انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
صفحه 10 از 20 نخستنخست ... 89101112 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 196

موضوع: شرح مفصل خطبه متقین

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض شرح مفصل خطبه متقین




    بسم الله الرحمن الرحیم
    رُوِيَ أنَّ صَاحِباً لِأمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يُقالُ لَهُ: هَمَّامٌ كانَ رَجُلاً عابداً،فَقالَ لَهُ يا أمِيرَالْمُؤْمِنِينَ صِفْ لِيَ الْمُتَّقِينَ حَتَّى كَأنِّي أنْظُرُ إِلَيْهِمْ،فَتَثَاقَلَ عليه السلام عَنْ جَوَابهِ،ثُمَّ قَالَ يا هَمَّامُ إتَّقِ اللَّهَ وَأحْسِنْ (فَإِنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ

    راوي مي گويد كه اميرالمؤ منين عليه السلام مصاحبى داشت به نام همّام كه مردى عبادت پيشه بود روزى گفتش كه اى اميرالمؤ منين ، پرهيزگاران را برايم توصيف كن، آنسان كه گويى در آنها مى نگرم اميرالمؤ منين عليه السلام در پاسخش درنگ كرد، سپس گفت: اى همّام از خدا بترس و نيكوكار باش كه خدا با كسانى است كه پرهيزگارى كنند و نيكوكارند
    فَلَمْ يَقْنَعْ هَمَّامٌ بِذِلِكَ الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَيْهِ،فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ صلي الله عليه و آله ثُمَّ قَالَ
    همّام بدين سخن قانع نشد و اميرالمؤمنين عليه السلام را سوگند داد
    اميرالمؤمنين عليه السلام حمد و ثناى خداى به جاى آورد و بر محمد (صلي الله و عليه و آله) و خاندانش درود فرستاد سپس فرمود:



    شرح خطبه متقين



    خطبه ى شريفه ى متقين كه شريف رضى رضوان الله عليه در نهج البلاغه نقل نموده است شراح به شماره های 194-193-192-186-184ياد كرده اند.

    علت اين اختلاف وجود ارتباط اين خطبه، با ساير خطبه ها است.
    عده اى بر اين عقيده اند كه اين خطبه، بعد از خطبه ى معروفه ى القاصعه با اندك فاصله اى و با تفكيك، از ماقبل ومستقلا وجود دارد و شمارى گفته اند كه اين خطبه، به جوابى كه به برج بن مسهرطائى داده است ارتباط دارد وبا خطبه ى قاصعه پايان يافته است.

    همام كيست؟


    سخنان شارحان نهج البلاغه و اين خطبه، در شناخت همام و اينكه فرزند كيست؟چنان اختلاف دارد كه در جمع بندى نهايى به فرد خاصى قابل تطبيق نيست
    .

    ابن ابى الحديد گويد:هو همام بن شريح بن يزيد بن مره بن عمرو بن جابر بن يحيى بن الاصحب بن كعب بن الحارث بن سعد بن عمرو بن ذهل بن مران بن صيفى بن سعد العشيره.
    خوئى قدس سره ازبحار، اين عبارت را نقل نموده و گويد:" الا ظهر انه همام بن عباده اخى ربيع بن خثيم احدالزهاد الثمانيه كما رواه الكراجكى فى كنزهو ."
    از كتاب مطالب السئول نيز، استفاده مى شود كه ربيع بن خثيم عموى همام بن عباده بن خثيم مى باشد
    .

    استاد عاليقدر، دانشمند بزرگوار مرحوم مطهرى قدس سره در كتاب سيرى در نهج البلاغه، در آنجا كه از تاثير ونفوذ سخنان على عليه السلام بحث مى كند،مى گويد: همام بن شريح ازياران باوفاى على عليه السلام است كه دلى ازعشق خدا سرشار و روحى از آتش معنا شعله ور داشت. با اصرار و ابرام از على خواست، سيماى كاملى ازپارسايان ترسيم نمايد.


