است، زيرا معقول نيست مكتبى جنبه الهى داشته باشد و در آن اين‌گونه امور بدون دستور مانده باشد، حتّى دينى كه براى ابتدايى‌ترين نسل بشر تشريع شده، خالى از اين دستورات سازنده نيست.
با مراجعه به آيات مربوط به انبيا نيز معلوم مى‌شود كه آنان هم‌چنين اوامرى از جانب خداوند دريافت كرده و به امت خود ابلاغ كرده‌اند.

#ركن_اساسى‌...

دژدان
2018_01_16, 07:24 PM
رکن اساسی

پايه اساسى مكتبهاى آسمانى را توحيد، تشكيل مى‌دهد و به همين جهت، در اين آيه در رأس فرمانها قرار گرفته تا ارزش آن بر خواننده معلوم شود. اينكه توحيد بصورت نفى شرك «لا تشركوا» بيان شده، بدين جهت است كه اين تعبير، فراگير توحيد ذاتى، صفاتى، افعالى و عبادى است و نيز بدين جهت است كه شرك ظلم عظيمى است كه اميد بخشش در آن نيست و هر معصيتى، سرانجام به نوعى شرك منتهى مى‌شود، چنان‌كه هر كار خيرى از توحيد نشأت مى‌گيرد و روح تمام تعليمات اسلام، توحيد است و اگر اين اصل در جامعه عينيّت يابد، هيچ اختلافى رخ نمى‌دهد و همگى هدف واحدى را دنبال خواهند كرد.

حقوق والدين‌

رعايت حقوق والدين از دستورات مهمّ الهى است كه در اين آيه در رديف توحيد آمده است و گوياى اين حقيقت است كه پس از شرك، بزرگترين گناه، بى‌حرمتى به پدر و مادر و رعايت نكردن احترام آنهاست.
و فلسفه آن نيز روشن است، چه آنكه قوام جامعه انسانى به قوام خانواده است و قوام خانواده از يك طرف به پدر و مادر و از طرف ديگر به فرزندان است. اگر فرزندان نسبت به والدين خود بى‌اعتنا باشند يكى از پايه‌هاى اساسى خانواده را از بين برده‌اند، زيرا اين بى‌اعتنايى بتدريج رواج پيدا مى‌كند و در نتيجه انگيزه توليد نسل و تربيت بكلى از جامعه رخت بربسته افراد از تشكيل خانواده، سرباز مى‌زنند در نتيجه نسل بشر بسرعت رو به انقراض مى‌گذارد.

#دستورات_ديگر...

دژدان
2018_01_16, 07:27 PM
دستورات ديگر

در بيشتر جاهاى حجاز شرايط اقليمى و آب و هوايى براى كشاورزى مناسب نيست و افراد معمولا دغدغه تأمين معاش دارند و تولد هر فرزندى اين دغدغه را بيشتر مى‌كند.
خانواده‌هايى بودند كه از ترس فقر فرزندان خود را مى‌كشتند.
خداوند به آنان هشدار مى‌دهد كه روزى‌دهنده اوست پس فرزندان را از ترس فقر نكشيد.
دورى از فحشاى ظاهر و باطن،
به روزى دادن خداوند اميدوار بودن،
رعايت قسط در كيل و وزن و رعايت عدالت در گفتار،
وفاى به عهد و دورى گزيدن از راههاى باطل
و تفرقه‌
ديگر دستورات اين آيات است كه در فرصتهاى ديگر به توضيح و تبيين آنها مى‌پردازيم.

