انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: امام باقر علیه السلام مرزبان علوم نبوى

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    September_2014
    عنوان کاربر
    همسوی نور
    میانگین پست در روز
    0.09
    نوشته ها
    330
    صلوات و تشکر
    162
    مورد صلوات
    308 در 175 پست
    نوشته های وبلاگ
    3
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض امام باقر علیه السلام مرزبان علوم نبوى





    1 .مبارزه با اندیشه خوارج
    2 .مبارزه با دروغ پردازان و غالیان
    3 .مبارزه با بدعت گزاران
    4 .مبارزه با انحرافات علماء الف) ایجاد جنبش علمى
    5 .پاسخ به پرسش‌ها و شبهات ب) مبارزه با انحرافات


    امام محمدباقر علیه السلام در یك نگاه

    امام محمدباقر علیه السلام در شهر مدینه، در اول رجب سال 57 ه.ق.، روز جمعه یا سه شنبه دیده به جهان گشود. (1) او اولین فرزند در خاندان علوى بود كه از نسل دو امام (حسن و حسین علیهماالسلام) متولد شد. پدرش امام سجاد علیه السلام و مادرش ام عبدالله (فاطمه) دختر امام حسن علیه السلام است. (2) نامش محمد و لقبش باقر، شاكر، هادى، امین، شبیه (مانند رسول خدا صلى الله علیه و آله) است. (3) كنیه آن حضرت ابوجعفر (4) بود. آن حضرت داراى دو همسر؛ ام فروه دختر قاسم بن محمدبن ابى بكر (مادر امام صادق علیه السلام و عبدالله بن محمد) و ام حكیم دختر اسید بن ثقفى (مادر ابراهیم و عبدالله) بود و دو ام ولد هم داشت. على، زینب و ام سلمه نام دیگر فرزندان آن حضرت است . (5)
    آن حضرت بعد از شهادت پدرش امام سجاد علیه السلام در سال 95 ه .ق.، كشتى هدایت امت را در میان طوفان‌هاى حوادث راهبرى كرد و به مدت 19 سال پیشوایى شیعیان را عهده‏دار شد. (محرم 95 تا ذى‏حجه 114) .
    اى زراره! از كسانى كه در كار دین قیاس مى‏كنند، بپرهیز؛ زیرا آنان علمى را كه مكلف به آن بودند كنار گذاشته و به چیزى پرداخته‏اند كه به آنها سپرده نشده است . خبرها را [به ذوق خود] تفسیر كرده و بر خداى بزرگ دروغ مى‏بندند.



    اوضاع علمى عصر امام علیه السلام

    سال‌هاى (94 تا 114 ه . ق) زمان آغاز مشرب‌هاى فقهى و اوج‏گیرى روایت ‏حدیث در رابطه با تفسیر است. از علماى اهل سنت افرادى مثل زهرى، مكحول، قتاده، هشام بن عروه و ... در زمینه نقل حدیث و ارایه فتوى فعالیت مى‏كردند و البته وابستگى اشخاصى مثل زهرى، ابراهیم نخعى، ابوالزناد، رجاء ابن حیوة و ... به دستگاه حكومتى، ضرورت پرداختن امام علیه السلام به سنت واقعى پیامبر صلى الله علیه و آله را روشن مى‏كرد . امام باقر علیه السلام به خوبى این خطر را احساس مى‏كرد، در نامه‏اى به سعد الخیر، مى‏فرماید: «فاعرف اشباه الاحبار والرهبان الذین ساروا بكتمان الكتاب و تحریفه فما ربحت تجارتهم و ما كانوا مهتدین(6)؛ همانند احبار و رهبان‌ها را بشناس. آنان كه كتاب خدا را از مردم كتمان و تحریف كرده و [با تمام این احوال] سودى از كارشان نبرده و هدایت نشده بودند.» در این دوره اساساً فقه نزد اهل سنت وارد مرحله تدوین خود شد. فروكش كردن تنش‌هاى سیاسى پس از حادثه كربلا و شكست ابن زبیر و یك پارچه شدن حاكمیت ‏بنى‌امیه، بسیارى از علماء را از صحنه سیاست دور كرد و آنان به حوزه‏هاى دیگر مانند درس و حدیث روى آوردند. فرمان تدوین حدیث توسط عمر بن عبدالعزیز، در سال 100 ه.ق به ابوبكر بن حزم، (7) بهترین شاهد بر تكاپوى فرهنگى اهل سنت در آغاز قرن دوم، مقارن با دوران امامت امام باقر علیه السلام است. پیش از آن، فقه و حدیث در جامعه مورد بى‏اعتنایى كامل قرار گرفته بود و بى‏خبرى مردم زمانى به اوج خود رسید كه فتوحات اسلامى آغاز شد. در طول نیمه دوم قرن اول هجرى، حتى مردم كیفیت اقامه نماز و حج را نیز نمى‏دانستند. (8)


