❤ |
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
taktaz (2013_11_11), مهاجر (2013_11_04), مدير سايت (2013_11_05), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_04), مشعشع (2013_11_04), از خاک تا افلاک (2013_11_04), تسلیمی (2013_11_04), دژدان (2017_09_30)
❤ |
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_11)
❤ |
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
ملکوت (2013_11_10), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_11)
❤ |
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_11)
❤ |
فرا رسیدن ایام محرم ماه حزن و اشک و اندوه بر همگان تسلیت و تعزیت باد/ امید که شفاعت ایشان شامل حال ما شود
❤ |
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من
دل من داند و من دانم و تنها دل من
یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی
با ما همراه باشید در
کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
https://دtelegram.me/shahrenuraniquran
کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
https://telegram.me/mokalemeharabik
دژدان (2017_09_30)
❤ |
باز طوفانی شده دریای دل
موج سر بر ساحل غم می زند
باز هم خورشید رنگ خون گرفت
بر زمین نقشی ز ماتم می زند
باز جام دیده ها لبریز شد
باز زخم سینه ها سر باز کرد
در میان ناله و اندوه و اشک
حنجرم فریادها آغاز کرد
می نویسم شرح این غم نامه را
داستان مشک و اشک و تیر را
می نویسم از سری کز عشق دوست
کرد حیران تیغه ی شمشیر را
گوئیا با آن همه بیگانگی
آب هم با تشنگان بیگانه بود
در میان آن همه نامردمی
اشک آب و دیده ها پیمانه بود
تیغ ناپاکان برآمد از نیام
خون پاکی دشت را سیراب کرد
خون خورشید است بر روی زمین
کآسمان تشنه را سیراب کرد
می شود خورشید را انکار کرد؟
زیر سم اسبها در خاک کرد؟
می شود آیا که نقش عشق را
از درون سینه هامان پاک کرد؟
گر نشان عشق را گم کرده ایم
در میان آتش آن خیمه هاست
گر به دنبال حقیقت می رویم
حق همین جا حق به روی نیزه هاست
گریه ها بر حال خود باید کنیم
او که خندان رفت چون آزاد شد
ما سکوت مرگباری کرده ایم
....او برای قرن ها فریاد شد
بازهم در ماتم روی حسین
باز هم در سوگ آن آلاله ایم
یادتان باشد حیات عشق را
وامدار خون سرخ لاله ایم
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
گل مريم (2017_11_12)
❤ |
خطری می کنم ازفتنه ی شیطان احساس
خطر خار جحیمی به روان گل یاس
در دل آل پیمبــر همــه افتـــاده هـراس
شمـر آورده امـــان نامه برای عباس
زین مصیبت حرم پاک علی می لرزد
گوییــا مـلـک خـدای ازلــی می لرزد
کیست عباس؟امید دل خیرالناس است
کیست عباس؟شرف،عشق،ادب،احساس است
شیشه را قصد شکار جگر الماس است
پــاسدار حـــرم الله اگـر عباس است
به نگاهیش عدو در سقر آواره شود
جگـر شمـر و امان نامـه ی او پاره شود
بــاز دنیـــا بــه ســوی حیــدر کــرار آمد
به سـراغ قمر از راه، شب تار آمد
دل شب سوی حرم،شمر ستمکار آمد
بـه شکــار دل عبـاس علمدار آمد
گفت: عباس! ببین! بخت، تو را همراه است
کــه امـــان نامه ی تـــــو خــــط عبیــدالله است
چشم عباس که بر شمر ستمکار افتاد
پای تا فرق چو آهی که برآید ز نهاد
گفت ای کــــار تــــو بــــر آل پیمبر بیداد
به تو و خطّ و امان نامه ی تو نفرین باد
دور شو! این همه افسانه مخوان درگوشم
بــه دو عـــالم پســــر فاطمــه را نفــروشم
گفت ای لعل لبت تشنه،دلت دریایی
تا بـه کی پای تو در سلسله ی تنهایی؟
بـه تـو زیبنـده بــود ســروری و آقایی
حیف ازقدر و جلالت که کنی سقایی!
تو امیـری ز چه رو عبد برادر باشی؟
نزد مـا آی که فرمانده ی لشکر باشی
گفت روزی که اذان بردرگوشم خواندند
همگی بر رخم ازاشک،گلاب افشاندند
مـات و مبهــوت به دیدار جمالم ماندند
همــه دور پســــر فــاطمه ام گرداندند
تــا فــدای پسـر فاطمـه گردد هستم
پدرم اشک فشان بوسه زده بر دستم
گفـت مــا بــوسه گذاریم به خاک پایت
تـــو یـــــل ام بنینـی و قمــر، سیمـایت
چه نیازی به حسین و به بنی الزهرایت؟
حیف باشد که زهم قطع شوداعضایت!
