به نام خدا
چند نكته عبرتانگيز از حادثه اصحاب فيل
پيرامون ماجراى نابودى لشگر ابرهه توسط پرندگان، در احاديث اسلامى نكاتى وجود دارد كه نظر شما را به برخى از آن نكات جلب مىكنيم:
1 - هنگامى كه پرندگان سنگهاى خود را مىافكندند، باد شديدى برخاست كه موجب سرعت آن سنگها مىشد، و در نتيجه آن سنگها با شدت به سپاه ابرهه اصابت مىنمود.
2 - هرگاه سنگ بر سر آنها مىخورد آن را سوراخ كرده و از پايين بدنشان خارج مىگرديد.
(1)
3 - عبدالمطلب براى شكرگزارى به درگاه خدا، كنار كعبه آمد، پرده كعبه را گرفت و چنين گفت:
يا حابس الفيل بِدِى المُغَمَّسِ |
|
حبَستَهُ كانَّهُ مُكَوَّسِ |
فِى مجلِسِ تُزهَقُ فيه الاَنفُسُ |
يعنى: اى خداوندى كه فيل را در محلى در طريق طائف (محل شكست لشگر ابرهه) متوقف ساختى، و آن را همچون الاغ درمانده نمودى، در آن جا كه روحها از بدنها خارج مىشدند.
(2)
4 - امام سجاد عليهالسلام فرمود: حضرت ابوطالب با شمشيرش در مكه از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دفاع مىكرد، روزى از آن حضرت پرسيد: اى برادر زادهام آيا براى هدايت همه مردم مبعوث شدهاى يا تنها براى هدايت قوم خود؟
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: هدايت هه انسانها از سفيد و سياه و عرب و عجم، فارس و روم و... مبعوث شدهام.
وقتى كه كفار قريش اين سخن را شنيدند از روى تكبر و نخوت به ابوطالب گفتند: آيا به برادرزادهات نمىنگرى كه چه مىگويد؟ سوگند به خدا اگر اين سخن را مردم ايران و روم بشنوند ما را از سرزمينمان مىربايند، و كعبه را ويران كرده و سنگهاى آن را از جاى خود به دور مىافكنند.
در مورد اين سخن كه آنها (كعبه را ويران مىكنند و...) سوره فيل نازل شد، و به آنها چنين پاسخ داد: اى شما كه از ماجراى لشگر ابرهه آگاهى داريد، مگر نديديد، آنان كه قصد ويران نمودن كعبه را داشتند چگونه به هلاكت رسيدند، بنابراين نگران كعبه نباشيد.
5 - امام صادق عليهالسلام در ضمن گفتارى فرمود: همه سپاه ابرهه كشته شدند، جز يك نفر، كه خداوند او را نزده نگه داشت تا اخبار هلاكت سپاه را به مردم يمن گزارش دهد، او به يمن آمد و پس از گزارش اخبار، مورد هدف يكى از آن پرندگان قرار گرفت و به هلاكت رسيد.
(3)
6 - داستان اصحاب الفيل، از امور قطعى تاريخ است، كه از معجزات پيامبر اسلام بوده كه از آن به ارهاص تعبير مىشود كه پيشينه و زمينهساز صدق پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم بود، از اين رو وقتى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سوره فيل را براى مشركان خواند، هيچكس منكر حادثه فيل و شكست لشگر ابرهه نشد.
7 - بالاخره خداوند همان گونه كه با موريانه، عصاى سليمان عليهالسلام را شكست و مرگ او را ظاهر كرد، و با موشهاى صحرايى سد عظيم قوم سبأ را سست نموده كه باعث ويرانى سد و هلاكت آن قوم مغرور گرديد، با سنگهاى ريز، لشگر مجهز ابرهه را تار و مار كرد، تا همه قدرتمندان و مغروران عالم بدانند كه خداوند بر همه چيز قادر است تا در برابر او عرض اندام نكنند.
در اين جا با اعتراف و تقصير و اقرار به اين كه نمىتوانيم حق مطلب را ادا كنيم، كتاب را به پايان مىرسانيم، شكر و سپاس بى حد خداوندى را كه توفيق نگارش اين كتاب را مرحمت فرمود، اميد آن كه سازنده و آموزنده باشد، و ره توشهاى براى مؤلف و ناشر براى سفر آخرت گردد، در اين جا با عرض پوزش به درگاه خدا عرض مىكنم:
گر خطا گفتيم اصلاحش تو كن |
|
مصلحى تو اى تو سلطان سخن |
كيميا دارى كه تبديلش كنى |
|
گرچه جوى خون بود نيلش كني |
اين چنين ميناگريها كار تست |
|
اين چنين اكسيرها اسرار تست |
اى خداى پاك و بى انباز و يار |
|
دستگير و جرم ما را در گذار(4) |
1 - مجمع البيان، ج 10، ص 542 و 543.
2 - همان، ص 674.
3 - همان، ص 669 و 670 و 671.
4 - از مولانا جلال الدين رومى در ديوان مثنوى
از کتاب قصه هاي قرآن به قلم روان