1 .مبارزه با اندیشه خوارج |
|
|
2 .مبارزه با دروغ پردازان و غالیان |
|
|
3 .مبارزه با بدعت گزاران |
|
|
4 .مبارزه با انحرافات علماء |
|
الف) ایجاد جنبش علمى |
|
5 .پاسخ به پرسشها و شبهات |
|
ب) مبارزه با انحرافات |
|
امام محمدباقر علیه السلام در یك نگاه
امام محمدباقر علیه السلام در شهر مدینه، در اول رجب سال 57 ه.ق.، روز جمعه یا سه شنبه دیده به جهان گشود. (1) او اولین فرزند در خاندان علوى بود كه از نسل دو امام (حسن و حسین علیهماالسلام) متولد شد. پدرش امام سجاد علیه السلام و مادرش ام عبدالله (فاطمه) دختر امام حسن علیه السلام است. (2) نامش محمد و لقبش باقر، شاكر، هادى، امین، شبیه (مانند رسول خدا صلى الله علیه و آله) است. (3) كنیه آن حضرت ابوجعفر (4) بود. آن حضرت داراى دو همسر؛ ام فروه دختر قاسم بن محمدبن ابى بكر (مادر امام صادق علیه السلام و عبدالله بن محمد) و ام حكیم دختر اسید بن ثقفى (مادر ابراهیم و عبدالله) بود و دو ام ولد هم داشت. على، زینب و ام سلمه نام دیگر فرزندان آن حضرت است . (5)
آن حضرت بعد از شهادت پدرش امام سجاد علیه السلام در سال 95 ه .ق.، كشتى هدایت امت را در میان طوفانهاى حوادث راهبرى كرد و به مدت 19 سال پیشوایى شیعیان را عهدهدار شد. (محرم 95 تا ذىحجه 114) .
اى زراره! از كسانى كه در كار دین قیاس مىكنند، بپرهیز؛ زیرا آنان علمى را كه مكلف به آن بودند كنار گذاشته و به چیزى پرداختهاند كه به آنها سپرده نشده است . خبرها را [به ذوق خود] تفسیر كرده و بر خداى بزرگ دروغ مىبندند.
اوضاع علمى عصر امام علیه السلام
سالهاى (94 تا 114 ه . ق) زمان آغاز مشربهاى فقهى و اوجگیرى روایت حدیث در رابطه با تفسیر است. از علماى اهل سنت افرادى مثل زهرى، مكحول، قتاده، هشام بن عروه و ... در زمینه نقل حدیث و ارایه فتوى فعالیت مىكردند و البته وابستگى اشخاصى مثل زهرى، ابراهیم نخعى، ابوالزناد، رجاء ابن حیوة و ... به دستگاه حكومتى، ضرورت پرداختن امام علیه السلام به سنت واقعى پیامبر صلى الله علیه و آله را روشن مىكرد . امام باقر علیه السلام به خوبى این خطر را احساس مىكرد، در نامهاى به سعد الخیر، مىفرماید: «فاعرف اشباه الاحبار والرهبان الذین ساروا بكتمان الكتاب و تحریفه فما ربحت تجارتهم و ما كانوا مهتدین(6)؛ همانند احبار و رهبانها را بشناس. آنان كه كتاب خدا را از مردم كتمان و تحریف كرده و [با تمام این احوال] سودى از كارشان نبرده و هدایت نشده بودند.» در این دوره اساساً فقه نزد اهل سنت وارد مرحله تدوین خود شد. فروكش كردن تنشهاى سیاسى پس از حادثه كربلا و شكست ابن زبیر و یك پارچه شدن حاكمیت بنىامیه، بسیارى از علماء را از صحنه سیاست دور كرد و آنان به حوزههاى دیگر مانند درس و حدیث روى آوردند. فرمان تدوین حدیث توسط عمر بن عبدالعزیز، در سال 100 ه.ق به ابوبكر بن حزم، (7) بهترین شاهد بر تكاپوى فرهنگى اهل سنت در آغاز قرن دوم، مقارن با دوران امامت امام باقر علیه السلام است. پیش از آن، فقه و حدیث در جامعه مورد بىاعتنایى كامل قرار گرفته بود و بىخبرى مردم زمانى به اوج خود رسید كه فتوحات اسلامى آغاز شد. در طول نیمه دوم قرن اول هجرى، حتى مردم كیفیت اقامه نماز و حج را نیز نمىدانستند. (8)
اقدامات امام باقر علیه السلام
در برابر یك دوره خاموش فقه و حدیث و خیزش علمى اهل سنت در مرحله بعد، امام باقر علیه السلام به دو كار عمده دست زد: 1 .ایجاد جنبش علمى شیعى در فقه، تفسیر، حدیث، اخلاق و ... .