    اقدامات امام باقر علیه السلام

    در برابر یك دوره خاموش فقه و حدیث و خیزش علمى اهل سنت در مرحله بعد، امام باقر علیه السلام به دو كار عمده دست زد: 1 .ایجاد جنبش علمى شیعى در فقه، تفسیر، حدیث، اخلاق و ... .
    2 .تلاش براى زدودن تحریف‌هاى ناشى از اقدامات علمى اهل سنت. (9)
    درخشش امام علیه السلام در هر دو جبهه احیاى ارزش‌هاى نبوى، به گونه‏اى بود كه عبدالله بن عطاء مكى مى‏گفت: «ما رایت العلماء عند احد قط اصغر منهم عند ابى جعفر و لقد رایت الحكم بن عیینة مع جلالته فى القوم بین یدیه كانه صبى بین یدى معلمه(10)؛ علماء را در محضر هیچ كس كوچك‌تر از آنها در حضور ابوجعفر علیه السلام ندیدم. حكم بن عیینه با تمام عظمت علمى‏اش در میان مردم، در برابر او، مانند بچه‏اى مقابل معلم خود بود.»
    و ابوزهره مى‏نویسد: «امام باقر علیه السلام وارث امام سجاد علیه السلام در امامت و هدایت مردم بود. از این رو علماى تمام بلاد اسلامى از هر سو به محضر ایشان مى‏شتافتند و كسى از مدینه دیدن نمى‏كرد، مگر این كه به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بى‏پایانش بهره‏ها مى‏گرفت.» (11)


    الف) ایجاد جنبش علمى

    در مورد ایجاد جنبش عظیم علمى امام، همین قدر كافى است كه بدانیم امام باقر علیه السلام و فرزندش امام صادق علیه السلام در سایه بحران‌هاى درونى نظام اموى كه آنها را مشغول خود ساخته بود، به تاسیس حوزه‏هاى بزرگ درسى و علمى موفق شدند و بیشترین آراى فقهى، تفسیرى و اخلاقى را از خود در كتب مربوطه به جاى گذاشتند، به گونه‏اى كه تنها یكى از شاگردان امام باقر علیه السلام یعنى محمد بن مسلم، 30 هزار روایت از حضرت نقل مى‏كند و شخصى مانند جابر جعفى هفتاد هزار روایت و شیخ طوسى شاگردان حضرت را 462 نفر مى‏داند. (12) ابوزهره مى‏نویسد: «امام باقر علیه السلام وارث امام سجاد علیه السلام در امامت و هدایت مردم بود. از این رو علماى تمام بلاد اسلامى از هر سو به محضر ایشان مى‏شتافتند و كسى از مدینه دیدن نمى‏كرد، مگر این كه به خدمت او شرفیاب شده و از علوم بى‏پایانش بهره‏ها مى‏گرفت.»