اخلاص در عبادت‌

...4gol....«قُلْ إِنَّ صَلاتى‌ وَ نُسُكى‌ وَ مَحْياىَ وَ مَماتى‌ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ لا شَريكَ لَهُ وَ بِذلِكَ امِرْتُ وَ انَا اوَّلُ الْمُسْلِمينَ» (انعام، آيات 163- 162)...4gol....
farfallina-violaبگو نمازم و تمام عباداتم و زندگى و مرگم براى خدا پروردگار جهانيان است، او را شريكى نيست و به همين مأمور شده‌ام و من نخستين مسلمانم.farfallina-viola

نماز، در پيشاپيش عبادات‌

از سياق آيه برمى‌آيد كه نماز، در بين عبادات اسلامى ارزش و اهميّت خاصّى دارد، زيرا كه نُسُك به‌معناى عموم عبادتهاست؛ وقتى كه پيامبر مى‌گويد تمام عبادتهاى من از آنِ خداست، اين جمله، شامل نماز هم مى‌شود، ولى با اين وصف، نماز كه يكى از عبادات است بطور خاص، در اوّل آيه آمده است.
اين خود، نشان مى‌دهد كه نماز در ميان عبادات در درجه اوّل اهميت قرار دارد.

#خالص‌_سازى_عمل‌...

دژدان
2018_02_03, 07:02 PM
خالص‌سازى عمل‌

در اين آيه شريف[آیات 162_163]، پيامبر صلى الله عليه و آله پس از اعلام اخلاصش در عبادات و ساير اعمال مى‌فرمايد:
«من بدين اخلاص مأمور شده‌ام».
اين مأموريت مختص پيامبر نيست بلكه همه بندگان بدان مأمور شده‌اند و پيامبر در حد اعلا به اين وظيفه قيام كرده است و ما نيز بايد به آن بزرگوار اقتدا كنيم.
«خدايا از تو مى‌خواهم كه اوقات شب و روزم را به ياد خودت آباد گردانى و مرا پيوسته به خدمت خويش گمارى و عملهايم را بپذيرى تا اين كه كردار و گفتار من همگى ورد واحد شوند.»


...3gol....الف- قبولى اعمال؛
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
هرگاه عملى انجام دادى آن را خالص براى خدا به جاى آور، زيرا خداوند از بندگانش جزاعمال خالص را نمى‌پذيرد.»

...3gol.... ب- كافى‌بودن عمل كم؛
همان حضرت فرمود:
«قلبت (در حديث ديگر فرمود: دينت) را خالص كن تا عمل كم تو را كفايت كند.»

...3gol....ج- جارى شدن حكمت از قلب؛
و نيز فرمود:
«هيچ بنده‌اى چهل صباح براى خدا اخلاص نورزيد مگر اين‌كه چشمه‌هاى حكمت از قلبش بر زبانش جارى گشت.»

...3gol.... د- ولايت و سرپرستى خداوند؛
هرگاه كسى مخلِص شد، تحت سرپرستى و ولايت خداوند قرار مى‌گيرد و خداوند دنيا و آخرت او را كفايت مى‌كند، امام سجاد عليه السلام فرمود:
«هرگاه با اخلاص خدا را عبادت كردى، خداوند بر خويش واجب مى‌كند كه امر دنيا و آخرت تو را كفايت كند».

پيامبر اسلام، اوّلين مسلمان‌

اينكه قرآن در اين آيه، پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله را به‌عنوان اوّلين مسلمان مُعرّفى مى‌كند، چه مفهومى دارد؟
آيا مقصود اوّل «زمانى» است يا اوّل «رُتبتى»؟
از اين نظر كه قرآن، پيامبرانى چون حضرت ابراهيم، اسماعيل و ... را «مسلمان» ناميده و آنها از حيث زمان، جلوتر از پيامبر اسلام بوده‌اند، به نظر مى‌رسد كه معناى دوّم صحيح است؛ يعنى پيامبر اسلام از جهت رتبه و مقام و اخلاص، اوّلين مسلمان است، مانند كسى كه از جهت درجه علمى، شاگرد «اوّل» است زيرا كسى كه قيام و قعودش، كلام و سكوتش و حيات و مرگش براى رضاى خداست، در حقيقت در اول صف مسلمين- تسليم‌شدگان- قرار دارد.

#بار_هركس_بر_دوش_خود_اوست‌...