2 .تلاش براى زدودن تحریفهاى ناشى از اقدامات علمى اهل سنت. (9)
درخشش امام علیه السلام در هر دو جبهه احیاى ارزشهاى نبوى، به گونهاى بود كه عبدالله بن عطاء مكى مىگفت: «ما رایت العلماء عند احد قط اصغر منهم عند ابى جعفر و لقد رایت الحكم بن عیینة مع جلالته فى القوم بین یدیه كانه صبى بین یدى معلمه(10)؛ علماء را در محضر هیچ كس كوچكتر از آنها در حضور ابوجعفر علیه السلام ندیدم. حكم بن عیینه با تمام عظمت علمىاش در میان مردم، در برابر او، مانند بچهاى مقابل معلم خود بود.»
و ابوزهره مىنویسد: «امام باقر علیه السلام وارث امام سجاد علیه السلام در امامت و هدایت مردم بود. از این رو علماى تمام بلاد اسلامى از هر سو به محضر ایشان مىشتافتند و كسى از مدینه دیدن نمىكرد، مگر این كه به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بىپایانش بهرهها مىگرفت.» (11)
الف) ایجاد جنبش علمى
در مورد ایجاد جنبش عظیم علمى امام، همین قدر كافى است كه بدانیم امام باقر علیه السلام و فرزندش امام صادق علیه السلام در سایه بحرانهاى درونى نظام اموى كه آنها را مشغول خود ساخته بود، به تاسیس حوزههاى بزرگ درسى و علمى موفق شدند و بیشترین آراى فقهى، تفسیرى و اخلاقى را از خود در كتب مربوطه به جاى گذاشتند، به گونهاى كه تنها یكى از شاگردان امام باقر علیه السلام یعنى محمد بن مسلم، 30 هزار روایت از حضرت نقل مىكند و شخصى مانند جابر جعفى هفتاد هزار روایت و شیخ طوسى شاگردان حضرت را 462 نفر مىداند. (12) ابوزهره مىنویسد: «امام باقر علیه السلام وارث امام سجاد علیه السلام در امامت و هدایت مردم بود. از این رو علماى تمام بلاد اسلامى از هر سو به محضر ایشان مىشتافتند و كسى از مدینه دیدن نمىكرد، مگر این كه به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بىپایانش بهرهها مىگرفت.»
ب) مبارزه با انحرافات
براى روشن شدن مبارزه حضرت با انحرافات علمى و فقهى به وجود آمده در آن عصر تنها به بیان نمونههایى از این مبارزات بسنده مىكنیم .
1 . مبارزه با اندیشه خوارج
فردى از خوارج مدعى بود كه على علیه السلام در جنگ نهروان به خاطر كشتن خوارج گرفتار ظلم شده است. وى مىگفت: اگر بدانم كسى هست كه براى من ظالم نبودن على علیه السلام را اثبات كند به سویش مىروم. امام باقر علیه السلام را به او معرفى كردند. او هم گروهى از یارانش را جمع كرد و به حضور امام رسید. بعد از سخنان امام و برشمردن فضائل حضرت على علیه السلام توسط یاران امام، آن مرد برخاست و گفت: من بیش از این جمع به فضائل على آگاهم، ولى اینها مربوط به زمانى است كه حكمیت را نپذیرفته بود، و بعد از حكمیت كافر شد. سخن در فضائل على علیه السلام به حدیث خیبر رسید كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به فردى خواهم داد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. بر دشمن مىتازد و هرگز از میدان نبرد نمىگریزد ...» امام باقر علیه السلام فرمود: درباره این حدیث چه مىگویى؟ گفت: حدیث درست است ولى كفر على بعد از این بود. امام فرمودند: آیا آن روز كه خدا على را دوست مىداشت، مىدانست كه او در آینده اهل نهروان را خواهد كشت یا نه؟ مرد گفت: اگر بگویم نمىدانست كافر مىشوم، پس مىدانست. حضرت فرمودند: آیا محبت خدا به على علیه السلام از آن جهت بود كه وى در خط اطاعت خدا حركت مىكرد یا به خاطر عصیان بود؟ مرد گفت: روشن است كه دوستى خدا به خاطر بندگى و اطاعت على بود. امام باقر علیه السلام فرمودند: اكنون تو در میدان مناظره مغلوب شدى، از جاى برخیز و مجلس را ترك كن . زیرا محبت خدا به على نشان مىدهد كه على تا پایان عمر در راه اطاعت خدا گام برمىدارد و از مسیر رضاى او خارج نمىشود و آنچه كرده طبق وظیفه الهىاش بوده است.»