    چگونگى القاء خطبه


    بنا به نقل كلينى قدس سره در كافى، امام در حال سخنرانى پيرامون موضوع ديگرى بود كه همام در جمع شنوندگان، به پا خاست و تقاضاى بيان صفات متقين نمود
    :

    " قام رجل يقال له همام و كان عابدا ناسكا مجتهدا الى اميرالمومنين و هو يخطب فقال يا اميرالمومنين صف لنا صفه المومن كاننا ننظر اليه. "
    علامه ى كراجكى دركنز، كيفيت ايراد خطبه را چنين بيان كرده كه امام عليه السلام پس از پرسشى از آن تعداد شيعيان كه به حضورشان شرفياب شده بودند، درباره ى سيماى تشيع، و تقاضاى آنان بر ترسيمى كامل از پارسايان واقعى، تقاضاى آنها را پذيرفته، به سخنرانى پرداخت.اما سيد در نهج البلاغه چنين مى گويد:" روى ان صاحبا لاميرالمومنين عليه السلام يقال له همام كان رجلا عابدا، فقال له،يا اميرالمومنين صف لى المتقين حتى كانى انظر اليهم. فتثاقل عليه السلام عن جوابه الخ. "
    اين گفتار از كيفيت تقاضا و همچنين از وضعيت سخنرانى مولا كه آيا در حال سخنرانى بوده و با تقاضاى همام مواجه گرديده و يا اينكه با درخواست همام،به سخنرانى مشغول گرديد، بحثى مطرح نكرده است.
    به هر حال همام،در جستجوى صفات متقين و پويايى اين راه بود و سوال نيز در جهت صفات و ويژگيهاى اين گروه ممتاز مطرح گرديده است
    . او مى خواهد در اقيانوس پهناور علم على عليه السلام شناور گردد و از خرمندانش آن جناب خوشه اى برگيرد. مولا هم بنا بر مصلحتى كه خود بر آن واقف بود نخست از تفصيل بيان صفات آنان امتناع ورزيد و با عبارتى كوتاه: يا همام اتق الله و احسن فان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون، از اين وادى گذشت و خاموش شد.

    اما همام از آنجايىكه بسيار مشتاق بود براى التيام كام خشكيده ى خويش، به جرعه اى كم قانع نشد، زيرا بيان مختصر امام عليه السلام خواسته اش را برآورده نكرد و سينه ى ملتهب از عشق وى را مرهم ننهاد از اينرو تقاضاى خود را تكرار نمود و اصرار ورزيد،تا آنجا كه آن حضرت را سوگند داد، تا به شرح مفصل صفات راهپويان حق بپردازد، تا مگر از زبان تربيت شده ى وحى و ولايت مطلقه الهى و از زبانى كه سرچشمه ى فيض ومنبع انوار پروردگار و بيانگر همه چيز است به صفات متقين راه يابد.
    در بين نقلهاى مختلف خطبه، تنها در گفتار سيدرضى جمله ى" فتثاقل عنه" به چشم مى خورد و اين گوياى نكته اى است كه شارحان براى شناخت آن، به اختلاف سخن گفته اند. اين كلمه كه به معناى خوددارى و گرانى نمودن درمقابل اصرار و ابرام شنونده اى مانند همام است، يقينا به خاطر امر مهمى بوده است كه امام متقين عليه السلام دراظهار آن خوددارى نمود.
    علت خوددارى امام شارحان نهج البلاغ هو اين خطبه دلايل و علل خوددارى امام عليه السلام را به اين شرح بيان كرده اند:
    ابن ابى الحديد، انگيزه ى خوددارى امام را به يكى از احتمالات زير منتسب كرده و مى گويد
    :
    1.
    لانه علم ان المصلحه فى تاخير الجواب: امام عليه السلام مصلحت ديد جواب را تاخير بيندازد.
    2.
    و لعله كان حضر المجلس من لا يحب ان يجيب فلما انصرف اجاب: شايد در مجلس، كسى حضور داشته كه شايستگى شنيدن در او موجود نبوده يا اينكه امام خوش نداشته كه با بودن او سخن را آغاز نمايد، زمانى كه اومجلس را ترك نمود،امام سخنرانى را آغاز كرد.
    3-و لعله راى ان تثاقله عن الجواب يشد تشوق همام الى سماعه، فيكون انجع فى موعظته: و شايد علت خوددارى،اين بوده است كه شوق همام به شنيدن افزون گردد و آمادگى بيشتر و بهتر، براى پذيرش سخن از خود نشان دهد،تا موعظه تاثير بيشترى در وجود او داشته باشد
    .