دژدان
2018_02_04, 02:26 PM
بار هر كس بر دوش خود اوست‌

...4gol....«قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغى‌ رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَىْ‌ءٍ وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ الَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اخْرى‌ ثُمَّ الى‌ رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ فيهِ تَخْتَلِفُونَ» (انعام، آيه 164)...4gol....
farfallina-violaبگو: آيا جز اللّه، پروردگارى جويم؟ و حال آنكه او پروردگار هر چيزى است و هر كس تنها كيفر كار خويش را مى‌بيند و كسى بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‌كشد. سپس بازگشت همه شما به‌سوى پروردگارتان است و او شما را به آن چيزى كه در آن اختلاف مى‌ورزيديد آگاه مى‌كند.farfallina-viola

استدلال بر توحيد

اين آيه شريف با اين بيان بر توحيد استدلال كرده كه تنها ربّ و مدبّر جهان خداى تعالى است. هر موجودى كه در جهان در نظر گرفته شود، تحت حكومت او و به عنايت او موجود شده و موجوديتش ادامه دارد و غير او ربّ و مدبّر ديگرى نيست.
وقتى خداوند ربّ همه موجودات و تنها ربّ است، بنابراين جز او هيچ موجودى شايستگى پرستش ندارد؛ چه اينكه شايسته پرستش معبودى است كه مدير و مدبّر و ولى نعمت جهان آفرينش باشد و معبودهاى مشركان هيچكدام در جهان خلقت قدرت و حكومتى ندارند.

#احسان_به_مردگان‌...

دژدان
2018_02_04, 02:27 PM
احسان به مردگان‌

اين آيه [آیه 164] مى‌فرمايد كه هيچ كس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى‌كشد و گناه هر كس بر دوش خود اوست؛ ازطرف ديگر رواياتى داريم كه اعمال نيكى كه به نيت اموات انجام مى‌شود براى آنان مفيد است و اگر آن ميت در تنگى و مشقت باشد، به‌او تخفيف داده مى‌شود.
آيا اين به معناى حمل گناه ديگرى و مخالف مضمون اين آيه نيست؟ در جواب بايد گفت اين آيه درصدد ردّ پندار منحرفان و مشركان است كه مى‌پنداشتند خدايان دروغين يا رهبران آنان گناهانشان را در قيامت به‌عهده مى‌گيرند و همچنين ردّ ادعاى رهبران كفر وشرك است كه پيروان خود را دلگرمى مى‌دادند كه «ما گناهان شما را به‌عهده مى‌گيريم»
آيه شريفه فوق مى‌فرمايد به چنين وعده‌هاى پوچ و پندارهاى باطل دل خوش مداريد و بدانيد كه كسى بار گناه شما را بر دوش نمى‌كشد، نه دوستانتان و نه رهبران گمراهتان و نه خدايان باطلتان.
و اما مضمون روايات اين است كه اگر كسى با ايمان به خدا از دنيا رفته باشد، خداوند اجازه فرموده كه شما ثواب كارهاى نيك خود را به او هديه كنيد و در اثر اين هديه بر ثواب او افزوده گردد يا از سختيهاى او كاسته شود. اينجا شما گناه او را به دوش نگرفته‌ايد و حامل وزر او نشده‌ايد بلكه با انجام عمل خيرى سبب شده‌ايد كه گناه از دوش او برداشته شود، يا بر ثواب او افزوده گردد.

#بار_سنگين_بدعت‌...

دژدان
2018_02_04, 02:28 PM
بار سنگين بدعت‌

آيه 25 سوره نحل در مورد رهبران افراد گمراه مى‌فرمايد:
آنان در روز قيامت بار گناهان خويش را به‌طور كامل و مقدارى از گناهان كسانى را كه از روى جهل گمراهشان مى‌كنند، برمى‌دارند.
پيامبر صلى الله عليه و آله هم در روايتى در مورد بدعت‌گذار و پايه‌گذار سنت بد مى‌فرمايد:
«هر كس سنّت بدى بر جاى گذارد گناه آن و گناه كسانى كه به آن عمل مى‌كنند را بايد بر دوش بكشد.»
ظاهر اين حديث و آيه با اصل كلى مطرح شده در آيه اوّل بحث (لا تَزِرُ وازِرَةٌ ...) منافات دارد.
بعضى از بزرگان گفته‌اند:
براى رفع اين تنافى بايد در جملات حديث (و آيه) كلمه «مثل» را در تقدير بگيريم.