مرد از جاى برخاست و گفت: «الله اعلم حیث یجعل رسالته(13) ؛ خدا داناتر است كه رسالت خویش را در كجا قرار دهد.»
2 . مبارزه با دروغ پردازان و غالیان
در روایتى از امام صادق علیه السلام، هفت نفر به عنوان افراد فرصت طلب و دروغگو معرفى شدهاند. (مغیرة بن سعید، بیان، صائد، حمزة بن عماره بربرى، حارث شامى، عبدالله بن عمر بن حارث، و ابوالخطاب) (14) امام باقر علیه السلام به افشاگرى علیه آنان و لعن و نفرینشان مىپرداخت. امام علیه السلام مىفرمودند: «مغیره مانند بلعم است كه خداوند در حق او فرمود: «الذى آتیناه آیاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فكان من الغاوین»(15)؛ مغیره قائل به جسم بودن خدا بود و سخنان غلوآمیز درباره امام على علیه السلام مىگفت.» همچنین امام باقر علیه السلام درباره بیان فرمودند: «خداوند لعنت كند بیان را زیرا بر پدرم دروغ مىبست ... .» (16) وى به الوهیت امام على و حسن و حسین علیهم السلام و محمد بن حنفیه و ابوهاشم (فرزند محمد بن حنفیه) قائل بود و خود را مصداق آیه «هذا بیان للناس» مىدانست. (17)
ابومنصور عجلى، از دیگر غالیان بود كه پیروانى گرد آورد و امام باقر علیه السلام به طور رسمى او را طرد كرد. پیروان او با نام «منصوریه» یا «كسفیه» مشهور شدند. پس از وفات آن حضرت، وى ادعا كرد امامت به او منتقل شده است. (18)
3 . مبارزه با بدعت گزاران
امام باقر علیه السلام مىفرمود: كسى كه با گناه و ارتكاب كبائر به مبارزه با خدا برخاسته و از خود جرات نشان دهد، كافر است. كسى كه روشى غیر از دین خدا پى نهد مشرك است.» (19) آن حضرت همواره با بدعتها مبارزه مىكرد كه نمونهاى را مرور مىكنیم :
-جواز یا حرمت متعه
عبدالله معمر لیثى به امام باقر علیه السلام گفت: شنیدهام متعه را جایز مىدانید. امام فرمودند: بلى! خداوند آن را جایز شمرده و سنت رسول خدا هم بر آن بوده و اصحاب هم عمل مىكردند. عبدالله گفت: ولى عمربن خطاب آن را ممنوع كرد. حضرت فرمودند: بنابراین تو بر سخن رفیقت باش، من هم بر سخن و راى رسول خدا صلى الله علیه و آله استوار خواهم ماند .
عبدالله گفت: آیا شما خشنود مىشوى وقتى ببینى شخصى با زنى از بستگان و خانواده شما متعه انجام دهد؟ امام علیه السلام فرمودند: اى بىخرد! چرا سخن از زنان به میان مىآورى؟ آن خدایى كه ازدواج موقت را حلال كرد، از تو و همه كسانى كه به تكلف و اجبار متعه را حرام شمردهاند، غیرتمندتر است. آیا دوست دارى كه زنى از خانواده تو به همسرى مردى درآید كه تهیدست است؟ ...
عبدالله گفت: خیر .
امام علیه السلام فرمودند: چرا تو حلال خدا را حرام مىشمارى؟
عبدالله گفت: من حلال خدا را حرام نمىشمارم، ولى معتقدم مرد فقیر و بافنده تهیدست كفو و هم سطح ما نیست .
امام علیه السلام فرمودند: ولى برنامه خدا غیر از این است، زیرا اعمال نیك همین مرد را مىپذیرد و حوریان بهشتى را به ازدواج او در مىآورد، ولى تو از روى كبر و نخوت از خویشاوندى با مؤمنى كه شایسته همسرى حوریان بهشتى است، ناخشنود هستى .
