انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
مشاهده RSS Feed

بانوی سرخ

دلهای همیشه بعد از ظهر عاشورایی ها

به این مطلب امتیاز بدهید
چه دیوانه وار روحمان را به در و دیوار نیستی می کوبیم
چه دیوانه وار به دنبال هواها و خواستهای بی ثمر زندگی می گردیم
این من نه آن منی است که تو برایش خون دادی
علی دادی
این ثمر من هایی است که از بازی سرد روزگار نصیب جسم بی جان من شده
من می خواهم منی باشم که تو خواستی
اسیر جسمم باشم ولی آزاده باشد تمام تقدس روحم
من
.
.
.
آقا دلم هوای عاشورا را کرده
نه آن عاشورا که رقص سرها بر بالای نیزه ها محرم را محرم کرد
دلم عاشورا برای رسیدن به تو را کرده
من عاشورا می کنم تمام خواستها و امیالم را
من منی عاشورایی با تمام حال و هوای تو را می کنم
می کنم
می توانم
می دانم که می توانم
من
من از من خدایم دور افتاده ام
من اسیر بیابان دنیا شده ام
من
خسته ام از بی تو بودن
دلم هوات را داره

برچسب ها: عاشورایی
دسته بندی ها
دسته بندی نشده

نظرات

  1. بانوی سرخ آواتار ها

    یاد گرفته ایم
    ما مردگان متحرک سوگوار زنده های همیشه جاودانیم
    عادت کرده ایم دم محرم بر آزادگی حسین اشک بریزیم و سوگوار بر زخمهای تن حسین
    عادت کرده ایم
    خواب باشیم و بر بیداری حسین قضاوت کنیم
    بنویسیم
    اشک بریزیم
    .
    .
    .
    وقتش نشده
    وقت سوگواری بر قلبهای خوابیده مان است
    وقت مرثیه برای دردهای دوریمان است
    وقت پاک کردن گرد دوری از تن زندگی پر شده از بی هامان است
    بی ایمان
    بی اخلاق
    بی معرفت
    بی آزادگی
    بی
    بی
    بی
    ...
    باور کن عادت کردیم به بی هااااااااااا

  2. بانوی سرخ آواتار ها
    درد من از تکرار محرمها و یا حسین هاست
    عطرش به تنم جاودان نمیشه
    چرا؟؟؟
    دلم زار میزنه بی کسی هاش را تو این سیاهه دنیا
    دلم زار میزنه آبله های گناه که به پاهای زندگیم نشسته
    درد داره آقا درد داره
    خستم
    از این همه تکرار
    تکراری زیبا ولی زود گذر
    .
    .
    .
    .

  3. بانوی سرخ آواتار ها
    باز داره میرسه
    گوش کن

    صدای نفس میاد خوب گوش کن
    صدای نفسهای فراته خیس عرق شرم شده
    روسیاه
    حس می کنی
    بوی بی وفایی میاد
    بوی فرارهای شبانه
    اما نه عطر وفای عباس خیلی سر تره
    .
    .
    .
    آخ داره محرم میاد
    ماهی که توان بازی با کلمات را نداری
    ماه واقعیتها
    .
    .
    .
  4. بانوی سرخ آواتار ها
    دلی نیس که تادهم محرم تظاهرات میکند و 11ماه و20 روز در پی امیال خود میرود
    سر همینه که ظهر عاشورا دلتنگترین آسمونه
    حسین پسر فاطمه برادر من این نبود

    وتو ای دختر فاطمه -
    محرم تنها ماهی نیس که برای این وآن دیگه آرایش نکنی و حرمتی 10 روزه برا خود نگه داریو حرمتکی نگه داری و بعد یادم بشه فراموش