    علامه ى مجلسى"ره" پس از نقل احتمالات ابن ابى الحديد و ابن ميثم، گفتار اخير را تاييد نموده و گفته است: هذا اظهر. .


    ادامه دارد.....


    ویرایش توسط صبور : 2013_06_14 در ساعت 11:58 AM


    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  2. 4 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدير سايت (2013_06_14), مدیریت محتوایی انجمن (2013_06_10), گل مريم (2013_06_09), از خاک تا افلاک (2013_06_09)

  3. Top | #91

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    آن روز وزير، از هر روز ديرتر به دفتر كار خود رسيد و طبق معمول كه در وقت معين با خليفه ملاقات مى كرد، نتوانست در آن وقت به ديدن مامون برود، از اينرو ديدار وى با خليفه، به تاخير افتاد. مامون علت تاخير را پرسيد و ابوخالد جريان ديدارش با من و علت تاخير خود را مو به مو نقل كرد و خليفه بى درنگ از چگونگى حال صالح سوال نمود، وزير شخصيت و خصال حميده ى صالح را بازگو نمود، مامون گفت: شما كار بدى كردى كه چنين شخصيتى را ناراحت نموده و از در خانه ات راندى، مگر نمى دانى اينگونه افراد در جامعه عزيزالوجودند، اكنون به تو دستور مى دهم به منزل او رفته از او عذرخواهى كنى و حاجات او را از جانب من برآورى، وزير گفت: بر ديده منت دارم و فورا راه خانه صالح را در پيش گرفت، وقتى به در خانه ى صالح رسيد، از او اجازه ى ورود خواست صالح گفت: كيست كه در اين وقت به خانه ى ما آمده؟ وزير با شرمندگى و آرام آرام گفت: دوست عزيزم من ابوخالد احوال هستم كه جهت عذرخواهى و گذشت از تقصير خدمت شما آمده ام صالح او را استقبال نموده و با گرمى مصافحه و معانقه نمودند، سپس گفت: وزير شما كجا و اينجا كجا؟ وزير گفت: استدعايم اين است كه گذشته را به ياد من و خود نياورى! آنگاه، آنچه در بين او و مامون درباره ى صالح گذشته بود بازگو كرد، سپس گفت: خليفه شما را سلام رساند و دستور داد تا نياز شما هر قدر باشد تامين كنم، صالح گويد: وى سيصد هزار درهم به خاطر بدهى و سيصد هزار درهم، براى مصارف منزل و حكم امارت يكى از ايالات مصر كه مامون به من داده بود به اضافه ى هزينه ى سفر، به من تسليم كرد.

    از اين داستان آموزنده، مى توان دريافت، كه چگونه يك شخصيت علمى، بر اثر طمع و چشم داشت، با خجالت و شرمندگى مواجه شد، گرچه در پايان به عطاى خليفه نائل گرديد، اما علت شكست و شرمسارى وى، در آغاز همان طمع و آزمندى او بود كه خواست از راه دوستى، مالى به دست آورد آرى: اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع.: برق خيره كننده ى طمع و آز، خردها را پايمال مى كند.




    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  4. 3 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_04), مشکاة (2013_07_07), گل مريم (2013_07_04)

  5. Top | #92

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    پرواپيشگان و ترس از اعمالشان


    يعمل الاعمال الصالحه و هو على وجل


    يعنى يك فرد پرواپيشه با اينكه كارهاى نيكو و پسنديده را انجام مى دهد، خائف و ترسناك است.

    شرح:


    اين جمله و چند جمله ى بعد، تا آنجا كه نگارنده در شرحهاى نهج البلاغه بررسى كرده است هيچكدام به علت تغيير اين عبارت و مابعد آن اشاره اى نكرده اند، شايد علت اين باشد كه در نشانه ها و علامتها پرواپيشگان عينتيت آنها در تشخيص لازم است و در اين صفات، علاوه بر عينيت و تحقق خارجى استمرار و تجدد نيز، ضرورت داشته باشد، مثلا در شكرگزارى و ذكر، نه تنها يك بار بلكه تجدد و استمرار


