هنگامى كه فرعون به كشتن موسى كمر بست، يكى از درباريان آن عنصر بيدادگر كه مردى خردمند و توحيدگرا بود امّا در آن محيط رعب و وحشتِ ساخته و پرداخته نظام فرعون ايمان خود را - از روى «تقيه» در دل نهان مى داشت - با هوشمندى تحسين برانگيزى به اندرز فرعون و فرعونيان برخاست.
وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ
از ششمين امان نور آورده اند كه فرمود:
«التقية فى دينى و دينى آبايى و لا دينى لحسن لا تقية له والتقيةُ ترس الله فى الارض لان مؤمن آل فرعون لو اظهرالاسلام لقتل»
«تقيه» - كه عبارت از كار سنجيده و حركت حساب شده و مبارزه اساسى و روشنگرانه با هوشمندى است - از دين و آيين من و از دين و آيين پدران من است و آن دينى كه در آن «تقيه» نيست، دين درستى نيست چرا كه «تقيه» در زمين در برابر استبدادگران شرور است و مؤمن آل فرعون اگر دين و ايمان خود را آشكار مى ساخت و آن گاه يك گام به سوى دعوت توحيدى موسى برمى داشت كشته مى شد، امّا او با هوشمندى تحسين برانگيزى در برابر نظام خودكامه اى كه آزادى انديشه و عقيده و بيان و قلم و ديگر حقوق انسانى را سخت سركوب مى كرد و به آن مارك فساد و بى دينى و براندازى مى زد، ايمان عميق خود را در ژرفاى جان نهان داشت و آن گاه روشنگرى كرد كه...
«ابن عباس» مى گويد:
در ميان درباريان و خاندان فرعون تنها چند تن بودند كه به خداى يكتا ايمان آوردند: 1- همسر فرعون، 2- مرد توحيدگرايى كه موسى را از نقشه شوم فرعون كه آهنگ كشتن وى را داشت آگاه ساخت و گفت: هان اى موسى درباريان و سران قوم در باره تو، به تبادل نظر نشسته اند تا تو را بكشند... قال يا موسى انّ الملاء يأتمرون بك...) 3- و ديگر همين مرد با شهامتى كه ايمان خود را در سينه نهان مى داشت و هوشمندانه دعوت موسى را يارى مى كرد.
پاره اى برآنند كه اين مرد با ايمان پسرعمه فرعون بود و همو بود كه خبر نقشه شوم فرعون را براى موسى برد و او را از تصميم شرربار آن عنصر خودكامه آگاه ساخت.
و به باور برخى اين مرد توحيدگرا وليعهد و جانشين فرعون بود، و «حبيب» يا «حزبيل» نام داشت.