#آيه_12_سوره_عنكبوت...

دژدان
2018_02_04, 02:31 PM
آيه 12 سوره عنكبوت

آيه 12 سوره عنكبوت نيز در مورد رهبران‌گمراهان به همين بيان است و مى‌فرمايد:

farfallina-viola«آنان گناهان خود را حمل مى‌كنند و گناهانى علاوه بر گناهان خود».farfallina-viola

علامه طباطبايى اين توجيه را مى‌پسندد و آن را خوب مى‌شمارد بعد وجه دقيقترى مى‌فرمايد به اين مضمون كه گناه بدعت‌گذار و پايه‌گذار سنتِ بد خيلى بيشتر از گناه خودش مى‌باشد و عبارت است از گناه خودش و گناه پيروانش در اين سنت بد، چه اينكه گناه پيروان با اينكه يك گناه بيش نيست ولى به دو كس نسبت داده مى‌شود:
عامل و راهنما؛
و هر دو نفر بايد عذاب آن گناه را بچشند. پس بدعت‌گذار دو گناه دارد يكى ضلالت و گمراهى خود و ديگرى اضلال و گمراه‌گرى كه گناه دوّم مساوى است با گناه پيروان كه هم در نامه عمل خود آنها ثبت مى‌شود و هم در نامه عمل گمراه كننده و او بايد به كيفر هر دو گناه عذاب شود و هر دو عذاب در نتيجه عمل خود اوست و گناه ديگرى نيست.

#تفاوتها_براى_آزمايش_است‌...

دژدان
2018_02_04, 02:34 PM
تفاوتها براى آزمايش است‌

...4gol....«وَ هُوَالَّذى‌ جَعَلَكُمْ خَلائِفَ الْارْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فى‌ ما اتيكُمْ انَّ رَبَّكَ سَريعُ الْعِقابِ وَ انَّهُ لَغَفُورٌ رَحيمٌ» (انعام، آيه 165)...4gol....
farfallina-violaاوست خدايى كه شما را جانشينان زمين قرار داد و بعضى شما را بر بعض ديگر به درجاتى برترى داد؛ تا شما را در چيزى كه عطايتان كرده است بيازمايد. همانا، پروردگارت زود كيفر دهنده و هم او آمرزنده و مهربان است.farfallina-viola

معناى خلافت‌

اينكه در اين آيه انسانها «جانشينان زمين» معرفى شده‌اند، به دو صورت قابل تفسير است؛
...3gol....يكى اينكه انسان، مظهر صفات جلال و جمال و سمبل آفرينش و مقصود اصلى خلقت است.
او تنها موجودى است كه صلاحيّت كسب اخلاق الهى را به به‌طور كامل دارا بوده و از كرامت خاصّ الهى برخوردار و بار امانت بر دوش اوست.
او وارث زمين گشته و مأذون و مُجاز در تصرّف مواهب طبيعت است.
...3gol....دوّم اينكه خداوند، انسان موجود را خليفه و جانشين نسلهاى منقرض شده، قرار داده است.

#فلسفه_برتريهاى_ذاتى‌...