    آن، در حد توان لازم است و به همين علت، فعل مضارع كه براى تجدد و حدوث است آورده، تا نمايانگر تجدد و دوام باشد.
    محاسبه ى دقيق در رفتار پرواپيشگان و پارسايان، نشانگر اين است كه آنها نه تنها گرد معصيت نمى گردند، بلكه از انديشه ى حرام و فعل مكروه و حتى انديشه ى مكروه نيز به دورند و اعمال آنها از تقرب به خدا چه در عبادت و غير آن به هيچ وجه جدا نيست و در مجموع كارهايشان علاوه بر شرايط صحت، شرايط قبول را نيز، رعايت مى كنند. در اين حال كه همه شرايط موجود است، چيز ديگرى نيز لازم است و آن تقواست چرا كه خداوند مى فرمايد: انما يتقبل الله من المتقين. و بايد آنچنان اعمال را با ارتباط به يكديگر در گستره ى تقوا قرار دار كه نقصى در يكى، به كمال ديگرى ضرر نرساند.
    به هر حال با استمرار كارهاى نيكو به وسيله ى تقوا، اميد مى رود و با تحقق تقوا بيم و خوف نيز، همراه است به اين معنا كه تقوا چنان انسان را در بيم و خوف قرار مى دهد كه براى خود و براى عمل نيكويى كه انجام داده، ارزشى قائل نيست و تنها عظمت الهى است كه گستره ى وجود او را فراگرفته و هميشه لرزان است كه مبادا اعمال او قابليت قبول را نداشته باشد.
    روى عن زين العابدين عليه السلام انه كان فى التلبيه و هو على راحلته و خر مغشيا عليه، فلما افاق، قيل له فى ذلك، فقال: خشيه ان يقول لى: لا لبيك و لا سعديك.: درباره ى امام زين العابدين عليه السلام گفته شد كه آنگاه كه بر شتر سوار بود و تلبيه مى گفت، ناگهان بيهوش شد و بر زمين افتاد و چون به هوش آمد از آن حضرت علت اين مدهوشى را پرسيدند، حضرت فرمود: ترسيدم كه بگويم: لبيك و خداوند جواب دهد: لا لبيك و لا سعديك..


    ادامه دارد..







    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  6. 3 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_04), مشکاة (2013_07_07), گل مريم (2013_07_04)

  7. Top | #93

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    شكر و ذكر اهل تقوا

    يمسى و همه الشكر و يصبح و همه الذكر



    ترجمه:

    پرواپيشه در شامگاه و بامداد در حال شكرگزارى و ذكر و ياد خدا به سر مى برد و در اين دو وقت به اين دو عمل دل بسته است به اين معنا كه در مقابل نعمتهايى كه خداوند به او بخشيده است شبها به شكرگزارى نعمت مى گمارد و به اين اميد كه خداوند متعال كمالات نفسانى و بدنى را به او عنايت فرمايد از بامداد تا شبانگاه به ذكر او مشغول است ممكن است مراد شكر و ذكر در مجموع شبانه روز، بدون اختصاص به اين دو وقت باشد، با اين تفاوت كه شب هنگام براى شكرگزارى مناسبتر و بامدادان به ذكر خدا مشغول بودن اولى تر است.


    شكر: ثناى جميل بر محسن و سپاس و در عرف علما: اظهار نعمت منعم است به واسطه دل و زبان، توصيف شى ء به نيكى بر وجه تعظيم و بزرگداشت براى نعمتى به وسيله زبان و اركان.

    برخى گفته اند شكر بر سه قسم است: شكر قلبى و آن تصور نعمت است، شكر زبانى و آن سپاس و ثناى بر منعم است و شكر جوارح كه آن سپاس نعمت در حد استحقاق است. اگر خداوند را شكور و رحيم گويند، به اين معناست كه انعام و احسان او، بر بندگان در برابر عبادات آنها

    ذكر: ياد كردن، تذكار، گفتن، بيان كردن، بر زبان راندن، در مقابل صمت. بدانكه ذكر را معانى بسيار است، 1. ذكر به معناى تلفظ به شى ء 2. حاضر ساختن چيزى در ذهن، 3. ذكر معناى مصدرى، 4. مواظبت بر عمل، خواه واجب و خواه مستحب، 5. ذكر زبان و جز اينها.


    ذكر در آيات قرآن به سيزده معنا آمده است و نيز، گفته اند: ذكر نشستن بر بساط استقبال است، پس از اختيار جدايى از مردم و ذكر بر ساير اعمال افضل است، چه در حديث است از حضرت پيغمبر صلوات الله و سلامه عليه پرسيدند: اى الاعمال افضل؟: چه عملى برتر از ساير اعمال است؟ فرمود: اينكه بميرى و زبانت به ذكر حق گويا باشد.




