در اکتبر ۱۹۴۸ ، در کشتار فلسطینیان در (اللد) ، که به فرماندهی مستقیم موشه دایان صورت گرفت ، شارون ۴۲۶ فلسطینی را در مسجدی بنام ( دهمش ) جمع کرد و پس از مسدود کردن درب آن مسجد را منفجر کرد و کسانی را که زنده ماندند تا دو روز بدون آب و غذا زندانی کرد ، که پس از اصرار مسئولین صلیب سرخ برای رساندن آذوقه به زندانیان ، شارون به سربازانش دستور دادتا بجای آب به زندانیان (ادرار) بدهند . شارون قصاوت را تا به آنجا ادامه داد که دستور داد تا زنان فلسطینی را عریان به یک محله یهودی نشین برده و پس از رها کردن آنها ، به سربازان دستور داد آنها را به گلوله ببندند و اجساد آنها را مدتها در خیایانها رها کرد . وی سپس دستور داد تا مردان را نیز زنده زنده زیر زرهپوش ها بیندازند و بقتل برسانند .
در آغاز سال ۱۹۴۹ فرماندهی یک گروهان پیاده را بر عهده گرفت ، اما در سال ۱۹۵۱ افسر فرماندهی گردان اطلاعات مرکزی شد. در سال ۱۹۵۲ وی از فرمانده ستاد ارتش خواست تا به او اجازه دهد که از زندانیان محکوم به مرگ ، یک گردان نظامی تشکیل دهد . این مسئله به دلیل ناآشنایی این افراد با فنون نظامی تا حدودی برای رئیس ستاد غیر مترقبه بود اما با اصرار شارون پذیرفت . شارون نام این گردان را (۱۰۱) نامید که در اولین عملیات خود به روستای مرزی ( القبیه ) حمله کرد و کشتار گسترده ای را به راه انداخت که به کشته شدن ۶۹ فلسطینی و ویرانی ۴۱ منزل منجر شد .
شارون در همان سال ۱۹۵۲ در دانشگاه عبری قدس تحصیلات خود را دو موضوع تاریخ و خاورمیانه آغاز کرد و سپس برای تکمیل تحصیلاتش به دانشکده حقوق دانشگاه تل آویو رفت .
آریل شارون در جنگ سال ۱۹۵۴ ،گردان ۱۰۱ ، را با گردانی بنام چتربازها ادغام کرد و گردان جدیدی تشکیل داد و فعالیتهای تروریستی را هم علیه فلسطینیان و هم علیه کشورهای عربی ادامه داد.
او در سال ۱۹۵۶ سمت فرماندهی تیپ زرهی ارتش را برعهده گرفت و توانست گذرگاه ( المتیله ) را به اشغال خود در آورد .
شارون در اکتبر ۱۹۵۶، طی محاصره غزه در خان یونس ، ۲۵۰ فلسطینی را قتل عام کرد . وی در ادامه این محاصره دستور داد ۷۵۰ نفر را در رفح به گلوله ببندند .
...