به عبارت ديگر، از آن جا كه بسيارى از مردم، ازدواج و فراوانى عائله و فرزندان را سبب فقر و مجرد بودن را سبب اندوختن ثروت، مى پندارند، آيه در صدد اين است كه اين پندار نادرست را از دلها بزدايد و پرده غفلت از رزاق حقيقى بردارد و به ما بفهماند كه گاه، بركت و فراوانى، در مال انسان با وجود عائله مند بودن، پديد مى آيد و گاه هم انسان، با كمى عائله يا مجرد زيستن، هرچه مى كوشد پيشرفتى برايش حاصل نمى گردد(الكشاف، ج3، ص235. ). بنابراين، آيه بيان مى دارد كه گاهى با ازدواج، فقر از زندگى رخت بر مى بندد، نه آن كه هميشه اين گونه باشد.
پاسخ سوم اين كه آيه ياد شده، در صدد بيان يكى از خبرهايى است كه زمينه ساز و مقتضى غنا و ثروتمند شدن است؛ زيرا با پذيرفتن تأمين زن و فرزند، در او حس مسئوليت و استفاده بهينه از وقت و كسب فراهم مى شود، ولى ممكن است بازدارنده يا بازدارنده هاى گوناگونى نيز وجود داشته باشد كه در اين صورت مانع ثروتمندى و بى نيازى مى شود.
شايد، رواياتى كه ازدواج را سبب زياد شدن روزى بيان داشته اند، به همين معنا باشند( ر.ك: ميزان الحكمة، محمدى رى شهرى، ج5، ص2251. ).
پاسخ چهارم اين كه، ممكن است گفته شود، مقصود از كسانى كه بايد برايشان به دنبال همسر بود، افرادى است كه حداقل هاى لازم را دارند و در عين حال مى ترسند نتوانند خانواده اى را اداره كنند ولى افرادى كه همين حداقل ها را هم ندارند، بايد صبر كنند تا شرايط اوليه فراهم شود چنانچه در آيه بعدى به اين مطلب تصريح شده است. نكته مهم ديگر اين است كه خداوند در اين آيه نمى فرمايد هركس ازدواج كند، ثروتمند مى شود بلكه مى فرمايد: خداوند او را بى نياز مى كند و روشن است كه بين بى نياز شدن و ثروتمند شدن، تفاوت زيادى وجود دارد.