    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  8. 2 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_08), مشکاة (2013_07_07)

  9. Top | #94

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    شرح:

    خوئى گويد: بر حسب رواياتى كه وارد شده است علت اهتمام به ذكر، در بامداد و طول روز، به خاطر تاكيد استحباب در اين وقت است.


    عمير بن ميمون گويد: رايت الحسن بن على عليهماالسلام يقعد فى مجلسه، حين يصلى الفجر حتى تطلع الشمس و سمعت، يقول: سمتعت رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم يقول: من صلى الفجر ثم جلس فى مجلسه يذكر الله حتى تطلع الشمس، ستره الله عز و جل من النار ستره الله عز و جل من النار، ستره الله عز و جل من النار.:
    حسن بن على عليهماالسلام را در جايگاه نماز ديدم در حالى كه تا طلوع به ذكر گفتن مشغول بود شنيدم كه مى فرمود: پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: آن كس كه فريضه ى صبح را به جا آورد و در مصلاى خود بنشيند و تا طلوع آفتاب ذكر خدا گويد، خداوند او را از آتش دوزخ نگه مى دارد "و سه مرتبه اين جمله را تكرار نمود".
    علت ديگر آنكه خداوند، روزها را به كسب معاش اختصاص داده و مى فرمايد: و جعلنا النهار معاشا. ذكر خدا در صبحگاه موجب جلب رزق است.

    امام صادق عليه السلام فرمود: الجلوس، بعد صلاه الغداه فى التعقيب و الدعاء، ابلغ فى طلب الرزق من الضرب فى الارض: نشستن در مصلا بعد از نماز صبح، با اشتغال به تعقيب نماز و دعا كردن تا طلوع آفتاب، از حركت و تلاش به رزق نزديكتر است.



    اما اهتمام يك فرد پرواپيشه به شكر در شب، به اين علت است كه شب هنگام جهت شكرگزارى به قلب و زبان و به جوارح انسب است، به اين دليل كه شبانگاه، زمان خوبى براى اداى اين واجب خواهد بود و اگر مراد از ذكر، تذكر دادن و ياد گرفتن باشد، باز با روزها تناسب دارد، زيرا در بازار كسب و كار، تذكر دادن و ياد گرفتن و به ياد خدا بودن لازم است، تا در اين مسير به معاملات حرام گرفتار نگردد.


    و شبانگاه كه از كيد و مكر شياطين، به هر دو معنا درامان است، به شكرانه ى نعمت اطاعت از پروردگار، پيشانى را به آستانه ى نياز رب الارباب مى سايد.





    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  10. 2 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_08), مشکاة (2013_07_07)

  11. Top | #95

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    پرواپيشگان شبانگاه خائف و بامداد خرسندند

    يبيت حذرا و يصبح فرحا حذرا لما حذر من الغفله و فرحا بما اصاب من الفضل و الرحمه


    واژه ها

    بات، يبيت فى مكان اقام ليلا فيه نام ام لا و عن الفراء: بات الرجل اذا سهر الليل كله فى طاعه الله او معصيته و قال الليث: و من قال: بات فلان اذا نام فقد اخطا الا ترى انك تقول: بت اراعى النجوم.:


    بات يعنى شب در جايى ماندن چه خواب و چه بيدار. فراء گويد: بيدار بودن، خواه در طاعت و خواه در معصيت. ليث گويد: آن كس كه گويد: فلانى بيتوته كرد، يعنى: خوابيد، اشتباه گفته، چرا كه مى گويى، شب در حالى كه ستارگان را مى پاييدم به صبح رساندم "و بيتوته يعنى شب ماندن در جايى و شب زنده دارى كردن است".

    حذرا: پرهيزكننده، پرهيزنده، ترسنده، احتراز، استعداد، نزع و اضطراب
    فرح: شادمانى، شادى، سرور و آن كيفيت نفسانى خاصى است كه منشاء وصول به مطلوب لذت بخش است.

