عرش
تخت حكومت.
[يوسف:100]، [نمل:23]، [نمل:38]. در همه اين آيات مراد از آن تخت حكومت و سرير سلطنت است.
معناى اصل آن رفع است (مجمع ذيل آيه 141 انعام)
راغب گويد: «عرش در اصل خانه سقفدار است جمع آن عروش است...»
محل جلوس سلطان به اعتبار علوّ عرش ناميده شده.
طبرسى در ذيل آيه 54 اعراف فرموده: عرش به معنی سرير است كه فرموده «وَ لَها عَرْشٌ عَظيمٌ» و به معنى حكومت است گويند «ثَلَّ عَرْشُهُ» حكومت او زايل شد و به معنى سقف كه فرموده: «فَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها».
عبارت صحاح چنين است «اَلْعَرْشُ سَريرُ الْمَلِكِ وَ عَرْشُ الْبَيْتِ سَقْفُهُ وَ قَوْلُهُمْ ثَلَّ عَرْشُهُ اِىْ وَها اَمْرُهُ وَ ذَهَبَ عِزُّهُ». شايد به اعتبار ارتفاع كه در معنى آن ملحوظ است به معنى بنا و داربست تاك آمده در مجمع ذيل آيه 259 بقره فرموده: هر بنا عرش است عريش مكه بناهاى آن مىباشد، «عرش يعرش» يعنى بنا كرد، خانه را به واسطه ارتفاع بناهايش عريش گويند، سرير را عرش گويند كه از غير آن بلند است.
در اقرب الموارد گفته: «عَرَشَ عَرْشاً: بَنا بِناءً مِنْ خَشَبٍ. عَرَشَ الْبَيْتَ: بَناهُ. عرش الكرم عرشاً و عروشاً: رفع دو اليه على الخشب». [اعراف:137].
ممكن است مراد از «ما كانوا يَعْرِشُونَ» بناهاى آنان يا فقط چيزهاى سقفدار از قبيل خانه ها و داربستها و غيره باشد يعنى آنچه فرعون و قومش مى ساختند و آنچه از قصور و داربستها بالا مىبردند، از بين برديم و تباه كرديم. * [نحل:68].
احتمال دارد مراد از «ما يَعْرِشُون» كندوها باشد كه بدست بشر ساخته مىشود. * [انعام:141].
معروشات باغاتى است كه درختان آن به داربست زده شده يعنى خدا آن است كه باغات بداربست زده و غير آنها را به وجود آورده. * [بقره:259]، [كهف:42].
مراد از عروشها ظاهراً سقفهاست گوئى اول سقفها و داربستها افتاده بعد ديوارها و تاكها روى آنها افتاده بود يعنى خانه ها بر سقفها و تاكها بر داربستها افتاده بود رجوع شود به «خوى».