    وه هوای ظهر عاشورا چه دلگیره


    محرم ماه ماتم نیس وسوگ که بخاک بسپاری حسین رو

    اهل کوفه نبودن یعنی بدانی تا حسین نیامده ولی امر مسلم است

    حسین رو قبل اینکه عاشورا بکشیمش از ده روز قبل آماده کشتنش میکنیم برایش اشک میریزیم عاشق ده روزه اش میشیم و حرمتهائی رو به اصطلاح حفظ میکنیم - بعد کشتنش همه حرمتها هم تموم میشه چند ماه بعد متولدش میکنیم براش جشن میگیریم و هنو یک ساله نشده دوباره میکشیمش
    وباز روز نو روزی از نو!
    هر 365 روزرو بگوئیم
    یا حسین بر درت رو سیاهم
    ذاکرم من که غرق گناهم
    نه طوطی صفت و آلزایمری



  5. بانوی سرخ آواتار ها
    دل همیشه بعد از ظهر عاشورایی...
    آن که دیگه دل نمیشه
    پر از شراره های شوق
    شوق وصال..
    مگه میشه دلت عاشورایی باشه و بند بشه تو این زمین خاکی
    مگه دل بانوی سه سالمون عاشورایی نبود دیدی که طاقتش نبود وا سه زمینی بودن
    سه ساله جان پدر تاب بیار
    خواهم آمد سوی تو جان بابا تاب بیار.....
    هی...
    بانو شکسته قد والایت
    مانند زخمهای لب بابایت
    بانو ببند چشمهایت
    نبینی زخمهای سر بابایت
    نبینی جای نیزه های لبها را
    بانو ببند چشمهایت
    رحمی بکن بر دل بابایت
    عمه تابت دوریت ندارد
    بانو ببند چشمهایت
  6. بانوی سرخ آواتار ها

    گیسو به دست بر سر راهت نشسته ام

    مانند زخم های لب تو شکسته ام بابا عجب شده است که از نی درآمدی بر دیدن خرابه نشین با سر آمدی
    دیر آمدی بگو به کجا میهمان شدی؟درگیر مجلس طبق و خیزران شدی؟

    ابروی زخم خورده رخت ناز کرده است
    نیزه چقدر جا به سرت باز کرده است بابا فدای چشم تو این زخم های من
    یک کم بخند زندگی من برای من
    اصلاً فدای چشم تو،چشمم کبود نیست این بوی روی چادر من بوی دود نیست
    بر گوش من چه غصه اگر گوشواره نیستتو فکر کن که پیرهنم پاره پاره نیست
    بابا ببخش صورت من گرد وخاکی است این ردً پنجه نیست که...هر چند حاکی است دستش چه حرفها که به گوشم سروده است اما خیال کن تو که زجری نبوده است هر چند که گرسنه ام اما خیال نیست بابا همین که امده ای پس ملال نیست



    فدای چشم تو این زخمهای من...
    تو فکر کن که پیرهنم پاره پاره نیست


  7. بانوی سرخ آواتار ها
    هی...
    امان از دلهای همیشه ظهر عاشورایی که نزدیک ظهر عاشورا که میشه صدای تاب تاب ضربات قلبشون گوش فلک را کر میکنه
    امان از این دلها که به وقت ظهر عاشورا که میشه بوی خون و شاق شاق شمیشرها بغض میشه تو گلو شون تا خفه کنه صدای ...فلک را
    امان از این دلها که وقت ظهر عاشورا که میشه بی تاب میشن واسه شنیدن الله اکبر آقا واسه بیتابی آقا برای صحبت با معبود برای وضوی با خون آقا
    میشنوید صدای قلب آقا را که بی تاب شده برای سجده بر معبودش
    عاشقانه بر سر سجاده شد

    زیر باران و صفیر تیرها
    رکعتان عشق را آماده شد
    گفت تکبیری و در آن گیر و دار

    گرم نجوی با خدای خویش شد
    ما سوی اللّه را همه از یاد برد
    در نمازی فارغ از تشویش شد




    من فدای همت والای تو
    ان نماز ظهر عاشورای تو

    ظهر عاشورا میان دشمنان
    رو نمودی بر خدای عاشقان

    تیر باران شد قدت ای سروناز
    بر نگرداندی تو رویت از نماز

    من فدای همت والای تو

    ان نماز ظهر عاشورای تو

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 12:25 AM