عبدالله تسلیم شد و خندید و گفت: به راستى كه سینههاى شما محل رویش درختان تناور دانش است. میوههاى درخت دانش از آن شماست و برگهایش در اختیار مردم . (20)
4 . مبارزه با انحرافات علماء
در این دوره فقها به شدت فعال بودند و همین امر لزوم هوشیارى امام را مىطلبید. حضرت در برابر فقهایى مثل ابوحنیفه به شدت ایستادگى مىكرد. (21) از جمله درباره اهل قیاس به زراره فرمودند: «یا زرارة ایاك و اصحاب القیاس فى الدین فانهم تركوا علم ما وكلوا به و تكلفوا ما قد كفوه یتاولون الاخبار و یكذبون على الله عزوجل(22) ؛ اى زراره! از كسانى كه در كار دین قیاس مىكنند، بپرهیز؛ زیرا آنان علمى را كه مكلف به آن بودند كنار گذاشته و به چیزى پرداختهاند كه به آنها سپرده نشده است . خبرها را [به ذوق خود] تفسیر كرده و بر خداى بزرگ دروغ مىبندند.
محمدبن طیار از اصحاب امام باقر علیه السلام مىگوید: امام باقر علیه السلام به من فرمودند: آیا با مردم بحث مىكنى؟ گفتم: آرى. فرمودند: آیا هر چه مىپرسند تو به هر حال پاسخى مىدهى؟ گفتم آرى! فرمودند: پس در چه زمینه سكوت كرده و علم و دانش واقعى را به اهلش ارجاع مىدهى؟
امام علیه السلام با این سؤال به او فهماند كه نحوه پاسخگویى او به پرسشهاى مردم غلط است و در مسائل دینى باید به مرجع اصلى آن كه ائمه اطهار علیهم السلام هستند مراجعه كرد.
همچنین ابوحمزه ثمالى از گفتگوى امام با قتاده چنین یاد مىكند: امام رو به آن مرد كرد و پرسید: تو كیستى؟ گفت: قتادة بن دعامه بصرى. فرمود: تو فقیه اهل بصرهاى؟ گفت: آرى. فرمود: واى بر تو اى قتاده! خداوند بندگان شایستهاى را آفریده است تا حجت بر دیگران باشند. آنان اوتاد زمین و برپادارنده امر الهى و نخبگان علم خدایند، آنان را قبل از آفرینش دیگر بندگان برگزیده است .
قتاده پس از سكوتى طولانى گفت: به خدا سوگند من تا كنون در برابر فقیهان بسیار و نیز پیش روى ابن عباس نشستهام ولى آن گونه كه در برابر شما مضطرب شدهام، در مقابل هیچ یك از آنان، اضطراب مرا فرا نگرفت. امام فرمود: تو مىدانى كجا نشستهاى؟ در مقابل خاندانى هستى كه خدا دربارهاش فرموده است: «فى بیوت اذن الله ان ترفع و یذكر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والآصال»(23) و فرموده است: «رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذكر الله و اقام الصلاة و ایتاء الزكاة.»(24) پس جایگاه تو آن جاست كه خود مىدانى و ما آن خاندانیم كه خدا توصیف كرده است. (25)
5 . پاسخ به پرسشها و شبهات
از مسئولیتهاى مهم امام باقر علیه السلام در راستاى وظیفه پاسدارى از ارزشها، رد شبهات فكرى بود. آن حضرت این مسئولیت را در قالب نامه، سخنرانى، مناظره و ... انجام مىداد. نمونههایى را در ذیل مىخوانیم : -از امام باقر علیه السلام سؤال شد: آیا درست است واژه شىء بر خدا اطلاق شود؟ فرمودند: بلى! اطلاق لفظ شىء بر خدا درست است، چون این اطلاق او را از حد تعطیل و تشبیه بیرون مىآورد. (26) (یعنى واژه شىء بر هر چیزى اطلاق مىشود كه وجود دارد و اگر این واژه را به كار نبریم، لازم مىآید دربارهاش همیشه سكوت كنیم و راه اندیشه را تعطیل كنیم).
-فردى به امام باقر علیه السلام گفت: خدا از چه زمانى وجود داشت؟ آن حضرت فرمودند: واى بر تو! زمان براى موجودى است كه سابقه نیستى دارد، اما خدا داراى وجود همیشگى است. (27)
-از آن حضرت درباره تفسیر آیه «یا ابلیس ما منعك ان تسجد لما خلقت بیدى» (28) سؤال شد. آن حضرت فرمودند: «ید» در كلام عرب به معناى قوت و عظمت است. خداوند مىفرماید: «والسماء بنیناها باید»(29)؛ آسمان را با قدرت و نیرو افراشتیم.»