دژدان
2018_02_04, 02:36 PM
فلسفه برتريهاى ذاتى‌

خداوند به مقتضاى حكمتش، مردم را در شايستگيها و لياقتهايشان متفاوت قرار داد و برخى را در عقل، ذوق، علاقه و نيروى جسمى، بر برخى ديگر برترى داد و هدف از اين تفاوتها و برتريها آزمايش مردم بود كه بدين‌سان آنها را بيازمايد و چهره واقعى آنان را به خودشان نشان دهد كه استعدادهاى متنوع را در چه مواردى به كار مى‌گيرند.
علاوه بر آن، تفاوتهاى ذاتى و امتيازات طبيعى، خود عامل حركت و پايه انسجام است.
همچنين متفاوت بودن انسانها از نظر استعدادهاى گوناگون، موجب تقويت حسّ تجدّدطلبى و روحيّه نوگرايى و نوآورى است و نيز زمينه‌ساز رفع نيازها، كمبودها و تأمين امكانات ضرورى كه از لوازم اجتناب‌ناپذير يك زندگى اجتماعى و حيات معقول است؛ چرا كه رفع نيازمنديهاى مختلف؛ استعدادهاى گوناگون و متنوّعى را مى‌طلبد.
پس تفاوت، منشأ تكامل است.
حروف بيست‌ و هشتگانه عربى با تفاوتى كه در شكل، آهنگ و مخرج دارند، سبب پيدايش بى‌نهايت كلمه شده‌اند كه‌اگر همه آنها يكسان بودند حتى يك كلمه هم وجود نداشت.
اگر جهان تاريكى محض بود؛ هيچ‌چيز قابل ادراك نبود و اگر نور محض بود؛ چيزى مشاهده نمى‌شد. ما اشياء را در تفاوتشان احساس مى‌كنيم.
اگر شما با گچ سفيد، روى صفحه سفيد چيزى بنويسيد، قابل خواندن نيست. پس تفاوتها منشأ بركت است و ايجاد تعادل مى‌كند. همه كشفها و فهمها نتيجه تفاوتها بوده است.

#مقصود_از_تفاوت_و_رفعت_درجات ...

دژدان
2018_02_04, 02:38 PM
مقصود از تفاوت و «رفعت درجات»

در اينجا تفاوت در استعدادها، سليقه‌ها، انتخابها و ... است نه برترى در بعد انسانى؛ همان چيزى كه يهود و نصارا به آن معتقدند و خود را نژاد برتر مى‌دانند.

برتريهاى ذاتى

عامل تسخير دو جانبه‌ قرآن در تعليل برتريهاى ذاتى برخى انسانها بر برخى ديگر، به مطلب ديگرى نيز اشاره دارد و آن اين‌كه اين برتريها، موجب همكارى مشترك بين انسانها خواهد شد و انسانها همديگر را به خدمت خواهند گرفت و اين سبب ايجاد و ادامه فعاليت‌هاى اقتصادى- اجتماعى انسانها مى‌شود.

....pa....قرآن كريم مى‌فرمايد:
...4gol....«اهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنا بَيْنَهُمْ مَعيشَتَهُمْ فِى الْحَيوةِ الدُّنْيا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِيّاً وَ رَحْمَةُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ»...4gol....
farfallina-violaآيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى‌كنند؟! ما معيشت آنان را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضى را بر بعضى برترى داديم تا يكديگر را مسخّر كرده (و با هم تعاون نمايند)؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع‌آورى مى‌كنند بهتر است.farfallina-viola

استاد شهيد مرتضى مطهرى در اين باره مى‌نويسد:
مفاد آيه كريمه اين است كه انسانها از نظر امكانات و استعدادها يكسان و همانند آفريده نشده‌اند، كه اگر چنين آفريده شده بودند، هر كس همان را داشت كه ديگرى دارد و همان را فاقد بود كه ديگر فاقد است و طبعاً نياز متقابلى و پيوندى و خدمت متبادلى در كار نبود، خداوند انسانها را از نظر استعداد و امكانات جسمى، روحى، عقلى و عاطفى، مختلف و متفاوت آفريده است، بعضى را در بعضى از مواهب بر بعضى ديگر به درجاتى برترى داده است و احياناً آن بعض ديگر را بر اين بعض، در بعضى ديگر از مواهب برترى داده است و به اين وسيله همه را بالطبع نيازمند به هم و مايل به پيوستن به هم قرار داده و به اين وسيله زمينه زندگى به هم پيوسته اجتماعى را فراهم نموده است. بنابراين تفاوت انسانها در مواهب و تواناييها، هم لازمه زندگى اجتماعى است و هم وسيله‌اى براى امتحان انسانها و هيچ‌كس نبايد گمان كند كه داشتن مواهب علامت كرامت ذاتى و يا نداشتن موهبتى نشانه پستى ذاتى است.

#پایان_این_فصل...