    ب) مبارزه با انحرافات



    براى روشن شدن مبارزه حضرت با انحرافات علمى و فقهى به وجود آمده در آن عصر تنها به بیان نمونه‌هایى از این مبارزات بسنده مى‏كنیم . 1 . مبارزه با اندیشه خوارج

    فردى از خوارج مدعى بود كه على علیه السلام در جنگ نهروان به خاطر كشتن خوارج گرفتار ظلم شده است. وى مى‏گفت: اگر بدانم كسى هست كه براى من ظالم نبودن على علیه السلام را اثبات كند به سویش مى‏روم. امام باقر علیه السلام را به او معرفى كردند. او هم گروهى از یارانش را جمع كرد و به حضور امام رسید. بعد از سخنان امام و برشمردن فضائل حضرت على علیه السلام توسط یاران امام، آن مرد برخاست و گفت: من بیش از این جمع به فضائل على آگاهم، ولى اینها مربوط به زمانى است كه حكمیت را نپذیرفته بود، و بعد از حكمیت كافر شد. سخن در فضائل على علیه السلام به حدیث ‏خیبر رسید كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله فرمودند: «فردا پرچم را به فردى خواهم داد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. بر دشمن مى‏تازد و هرگز از میدان نبرد نمى‏گریزد ...» امام باقر علیه السلام فرمود: درباره این حدیث چه مى‏گویى؟ گفت: حدیث درست است ولى كفر على بعد از این بود. امام فرمودند: آیا آن روز كه خدا على را دوست مى‏داشت، مى‏دانست كه او در آینده اهل نهروان را خواهد كشت‏ یا نه؟ مرد گفت: اگر بگویم نمى‏دانست كافر مى‏شوم، پس مى‏دانست. حضرت فرمودند: آیا محبت ‏خدا به على علیه السلام از آن جهت ‏بود كه وى در خط اطاعت ‏خدا حركت مى‏كرد یا به خاطر عصیان بود؟ مرد گفت: روشن است كه دوستى خدا به خاطر بندگى و اطاعت على بود. امام باقر علیه السلام فرمودند: اكنون تو در میدان مناظره مغلوب شدى، از جاى برخیز و مجلس را ترك كن . زیرا محبت ‏خدا به على نشان مى‏دهد كه على تا پایان عمر در راه اطاعت ‏خدا گام برمى‏دارد و از مسیر رضاى او خارج نمى‏شود و آنچه كرده طبق وظیفه الهى‏اش بوده است.»
    مرد از جاى برخاست و گفت: «الله اعلم حیث ‏یجعل رسالته(13) ؛ خدا داناتر است كه رسالت ‏خویش را در كجا قرار دهد.»


    2 . مبارزه با دروغ پردازان و غالیان

    در روایتى از امام صادق علیه السلام، هفت نفر به عنوان افراد فرصت طلب و دروغگو معرفى شده‏اند. (مغیرة‌ بن سعید، بیان، صائد، حمزة ‌بن عماره بربرى، حارث شامى، عبدالله ‌بن عمر بن حارث، و ابوالخطاب) (14) امام باقر علیه السلام به افشاگرى علیه آنان و لعن و نفرینشان مى‏پرداخت. امام علیه السلام مى‏فرمودند: «مغیره مانند بلعم است كه خداوند در حق او فرمود: «الذى آتیناه آیاتنا فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فكان من الغاوین‏»(15)؛ مغیره قائل به جسم بودن خدا بود و سخنان غلوآمیز درباره امام على علیه السلام مى‏گفت.» همچنین امام باقر علیه السلام درباره بیان فرمودند: «خداوند لعنت كند بیان را زیرا بر پدرم دروغ مى‏بست ... .» (16) وى به الوهیت امام على و حسن و حسین علیهم السلام و محمد بن حنفیه و ابوهاشم (فرزند محمد بن حنفیه) قائل بود و خود را مصداق آیه «هذا بیان للناس‏» مى‏دانست. (17)
    ابومنصور عجلى، از دیگر غالیان بود كه پیروانى گرد آورد و امام باقر علیه السلام به طور رسمى او را طرد كرد. پیروان او با نام «منصوریه‏» یا «كسفیه‏» مشهور شدند. پس از وفات آن حضرت، وى ادعا كرد امامت ‏به او منتقل شده است. (18)


