وجوب تقديم مفعول بر فاعل
در سه مورد واجب است مفعول بر فاعل مقدّم شود:
1- آن جا كه به فاعل ضميرى متصل شود كه آن ضمير به مفعول برگردد، مثل «اِذِ ابْتَلى اِبْراهيمَ رَبُّهُ»(58). «رَبُّهُ» فاعل است و ضميرى كه به آن متّصل گرديده به مفعول (اِبْراهيمَ) برگشته و چون ضمير به ماقبل خود بر مى گردد پس بايد مفعول (اِبْراهيمَ) مقدّم شود.(59)
2- آن جا كه فاعل به وسيله «اِنَّما» محصور شود، مثل «اِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»(60)، كلمه «اَلْعُلَماءُ» فاعل و محصور است و بايد مؤخّر شود و در نتيجه «اَللَّهَ» كه مفعول است مقدّم گردد.
3- آن جا كه مفعول، ضمير متّصل و فاعل، اسم ظاهر باشد، مثل «ضَرَبَنى زَيْدٌ» كه ضمير متّصل در «ضَرَبَنى» (ياء) مفعولٌ به است وتقديم آن بر «زَيْدٌ» كه اسم ظاهر و فاعل است واجب مى باشد.
و مانند «اَخافُ اَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ»(61) كه ضميرِ متّصل در «يَأْكُلَهُ» (هاء) مفعولٌ به است و تقديم آن بر «اَلذِّئْبُ» كه اسم ظاهر و فاعل است واجب مى باشد.
58. بقره (2) آيه 124: و (ياد كن) هنگامى كه ابراهيم«ع» را پروردگارش آزمايش نمود.
59. و اگر مقدّم نشود عود ضمير لفظاً و رتبةً بر مؤخّر مى شود كه در صفحه 395 منع آن بيان شد.
60. فاطر (35) آيه 28: همانا از بندگان خدا فقط عالمان از خداوند مى ترسند.
61. يوسف (12) آيه 13: مى ترسم اين كه گرگ او (يوسف) را بخورد.