آرام بغضم شکست و بعد از شش ماه از اسارت برای اولین بار گریستم . لحظاتی بعد کم کم سکوت شکست . غصه ها به نوعی وازدگی و بی اعتنایی مبدل شد و شوخی آغاز گردید. دوستی هفت سین چید. از سنگ سکه سیگار سیم (کابل ) سمون (نوعی نان عراقی ). درست یادم نیست دو تای دیگر چه بود. هرچه بود خنده دار بود و لبخند تلخی بر لبان بیننده می نهاد.
سالیان بعد که اسرا تجربه کافی اندوخته بودند در هنگام سال نو قرآن و بعد فرازهایی از سخن امام (ره ) قرائت می شد و اسرا آغاز سال جدید را به همدیگر تبریک می گفتند. در یکی دو آسایشگاه با هماهنگی عراقی ها نمایشگاه عکس برپا می شد. عکسهای بچه های اسرا که از ایران آمده بود. به دیدنش می ارزید. در حاشیه کارهای تبلیغاتی هم صورت می گرفت .
در دیگر مناسبتها همچون روز ارتش روز قدس روز سپاه پاسداران روز زن و هفته دفاع مقدس به همان منوال برنامه ها مهیا و اجرا می شد که در بالابردن روحیه اسرا نقش بسزایی داشت .
تهیه و تنظیم : موسسه فرهنگی پیام آزادگان
روزنامه جمهوری اسلامی