    3 . مبارزه با بدعت گزاران

    امام باقر علیه السلام مى‏فرمود: كسى كه با گناه و ارتكاب كبائر به مبارزه با خدا برخاسته و از خود جرات نشان دهد، كافر است. كسى كه روشى غیر از دین خدا پى نهد مشرك است.» (19) آن حضرت همواره با بدعت‌ها مبارزه مى‏كرد كه نمونه‏اى را مرور مى‏كنیم :
    -جواز یا حرمت متعه
    عبدالله معمر لیثى به امام باقر علیه السلام گفت: شنیده‏ام متعه را جایز مى‏دانید. امام فرمودند: بلى! خداوند آن را جایز شمرده و سنت رسول خدا هم بر آن بوده و اصحاب هم عمل مى‏كردند. عبدالله گفت: ولى عمربن خطاب آن را ممنوع كرد. حضرت فرمودند: بنابراین تو بر سخن رفیقت ‏باش، من هم بر سخن و راى رسول خدا صلى الله علیه و آله استوار خواهم ماند .
    عبدالله گفت: آیا شما خشنود مى‏شوى وقتى ببینى شخصى با زنى از بستگان و خانواده شما متعه انجام دهد؟ امام علیه السلام فرمودند: اى بى‏خرد! چرا سخن از زنان به میان مى‏آورى؟ آن خدایى كه ازدواج موقت را حلال كرد، از تو و همه كسانى كه به تكلف و اجبار متعه را حرام شمرده‏اند، غیرتمندتر است. آیا دوست دارى كه زنى از خانواده تو به همسرى مردى درآید كه تهیدست است؟ ...
    عبدالله گفت: خیر .
    امام علیه السلام فرمودند: چرا تو حلال خدا را حرام مى‏شمارى؟
    عبدالله گفت: من حلال خدا را حرام نمى‏شمارم، ولى معتقدم مرد فقیر و بافنده تهیدست كفو و هم سطح ما نیست .
    امام علیه السلام فرمودند: ولى برنامه خدا غیر از این است، زیرا اعمال نیك همین مرد را مى‏پذیرد و حوریان بهشتى را به ازدواج او در مى‏آورد، ولى تو از روى كبر و نخوت از خویشاوندى با مؤمنى كه شایسته همسرى حوریان بهشتى است، ناخشنود هستى .
    عبدالله تسلیم شد و خندید و گفت: به راستى كه سینه‏هاى شما محل رویش درختان تناور دانش است. میوه‏هاى درخت دانش از آن شماست و برگ‌هایش در اختیار مردم . (20)


    4 . مبارزه با انحرافات علماء

    در این دوره فقها به شدت فعال بودند و همین امر لزوم هوشیارى امام را مى‏طلبید. حضرت در برابر فقهایى مثل ابوحنیفه به شدت ایستادگى مى‏كرد. (21) از جمله درباره اهل قیاس به زراره فرمودند: «یا زرارة ایاك و اصحاب القیاس فى الدین فانهم تركوا علم ما وكلوا به و تكلفوا ما قد كفوه یتاولون الاخبار و یكذبون على الله عزوجل(22) ؛ اى زراره! از كسانى كه در كار دین قیاس مى‏كنند، بپرهیز؛ زیرا آنان علمى را كه مكلف به آن بودند كنار گذاشته و به چیزى پرداخته‏اند كه به آنها سپرده نشده است . خبرها را [به ذوق خود] تفسیر كرده و بر خداى بزرگ دروغ مى‏بندند.
    محمدبن طیار از اصحاب امام باقر علیه السلام مى‏گوید: امام باقر علیه السلام به من فرمودند: آیا با مردم بحث مى‏كنى؟ گفتم: آرى. فرمودند: آیا هر چه مى‏پرسند تو به هر حال پاسخى مى‏دهى؟ گفتم آرى! فرمودند: پس در چه زمینه سكوت كرده و علم و دانش واقعى را به اهلش ارجاع مى‏دهى؟
    امام علیه السلام با این سؤال به او فهماند كه نحوه پاسخگویى او به پرسش‌هاى مردم غلط است و در مسائل دینى باید به مرجع اصلى آن كه ائمه اطهار علیهم السلام هستند مراجعه كرد.
    همچنین ابوحمزه ثمالى از گفتگوى امام با قتاده چنین یاد مى‏كند: امام رو به آن مرد كرد و پرسید: تو كیستى؟ گفت: قتادة بن دعامه بصرى. فرمود: تو فقیه اهل بصره‏اى؟ گفت: آرى. فرمود: واى بر تو اى قتاده! خداوند بندگان شایسته‏اى را آفریده است تا حجت ‏بر دیگران باشند. آنان اوتاد زمین و برپادارنده امر الهى و نخبگان علم خدایند، آنان را قبل از آفرینش دیگر بندگان برگزیده است .
    قتاده پس از سكوتى طولانى گفت: به خدا سوگند من تا كنون در برابر فقیهان بسیار و نیز پیش روى ابن عباس نشسته‏ام ولى آن گونه كه در برابر شما مضطرب شده‏ام، در مقابل هیچ یك از آنان، اضطراب مرا فرا نگرفت. امام فرمود: تو مى‏دانى كجا نشسته‏اى؟ در مقابل خاندانى هستى كه خدا درباره‏اش فرموده است: «فى بیوت اذن ‏الله ان ترفع و یذكر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والآصال‏»(23) و فرموده است: «رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذكر الله و اقام الصلاة و ایتاء الزكاة.‏»(24) پس جایگاه تو آن جاست كه خود مى‏دانى و ما آن خاندانیم كه خدا توصیف كرده است. (25)


