وحي ، اعلامي سريع و پنهان است ، خواه به اشارت باشد يا صداي پنهان يا نوشتن در نهان ، و هر آنچه را با سرعتي برق آسا به ديگري القا كني تا آن را بفهمد ، وحي ميباشد .
شاعر چنين گفته :
نظرت إليها نظرةً فتحيّرت
دقائق فكري في بديع صفاتها
فأوحي إليها الطرف أنّي اُحبّها
فأثّر ذاك الوحيُ في وجَناتها
با نگاهي كه بر وي افكندم فكر نكته بينم در صفات بديع او در حيرت ماند ، پس گوشه چشمم به او پيام داد كه دوستش دارم ، و آثار آن پيام ، در گونه هاي وي نمايان گرديد .
خداوند درباره زكرياعليه السلام فرمود : «فَخَرَجَ عَلَي قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَي إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُواْ بُكْرَةً وَ عَشِيًّا ؛ پس ، از محراب بر قوم خويش درآمد و ايشان را به اشارت آگاه گردانيد كه روز و شب به نيايش بپردازيد» .(143) يعني به شيوه رمز و اشارت ، به آنان اشاره نمود .