نوشته اصلی توسط سحر بسم الله الرحمن الرحیم داشتم سجاده آماده می کردم برای نماز، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم گفت: این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی؟ بر گشتم به سمت صدا، دختری را دیدم که در گوشه ی نمازخانه نشسته بود. پرسیدم: با منی؟ .................................................. .................................................. ... گفت: بله! با توام و همه ی بیچاره های مثل ...