    غفلت: بى خبرى، ناآگاهى، بيخردى، غافل، بى خبر، ناآگاه و بى خرد

    فضل: افزونى، برترى، احسان، بخشش، رحمت، مهربانى، شفقت، بخشايش و عفو


    ترجمه:
    با توجه به معانى لغات، مفهوم كلام مولا اين است كه: يك پرواپيشه، در شب ترسان و بيمناك و بامداد خوشحال و مسرور است. علت ترس او در شب، خوف از ناآگاهى و غفلت زدگى است، اما در سپيده دم، شادمان و مسرور است به اين معنا كه در غفلت زدگى قرار نگرفته است و رحمت و بخشايش پروردگار، شامل حال او گرديده است نكته ى شايان توجه در اينجا اين است كه بيمناكى در شب و شادمانى در روز، از باب مثال است، نه اينكه، منظور خوف به شب اختصاص يافته و خوشحالى و شادمانى به روز ارتباط دارد، بلكه در مجموع شب و روز، از خوف و خشيت و شادمانى و سرور بيرون نيست و اين همان معناى تعديل خوف و رجا، در وجود مومن است كه از بيمناكى، به حذر و از رجا، به فرح و شادمانى تعبير شده است. به هر حال تناسب دارد به برخى از آيات در مورد غفلت توجه نموده، تا بدانيم كه هر خاكى كه بر سر انسان ريخته مى شود از ناآگاهى و بى خردى او است.
    ویرایش توسط صبور : 2013_07_07 در ساعت 08:37 AM


    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  12. 2 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_08), مشکاة (2013_07_07)

  13. Top | #96

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    شرح:

    سخنى درباره ى غفلت.


    اولا بايد توجه نمود كه علت بى خبرى و غفلت زدگى چيست؟ و چرا انسان از خود بى خبر، مى شود و اين علت در كجاست و درمان اين ناآگاهى چيست؟ اما علت از خود بى خبر شدن و خود را فراموش نمودن همانا از ياد بيرون رفتن و به جاى ديگر توجه كردن مى باشد و عللى كه آدمى را به نسيان مى اندازد و بالمال خدا را فراموش مى كند، عبارتند از: حب دنيا، حب رياست، جمع ثروت، غرور سلطنت و مانند اينها .

    قرآن كريم، در توبيخ و سرزنش افراد ناآگاه و غافل به علت غفلت آنها و بى خرديشان اشاره نموده و مى فرمايد: يعلمون ظاهرا من الحياه الدنيا و هم عن الاخره هم غافلون.:
    مردم تنها به امور ظاهرى زندگانى دنيا آگاهند و از عالم آخرت و ثواب و عقاب آن، بى خبرند.
    در اين آيه، توجه به دنيا و وابستگى به آن را، علت ناآگاهى از عالم آخرت و ثواب و عقاب و بالملازمه، تمرد از فرمان پروردگار، مى داند.
    و من اضل ممن يدعوا من دون الله من لا يستجيب له الى يوم القيمه و هم عن دعائهم غافلون.: و كيست گمراه تر از آن كس كه مى خواند غير از خدا را، كسى كه دعاى او اجابت نمى كند "قادر بر اجابت نيست" و حال آنكه از دعاى خود غافل اند
    در اين آيه، نكوهش متوجه خواندن غير از خداست و علت بى خبرى از خود نيز، خواستن حاجت از بتهاست "يعنى از خدا بريدن و به غير پيوند شدن" به اين معنا كه آدمى بر اثر بى خردى، فعل ربوبى را از غير بخواهد و روى نياز را به سوى موجودى مانند خود، نشان دهد در حالى كه اين نياز را وى تا روز قيامت نمى تواند برآورده سازد:


    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  14. 2 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_08), مشکاة (2013_07_07)

  15. Top | #97

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    فاليوم ننجيك ببدنك لتكون لمن خلفك آيه و ان كثيرا من الناس عن آياتنا لغافلون.