    5 . پاسخ به پرسش‌ها و شبهات

    از مسئولیت‌هاى مهم امام باقر علیه السلام در راستاى وظیفه پاسدارى از ارزش‌ها، رد شبهات فكرى بود. آن حضرت این مسئولیت را در قالب نامه، سخنرانى، مناظره و ... انجام مى‏داد. نمونه‏هایى را در ذیل مى‏خوانیم : -از امام باقر علیه السلام سؤال شد: آیا درست است واژه شى‏ء بر خدا اطلاق شود؟ فرمودند: بلى! اطلاق لفظ شى‏ء بر خدا درست است، چون این اطلاق او را از حد تعطیل و تشبیه بیرون مى‏آورد. (26) (یعنى واژه شى‏ء بر هر چیزى اطلاق مى‏شود كه وجود دارد و اگر این واژه را به كار نبریم، لازم مى‏آید درباره‏اش همیشه سكوت كنیم و راه اندیشه را تعطیل كنیم).
    -فردى به امام باقر علیه السلام گفت: خدا از چه زمانى وجود داشت؟ آن حضرت فرمودند: واى بر تو! زمان براى موجودى است كه سابقه نیستى دارد، اما خدا داراى وجود همیشگى است. (27)
    -از آن حضرت درباره تفسیر آیه «یا ابلیس ما منعك ان تسجد لما خلقت ‏بیدى‏» (28) سؤال شد. آن حضرت فرمودند: «ید» در كلام عرب به معناى قوت و عظمت است. خداوند مى‏فرماید: «والسماء بنیناها باید»(29)؛ آسمان را با قدرت و نیرو افراشتیم.»
    -مردى از خوارج به امام باقر علیه السلام گفت: چه چیز را مى‏پرستى؟ فرمود: خداى متعال را . گفت: آیا او را دیده‏اى؟ فرمود: «چشم‌ها با مشاهده حسى او را ندیده‏اند، ولى قلب‌ها به حقیقت ایمان خدا را یافته‏اند. خدا را به وسیله مقایسه نمى‏توان شناخت و با حواس نمى‏توان درك كرد و شباهتى با آدمیان ندارد. خدا به وسیله نشانه‏ها و آیاتش، وصف و شناخته مى‏شود و در حكم و داورى‏اش هرگز ستم نمى‏كند. این همان خدایى است كه جز او معبودى نیست. (30)


    پى‏نوشت‌ها:

