به نام خدا
اى خوشا بحال شيعيان على (عليه السلام )
عماد الدين طبرى در كتاب بشارة المصطفى نقل مى كند كه روزى پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) بسيار شاد و خرم وارد بر امير المؤ منين (عليه السلام ) شد بر او سلام كرد. جواب داد. على (عليه السلام ) عرض كرد يا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) هيچگاه نديده بودم مانند امروز شاد و خرم باشيد. فرمود آمده ام تو را بشارت دهم . يا على در اين ساعت جبرئيل بر من نازل شد، گفت خداى سلامت مى رساند و مى گويد على را بشارت ده شيعيان مطيع و عاصيش اهل بهشتند.
همين كه على (عليه السلام ) اين سخن را شنيد به سجده افتاد آنگاه دست بسوى آسمان دراز نموده عرض كرد پروردگارا! گواه باش بر من كه نيمى از حسنات خود را به شيعيانم بخشيدم . امام حسن (عليه السلام ) نيز همين كار را كرد. امام حسين (عليه السلام ) هم گفت خدايا گواه باش من هم نصف حسنات خود را به شيعيان پدرم بخشيدم .
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود شما از من سخاوتمندتر نيستيد من نيز نيمى از حسنات خود را به شيعيان على بخشيدم . خداوند خطاب كرد: كرم شما از من بيشتر نيست من تمام گناهان شيعيان على را بخشيدم و آمرزيدم .(1)
من مير فلك فقرم و عشق است عسكرم ارض است سيرگاه و سماوات لشكرم آلوده ام اگر بكثافات معصيت آسوده ام چو من ز محبان حيدرم با دوستى حيدر و اولاد او مرا كى خوف باشد ز مجازات محشرم زاهد تو با ولاى على زر چه مى كنى تخويفم از جهنم و احراق آذرم وز رستخيز خوف نباشد مرا بدل شافع على بود چو به درگاه داورم امروز در دلم چو بود مهر مرتضى در روز حشر عرش شود سايه سرم فردا چو سر ز خاك بر آرم من اى ودود دستم رسان بدامن آل پيمبرم يا رب گواه باش كه از نسل فاطمه (عليها السلام ) هفت است و چهار سرور و هادى و رهبرم جز بر امام غائب وحى ، پور عسكرى پيرى و مرشدى نبود هيچ در برم يا رب ز جرم و معصيتم درگذر كه نيست غير از اميد عفو تو اميد ديگرم
(1) روضات الجنات ، ص 591.