-مردى از خوارج به امام باقر علیه السلام گفت: چه چیز را مىپرستى؟ فرمود: خداى متعال را . گفت: آیا او را دیدهاى؟ فرمود: «چشمها با مشاهده حسى او را ندیدهاند، ولى قلبها به حقیقت ایمان خدا را یافتهاند. خدا را به وسیله مقایسه نمىتوان شناخت و با حواس نمىتوان درك كرد و شباهتى با آدمیان ندارد. خدا به وسیله نشانهها و آیاتش، وصف و شناخته مىشود و در حكم و داورىاش هرگز ستم نمىكند. این همان خدایى است كه جز او معبودى نیست. (30)
پىنوشتها:
1)اعلام الورى، ص264/ مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص227 . در سال تولد حضرت چهار نظریه وجود دارد: سال 56 و 57 (اصول كافى، ج2، ص372 و ...). ، سال 58 (اثبات الوصیة، ص150 - 153)، سال 59 (بحارالانوار، ج46، ص217)، و سال 57 كه با روایاتى كه حضور امام را در سه سالگى در كربلا نشان مىدهد، سازگارتر است . در ماه تولد هم چهار نظر وجود دارد: سوم و پنجم صفر، جمعه اول رجب؛ دوشنبه یا شنبه اول رجب .
2)اصول كافى، ج2، ص372 .
3)دلایل الامامة، ص940/ تاج الموالید، ص39/ كشف الغمه، ج2، ص318/ تذكرة الخواص، ج5، ص302/ احقاق الحق، ج12، ص165/ تاریخ یعقوبى، ج2، ص302 .
4)سیر اعلام النبلاء، ج4، ص401 .
5)فصول المهمه، ص221/ ارشاد مفید، ج2، ص172/ طبقات ابن سعد، ج5، ص236/ تذكرة الخواص، ص306 . برخى زینب و ام سلمه را نام یك نفر مىدانند (اعلام الورى، ص265)
6)كافى، الروضه، ص77 .
7)المصنف، عبدالرزاق، ج9، ص337 .
8)كشف القناع عن حجیة الاجماع، ص56، ضحى الاسلام، ج1، ص386 .
9)ر . ك . به: حیات فكرى و سیاسى امامان شیعه، رسول جعفریان، ص208 تا 214 .
10)ارشاد مفید، ص280 .
11)الامام الصادق، ابوزهره، ص22 .
12)ائمتنا، ج1، ص332 .
13)كافى، ج8، ص349/ بحارالانوار، ج21، ص26 .
14)اختیار معرفة الرجال، جزء 4، ص302، ح543 .
15)اعراف/175/ بحارالانوار، ج46، ص322 . (ترجمه آیه: آن كسى كه آیات خود را به او دادیم/ ولى خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد.»
16)اختیار معرفة الرجال، ص301 .
17)طبرى، ج5، ص457/ الكامل فى التاریخ، ج4، ص209 .
18)فرق الشیعه، ص38 .
19)بحارالانوار، ج72، ص222 .
20)كشف الغمه، ج2، ص362/ بحارالانوار، ج46، ص356 .
21)المجالس المفیدة، ص39/ وسایل الشیعه، ج18، ص39 .
22)بحارالانوار، ج2، ص304 و 308/ وسائل الشیعه، ج27، ص59 و امالى مفید، ص51 .
23)نور/36 . «[این چراغ پرفروغ] در خانههایى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده آن را بالا برند؛ خانههایى كه نام خدا در آنها برده مىشود و صبح و شام در آنها تسبیح او مىگویند.»
24)نور/37 . «مردانى كه نه تجارت و نه معاملهاى آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و اداى زكات غافل نمىكند.»
25)اصول كافى، ج6، ص256/ بحارالانوار، ج46، ص358 .
26)اصول كافى، باب اطلاق القول بانه شىء، ج7 .
27)همان، باب الكون والمكان، ج3 .
28)ص/75 . «اى ابلیس! چه چیزى تو را مانع شده است از این كه براى آنچه با دست خود آفریدم، سجده كنى؟»
29)سیرة الائمة الاثنى عشر، ج3، ص213 .
30)الاحتجاج، ص321 .