امیرمومنان علی (ع ) در وصیت به فرزندش میفرماید:
« ای فرزندم اگرچه عمر پیشینیان را نکردم اما در اعمالشان اندیشه نمودم و در اخباری که از آنان رسیده تفکر کردم و در پی آمد اعمالشان سیر نمودم گویی که از آنان شدم... پس زوایای تاریک و روشن زندگی آنان را دریافتم و فهمیدم چه کسانی بهره بردند و چه کسانی زیان دیدند....» (عبده، ص 560 )
4-2) وحی به عنوان منبع دیگر معرفت:
گرچه وحی در قرآن برای موجودات غیر از انسان مانند زنبور عسل و... به کار رفته است. اما وحی به این معنا که ملکی بر مسند جان انسان بنشیند و کلماتی بر انسان القاء کند که مایه تعالی معرفتی و شخصیتی او گردد ویژه انسان است - البته نه هر انسانی بلکه برگزیدگان و شایستگان از انسان ها - پس القای وحی از یک نظر دلالت بر جایگاه والای انسان در آفرینش دارد که در بخش گذشته اشاره شد، اما از نگاه دیگر وحی به عنوان یک منبع معرفتی مد نظر قرار میگیرد که در این بخش مورد توجه ماست.
بدیهی است که انسان معرفت هایی را از طریق حواس و عقل و عرفان کسب میکند اما معرفت وحیانی افق دیگری از معرفت است که جز از این طریق برای انسان حاصل نمی شود. چنانکه قرآن میفرماید: « ای پیامبر ما بواسطه وحی بهترین قصه های تاریخ را بر تو گزارش میکنیم و تو قبل از آن از ناآگاهان بودی. » گرچه این داستان در تورات نیز ذکر شده است (سفر پیدایش فصل 37 تا 50) اما در اینجا دو نکته قابل ذکر است اولا تورات واقعی نیز از عالم بالاست ثانیا توراتی که در زمان پیامبر در دسترس بود تورات تحریف شده بود. و بسیاری از حقایق واژگونه بود که جناب استاد صالحی نجف آبادی در اثر زیبای خویش (جمال انسانیت یا تفسیر سوره یوسف) بسیاری از آنها را ذکر کرد.
بهرحال یکی از منابع معرفتی انسان وحی است که در این سوره و سوره های دیگر مانند آل عمران 44، هود 49 و نجم 4 بدان اشاره شده است و انبیای الهی دریافت کنند گان این نوع حکمت و معرفت هستند چنانکه در آیه 22 همین سوره درباره حضرت یوسف (ع) میفرماید: « آتیناه حکماً و علماً ؛ ما به او علم و حکمت بخشیدیم.» و نظیر این سخن در سوره های دیگر درباره سایر انبیا ذکر شده است. (نک انبیا 74 و 79 قصص 14)