    پس امروز "تو را در درياى هلاكت غرق نماييم" و بدنت را براى عبرت خلق و بازماندگانت، به ساحل مى رسانيم. و قطعا بسيارى از مردم، از آيات قدرت ما سخت غافل و ناآگاه اند.
    در آيه ى نخست، از قدرت قاهره ى الهى بحث نموده و آيتى از آيات قدرت خود را كه غرق فرعون و يارانش و نجات بدنهاى آنهاست، در ديد عبرت نگر خلق، قرار داده است و پس از آن از غفلت و بى خردى برخى مزدور، سخن مى گويد كه با بى خردى و نادانى، قدرت موهوم بنده اى عاجز و ذليل را، در برابر توانايى الهى قدرت پنداشته اند.
    به هر حال، در اين آيات و آيات ديگر، لبه ى تيز اعتراض متوجه مردمى است كه از فطرت الهى كه با جان آنها آميخته شده بى خبرند، با اينكه علائم و نشانه هاى اين فطرت پاك از درون آنها جوشش مى زند و آنها را به سير الى الله مى خواند و از برون، نداى پيامبران، به هميارى عقل آنها را متوجه اين فطرت لطيف مى سازد ولى آنان گوش فرانمى دهند. آن بى چارگان دل از حق بريده، به منادى درون و برون توجه نكرده و به پيروى از نفس اماره، آمال شيطانى را دنبال مى كنند.
    از اينجا امتياز پارسايان و سالكان راه حق و پرواپيشگان مدهوش عالم غيب و شهود، پيداست كه چگونه از ماسوى الله، دل بريده اند و تمام توجه خود را به سوى خداوند معطوف ساخته اند.
    آنان با اينكه خدانگرى و خداجويى در سراسر وجودشان عميقا مشهود است، از يكسو در اضطراب اند كه نكند در اثر يك لحظه از خود بى خبر بودن، از بساط قرب به دور بمانند و از سوى ديگر، با نظر توجه به فضل و رحمت الهى، شادمانند، چرا كه رحمت پروردگار، بر غضب و قهرش سبقت گرفته است.




    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  16. 3 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_08), مشکاة (2013_07_07), گل مريم (2013_07_07)

  17. Top | #98

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    مسعده بن صدقه از امام صادق عليه السلام روايت مى كند كه آن حضرت فرمود: من سرته حسنته سائته سيئته فهو مومن. هر كس حسناتش او را شادمان نمايد و گناهانش وى را غمگين سازد، بدون ترديد مومن است. آنها با نظر به حسنات شادمانى ساز، به شكرگزارى مى پردازند و زمانى كه تاريكى گناه آنها را منقبض كند، به فكر استغفار و توبه مى افتند و در هر دو حال از طريق شهادت به لقاى پروردگار آرزومندند. سعد بن ربيع بن عمرو بن ابى زهير انصارى خزرجى، عقبى، بدرى، نقيب و يكى از نقباى انصار كه سيره نويسان گفته اند: او و عبدالله بن رواحه، نقيب بنى حارث خزرج بوده اند.


    نقباى دوازده گانه "اثنى عشر" عبارتند از: سعد بن عباده، اسعد بن زراره، اسيد بن خضير، عبدالله بن عمرو بن حزام، سعد بن ربيع، سعد بن خيثمه، منذر بن عمرو، عبدالله بن رواحه، براء بن معرور، ابوهيثم بن تيهان، عبدالله بن صامت و رافع بن مالك.

    وى در عقبه ى اول و دوم، به حضور رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و در جنگ احد، به فيض شهادت نائل گرديد.





    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  18. 3 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_08), مشکاة (2013_07_07), گل مريم (2013_07_07)

  19. Top | #99

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    پرواپيشگان تسليم هواى نفس نيستند


    'ان استصعبت عليه نفسه فيما تكره لم يعطها سولها فيما تحب'


    واژه ها
    استصعاب: سركشى و نفورى كردن ستور، صعب شدن و صعب آمدن، سختى و دشوارى است.
    السول: الحاجه التى تحرص النفس عليها، 'قال: قد اوتيت سولك يا موسى.':
    سوال حاجتى است كه نفس آدمى را بر آن آزمند نمايد "چنانكه خداوند درباره ى حضرت موسى عليه السلام" مى فرمايد: حقيقتا كه موسى به حاجتش رسيد.
    ترجمه:
    يعنى: اگر نفس سركش، در كارى كه كراهت دارد، بر وى سخت بگيرد و تنفر نشان دهد و او را به اجبار به فعل مكروهى بكشاند، هرگز خواسته ى آن را در آنچه دوست دارد برنياورد.
    شرح:

    شخص پرواپيشه با تمام وجود، از گناهان به دور و متوجه حسنات است و بر عكس نفس طغيانگر و سركش خواهان گناه و لذتهاى نفسانى است و از خوبيها نفرت دارد و متمايل گناهان است، در اين ميان نيروى ايمان و تقواى اوست كه نفس را به فعل خير كه برخلاف ميل اوست وادار مى كند، ولى در برابر حاجت نفس، هرگز خوش رويى نشان نمى دهد، زيرا روح لطيف و پاك پرواپيشگان، با استفاده از قدرت ايمان، در انجام كارهاى نيكو گام برمى دارد و ميل و اشتياق به اطاعت و فرمانبرى خداى متعال دارد، اما نفس سركش، هميشه تمايل به طغيان دارد و تمرد از فرمان خدا را خواهان است و به گونه اى بين اين دو قدرت، نيروى رحمانى و روح پرواپيشگان و قدرت شيطانى نفس اماره، هميشه جنگ و ستيز است و نيروى ايمان اهل تقوا با، قدرت شيطانى نفس، معاهده اى نبسته اند، تا در برابر خواسته يكديگر، تشريك مساعى نمايند. بلكه برعكس عمل يك طرفه انجام مى گيرد و آن هم خواسته ى ايمان خواهد بود.
    بنابراين پرواپيشگان، نفس را مهار نموده و اعمال خوب را از آن بازستانده، بدون اينكه به خواسته ى آن توجهى نمايند. يكى از ويژه گيهاى بدين جهت پرواپيشگان اين است كه هميشه با اين دشمن درونى، در جنگ و ستيز است: 'ان اعدى عدوك نفسك التى بين جنبيك.': دشمن ترين دشمن تو، نفس توست كه در نهاد و بين دو پهلوى تو قرار دارد و از همين جاست كه در روايت آمده است: 'افضل الجهاد من جاهد نفسه التى بين جنبيه.': برترين جهاد و نبرد انسان اين است كه با نفس سركش، مبارزه ى بى امان و پيكار بى وقفه داشته باشد.
    اين حركت درست نقطه ى مقابل پيروان نفس است كه از خواسته ى نارواى آن پيروى نموده و اگر بخواهند به رفتار پسنديده وادارش كنند، با مخالفت آن مواجه شده و با شكست روبه رو مى شوند، به همين جهت است كه پرواپيشگان در جاذبه ى عقل قرار گرفته و بر فرشتگان فزونى رتبه دارند و اما هواپرستان در جاذبه ى نفس، از حيوانات فرومايه ترند.


    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  20. 3 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_08), مشکاة (2013_07_07), گل مريم (2013_07_07)

  21. Top | #100

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    در حديثى از امام صادق عليه السلام نسبت به شخصى كه از آن جناب تقاضاى موعظه نمود، آمده است كه فرمود:


    'اجعل قلبك قرينا برا او ولدا واصلا و اجعل علمك والدا تتبعه و اجعل نفسك عدوا تجاهدها و اجعل مالك عاريه تردها.': جان و روانت را به منزله ى دوستى مهربان و نيكوكار يا فرزندى خدمتگزار "به پدر" قرار ده و تصور نما و علمت را همانند پدرى مخدوم كه از او پيروى لازم است بنگر و نفست را دشمن مهاجمى بدان كه جنگ و ستيز با او را نبايد از ياد برد و دارايى خود را امانتى به شمار آور كه بايد به اهل آن بازگردانى.
    يعنى چيزهايى كه انسان با آنها در ارتباط است عبارتند از: پدر به عنوان راهنما، فرزند به عنوان خدمتگزار، دوست نيكوكار براى مشاوره، نفس به عنوان دشمن در جنگ و ستيز و دارايى به عنوان قدرت و نيروى مادى.
    مى توان به جاى مجموع اينها، در جهت كسب سعادت، چيزهاى ديگرى را جايگزين آنها ساخت و تعويض نمود، مثلا قلب را در جاى دوست و فرزند نشاند و در راه سعادت، از آن استمداد نمود و علم را در جاى پدر قرار داد و از آن پيروى كرد و نفس را دشمن نيرومند، پنداشت و با او نبرد كرد و مال را مانند عاريه دانست كه باقى ماندنى نيست، امروز در دست تو و فردا در دست ديگرى است كه از آن بهره مند مى گردد.


    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  22. 3 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_07_08), مشکاة (2013_07_07), گل مريم (2013_07_07)

صفحه 10 از 20 نخستنخست ... 89101112 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 05:01 AM