المهدى
برگرفته از كتاب : چشم به راه مهدي

نوشته : سيد صدرالدين صدر.
ناشر: دارالزهراء، بيروت .
شماره صفحه ها: 255

سيد صدرالدين صدر، از علماى شيعه است . وى ، در سال 1299 ه - . ق . در كاظمين ، ديده به جهان گشود و در مهد تربيت پدر باليد و تحصيلات ابتدايى و سطوح را در سامراء و كربلا، نزد اساتيد بزرگى ، چون شيخ حسن كربلايى ، آقا ضياءالدين عراقى و... فرا گرفت . در سال 1329 ه - . ق . به سفارش پدر، به نجف اشرف هجرت كرد و در آن جا مدتها از محضر درس آخوند خراسانى و ميرزاى نائينى بهره برد.

در سال 1349 ه -. ق به مشهد مشرف شد و در آن جا اقامت گزيد و به تدريس و رسيدگى به امور مردم و... پرداخت .
پس از مدتى ، به در خواست ، مؤ سس حوزه علميه قم ، شيخ عبدالكريم حائرى ، به قم مشرف شد و در حوزه علميه قم ، جايگاه رفيعى يافت .
ايشان آثار فراوانى دارد
(717) . از جمله آنها كتاب ارزشمند المهدى است .

مؤ لف به منابع اصلى حديث و تاريخ كه معروف به وثاقت و مورد اطمينان و اعتمادند تكيه دارد و بحث دقيق و عميقى را پى مى گيرد و به بسيارى از شبهات پاسخ مى گويد.
كتاب ، در يك مقدمه و هشت فصل و خاتمه ، تنظيم شده است .

وى درباره انگيزه تاءليف كتاب مى نگارد:
((در مجلس دوستانه اى ، از مهدى منتظر (عج ) و آنچه شيعه اماميه اثناعشريه ، در اين باب بدان معتقدند سخن به ميان آمد.
برخى از حاضران در مجلس ، اظهار داشتند، برادران اهل سنت ، در اين موضوع چه عقيده اى دارند. آيا از طريق آنان ، احاديثى كه موافق احاديث شيعه باشد، وارد شده و دانشمندان آنان ، نوشته اى دارند، يا خير؟
در پاسخ گفتم : از طريق اهل سنت احاديث مستفيضه ، بلكه متواتره وارد شده و علماى آنان در اين باب تاءليفات زيادى دارند. البته بعضى مناقشات و استبعاداتى نيز دارند كه از گذشتگان خود گرفته اند و ميان آنان ، رواج يافته و به تاءليفات آنان با اختلاف در تعبير، سرايت كرده است .
بعضى از حاضران در مجلس گفتند، براى شما امكان دارد در اين موضوع كتابى بنويسيد؟ گفتم : پرداختن به اين مساءله ، سبب جريحه دار شدن عواطف مى شود و اين را نمى پسندم ، بويژه مثل اين زمان كه ما، نياز شديد به وحدت كلمه داريم . گفتند: بحث علمى ، با حفظ آداب مناظره و خارج نشدن از آداب و اخلاق اسلامى اشكالى ندارد.
از اين روى پذيرفتم در اين باب ، كتابى بنگارم .
آنگاه پس از مطالعه كتابهايى كه در دسترس بود، احاديث مربوط به موضوع را ذيل عنوان مناسب ، گردآورى كردم . اگر حديثى ، بر چند عنوان دلالت داشت ، آن را زير هر يك از عناوين ، آوردم .

در نقل روايات ، بر كتابهايى كه در چاپخانه هاى اهل سنت به طبع رسيده بود، يا آثار مخطوطى كه اعتبار آنها مسلم بود، اكتفا كرديم و جز اندكى از كتابهاى چاپ شده در ايران ، نقل نكردم . عنايت داشتم ، مطالبى را گرد آورم كه از كتابهاى اهل سنت و مورد اعتماد آنها باشد. از علماى شيعه و منابع شيعى كه احاديث نبوى را از طريق اهل سنت نقل كرده اند، حديث نقل نكردم مگر مقدارى از كتاب : الدرالموسويه فى شرح العقايد الجعفريه ، تاءليف حسن صدر كاظمى ، به خاطر اداى بعض حقوق و تاءييد مطالب .))