    1)اعلام الورى، ص‏264/ مناقب ابن شهر آشوب، ج‏4، ص‏227 . در سال تولد حضرت چهار نظریه وجود دارد: سال 56 و 57 (اصول كافى، ج‏2، ص‏372 و ...). ، سال 58 (اثبات الوصیة، ص‏150 - 153)، سال 59 (بحارالانوار، ج‏46، ص‏217)، و سال 57 كه با روایاتى كه حضور امام را در سه سالگى در كربلا نشان مى‏دهد، سازگارتر است . در ماه تولد هم چهار نظر وجود دارد: سوم و پنجم صفر، جمعه اول رجب؛ دوشنبه یا شنبه اول رجب .
    2)اصول كافى، ج‏2، ص‏372 .
    3)دلایل الامامة، ص‏940/ تاج الموالید، ص‏39/ كشف الغمه، ج‏2، ص‏318/ تذكرة الخواص، ج‏5، ص‏302/ احقاق الحق، ج‏12، ص‏165/ تاریخ یعقوبى، ج‏2، ص‏302 .
    4)سیر اعلام النبلاء، ج‏4، ص‏401 .
    5)فصول المهمه، ص‏221/ ارشاد مفید، ج‏2، ص‏172/ طبقات ابن سعد، ج‏5، ص‏236/ تذكرة الخواص، ص‏306 . برخى زینب و ام سلمه را نام یك نفر مى‏دانند (اعلام الورى، ص‏265)
    6)كافى، الروضه، ص‏77 .
    7)المصنف، عبدالرزاق، ج‏9، ص‏337 .
    8)كشف القناع عن حجیة الاجماع، ص‏56، ضحى الاسلام، ج‏1، ص‏386 .
    9)ر . ك . به: حیات فكرى و سیاسى امامان شیعه، رسول جعفریان، ص‏208 تا 214 .
    10)ارشاد مفید، ص‏280 .
    11)الامام الصادق، ابوزهره، ص‏22 .
    12)ائمتنا، ج‏1، ص‏332 .
    13)كافى، ج‏8، ص‏349/ بحارالانوار، ج‏21، ص‏26 .
    14)اختیار معرفة الرجال، جزء 4، ص‏302، ح‏543 .
    15)اعراف/175/ بحارالانوار، ج‏46، ص‏322 . (ترجمه آیه: آن كسى كه آیات خود را به او دادیم/ ولى خود را از آن تهى ساخت و شیطان در پى او افتاد، و از گمراهان شد.»
    16)اختیار معرفة الرجال، ص‏301 .
    17)طبرى، ج‏5، ص‏457/ الكامل فى التاریخ، ج‏4، ص‏209 .
    18)فرق الشیعه، ص‏38 .
    19)بحارالانوار، ج‏72، ص‏222 .
    20)كشف الغمه، ج‏2، ص‏362/ بحارالانوار، ج‏46، ص‏356 .
    21)المجالس المفیدة، ص‏39/ وسایل الشیعه، ج‏18، ص‏39 .
    22)بحارالانوار، ج‏2، ص‏304 و 308/ وسائل الشیعه، ج‏27، ص‏59 و امالى مفید، ص‏51 .
    23)نور/36 . «[این چراغ پرفروغ] در خانه‏هایى قرار دارد كه خداوند اذن فرموده آن را بالا برند؛ خانه‌هایى كه نام خدا در آنها برده مى‏شود و صبح و شام در آنها تسبیح او مى‏گویند.»
    24)نور/37 . «مردانى كه نه تجارت و نه معامله‏اى آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و اداى زكات غافل نمى‏كند.»
    25)اصول كافى، ج‏6، ص‏256/ بحارالانوار، ج‏46، ص‏358 .

    26)اصول كافى، باب اطلاق القول بانه شى‏ء، ج‏7 .
    27)همان، باب الكون والمكان، ج‏3 .
    28)ص/75 . «اى ابلیس! چه چیزى تو را مانع شده است از این كه براى آنچه با دست‏ خود آفریدم، سجده كنى؟»
    29)سیرة الائمة الاثنى عشر، ج‏3، ص‏213 .

    30)الاحتجاج، ص‏321 .

  2. 2 کاربر برای پست " بانوی سرخ " عزیز صلوات فرستاده.

    یا علی ابن الحسین (2014_10_03), گل مريم (2014_10_02)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 02:27 AM