عوض آنکه حسین، اشک برایت ریزد
بــاش با ما که زر سـرخ به پایت ریزد
گفت:خاموش که این بندگی ام،آقایی ست
مشک بردوش گرفتم،شرفم سقایی ست
با خبر باش که عباس، بنی الزهرایی ست
جگرم سوخته و چشم و دلم دریایی ست
بـاشد از اسب، زمین خــوردن من پروازم
هرچـه هستم به حسین بن علی سربازم
من جدا لحظه ای از آل پیمبر گردم؟
بهــر حفـظ سـر و جـان دور ز دلبـر گردم؟
پســر شیــرخدا نیستـم ار برگردم
عشقم این است که دور علی اصغر گردم
نیست بازیچه ی ماننـد تویی احساسـم
دور شو! دور! زنازاده! که من عباسم
ای فدای شرف دین و مرامت عباس!
کوثر از جام نبی باد به کامت عباس!
از ولادت بـه تــو بالیده امامت عباس!
تا قیامت ز رسل باد سلامت عباس!
تــو به شهر دل یک خلق، امامت کردی
سربلند است قیامت کـه قیامت کردی؟
نه ز شمشیر نه از تیر، تو را واهمه بود
از ازل مـرغ دلت شیفته ی علقمه بود
زائــر پیکـــر صــدپـــاره ی تــو فاطمـــه بود
آب را با تو به دور حرمت زمزمه بود
کای شرار عطشت در جگر آب، عباس!
آب از شـــرم لـب تشنـه ی تــو آب عباس!
آب ها تشنـه ی داغ لب عطشـان تواند
نخل ها سوخته و سربه گریبان تواند
اشک ها وقف تو و زخم فـراوان تواند
دست ها تـا ابدالدّهر به دامان تواند
چـه شــود تـا ز گنـه، نامـه ی او پاک کنند
«میثم» دلشده را در حرمت خاک کنند
#غلامرضا_سازگار
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
گل مريم (2017_11_12)
❤ |
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت
پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر
گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند
زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند
شانه در شانه دوتا کوه، خودت می دانی
در دلِ لشکرِ انبوه، خودت می دانی
که در آن لحظه جهان از حرکت افتاده ست
اتفاقی است که یک بار فقط افتاده ست
ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان
"شاه شمشماد قَدان، خسرو شیرین
دهنان"
.
ماه، در کسوت سقا به میان آمده است
رود برخاست، که موسی به میان آمده است
رود، از بس که شعف داشت تلاطم می کرد
رود، با خاک کفِ پاش تیمم می کرد
ماه اگر چه همه ی علقمه را پیموده
"غرقه گشته ست و نگشته ست به آب آلوده"
.
رود را تا به ابد تشنه ی مهتاب گذاشت
داغ لب های خودش را به دل آب گذاشت
می توانست به آنی همه را سنگ کند
نشد آنگونه که می خواست دلش، جنگ کند
دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد
بنویسید که در علقمه عباس افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد
عمق این مرثیه را مشک و علَم می دانند
داستان را همه ی اهل حرم می دانند
بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرمله تر خواهد کرد
#سید_حمیدرضا_برقعی
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
گل مريم (2017_11_12)
❤ |
بسوز ای دل که امروز اربعین است
عـزای پـور ختـم المـرسلیـن است
قــیـام کـربـلـایـش تـا قــیـامـت
سـراسـر درس بـهر مسلمـین است
دلـا کـوی حسین عرش زمین است
مـطـاف و کـعبـه دل هـا همین است
اگـر خـیـل شـهیدان حـلقه بـاشنـد
حـسین بـن عـلی، آن را نگین است
دل مـا در پـی آن کـاروان اسـت
کـه از کـرب و بـلا، با غـم روان است
چه زنجیری به دست و بازوان اسـت
کـه گـریان دیـده روح الامین اسـت
بـه یـاد کربـلـا دل ها غـمیـن اسـت
دلا خون گریه کن چون اربعین اسـت
آجرکــ الله یـا صاحـب الزمـان فـی مصیبتــ جدکـــ
صبح اندوهبار أربعين حسيني بر همگان تسلیت و تعزيت باد
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
گل مريم (2017_11_12)
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)