مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 6
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل چهارم
مــعــارفــے از جزء 28
معارفی از سوره های مجادله, حشر, ممتحنه, صف, جمعه, منافقون, تغابن, طلاق و تحریم
❤ |
مـــعــارف قــــرآن
جــلــد 6
نــویـــسـنــده: جــمــعــے از نــویــســنــدگـان
فــــصــــل چهارم
مــعــارفــے از جزء 28
معارفی از سوره های مجادله, حشر, ممتحنه, صف, جمعه, منافقون, تغابن, طلاق و تحریم
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
اسوههاى ايثار
«وَالَّذينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالايمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَالَيْهِمْ وَ لايَجِدوُنَ فى صُدوُرِهِمْ حاجَةً مِمَّا اوُتوُا وَ يُؤْثِروُنَ عَلىْ انْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يوُقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحوُنَ.»
و (فئ) براى كسانى است كه پيش از مهاجرين (در مكه به رسول خدا صلى الله عليه و آله ايمان آوردند و) مدينه را خانه ايمان گردانيدند و كسانى را كه به سويشان هجرت كنند دوست مىدارند و در دل خود نيازى به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمىكنند و آنها را بر خود مقدّم مىدارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند؛ كسانى كه از بخل و حرص نفس خويش باز داشته شدهاند، رستگارانند!
اوصاف انصار خداوند در آياتى از سوره حشر به موارد مصرف «فئ» اشاره مىفرمايد و در ضمن به توصيف مهاجرين، انصار و كسانى كه پس از آنان به جمع مؤمنان مىپيوندند پرداخته و صفات آنان را با تمجيد فراوان ياد نموده است.
ادامه: صفات انصار1398/08/06
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
صفات انصار
1_استقبال ازمهاجرين:
آيه مورد بحث اولين توصيف از انصار را با اين جمله آغاز كرده است:
«وَالَّذينَ تَبَوَّءُاالدَّارَ وَالايمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ.»
«تَبَوُّء» از ماده «بَواء» به معناى هموار و مسطح نمودن مكان است. در اين آيه كه ايمان را در كنار «دار» يعنى خانه آورده مىخواهد برساند كه مراد آماده نمودن شهر و منزلشان جهت پذيرش مؤمنان است. يعنى آنان مقدمات را فراهم آورده و خود را آماده پذيرايى مهاجرين مسلمان نمودند، و پيامبر صلى الله عليه و آله و ياران مهاجرش را در شهر و خانه خود پذيرا شدند.
2_دوستداران مهاجرين:
گروه انصار از صميم دل به مهاجرين محبت مىورزيدند و آنان را با كمال ميل به خانههاى خود پذيرا شده و همه امكانات خود را در اختيار آنها نهادند. اموال خود را با آنان نصف نموده و در كسب و كار و زراعت خويش سهيمشان كردند. انصار در اين ابراز علاقه و محبت كه از ايمانشان ناشى مىشد چنان عمل نمودند كه تاريخ نظيرى براى آن سراغ ندارد.
ادامه دارد...1398/08/07
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
صفات انصار
1_استقبال ازمهاجرين
2_دوستداران مهاجرين
3_عدم چشمداشت:
انصار در محبت خود به مهاجرين صادق بودند و در درون خود نسبت به اموالى كه از غنايم به مهاجرين مىرسيد هيچگونه چشمداشتى نداشتند.
آنان حتى وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله غنايم بنى نضير را بين مهاجرين تقسيم نمود در دل خود نيازى به آن اموال احساس نكردند و هيچگونه حسدورزى نداشتند.
علّامه طباطبايى در مورد اين قسمت آيه، تعبير دقيقترى نموده، درباره آن مىنويسد:
«معناى جمله اين است كه انصار حتى به خاطرشان هم نگذشت كه چرا رسول خدا صلى الله عليه و آله از فئ بنى نضير به مهاجران داد و به ايشان نداد و از اين بابت نه دلتنگ شدند و نه حسد ورزيدند.
4_ايثار:
چهارمين ويژگى انصار در اين آيه، ايثار آنان است.
انصار با وجود فقر و حاجتى كه خود به اموال و غنايم داشتند، مهاجرين را نسبت به خود مقدّم مىداشتند. در شأن نزول اين آيه آمده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد تقسيم غنايم بنى نضير به انصار فرمود:
اگر مىخواهيد اموال و خانههايتان را با مهاجرين تقسيم نموده و در اين غنايم شريك شويد و اگر مىخواهيد خانهها و اموالتان براى خودتان باشد و از اين غنيمت نصيبى به شما داده نشود (اين غنيمت مختص مهاجرين باشد).
انصار در پاسخ آن حضرت گفتند: ما اموال و خانههايمان را بين خود و ايشان تقسيم مىكنيم و از غنايم هم چيزى نمىخواهيم و شريك آنان نمىشويم. پس از اين گفتگو آيه فوق در توصيف ويژگىهاى انصار نازل گرديد.
ادامه: انصار، مورد علاقه پيامبر(ص)1398/08/08
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
انصار، مورد علاقه پيامبر(ص)
به دليل خصلتهاى نيكوى انصار در يارى رساندن به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ديگر مسلمانان، آنان همواره مورد علاقه و احترام رسول گرامى اسلام بودند.
پيامبر صلى الله عليه و آله از بزرگان آنان تجليل به عمل مىآورد و آنان را مورد عنايت خويش قرار مىداد.
پيامبر غنايم حنين را به تازه مسلمانان بخشيد.
اين عمل مورد اعتراض گروهى از انصار قرار گرفت.
رسول خدا صلى الله عليه و آله در جمع آنان حاضر شد و سخنانى در مورد نعمت هدايتى كه به واسطه آن حضرت به انصار عطا شده بيان كرد و سابقه فداكارى انصار را نيز يادآورى نمود.
در اين هنگام، صداى انصار به گريه بلند شد و بزرگان آنان برخاسته و به عذرخواهى پرداختند. آنان همچنين از پيامبر خواستند كه براى ايشان استغفار نمايد.
پيامبر نيز به درگاه الهى عرضه داشت: «خداوندا، انصار و فرزندان انصار و فرزندان فرزندانشان را بيامرز.» و سپس رو به انصار كرد و فرمود:
اى گروه انصار آيا راضى نيستيد كه ديگران با گوسفندان و چهارپايان (يعنى غنايمى كه نصيبشان شده) بر گردند و شما برگرديد در حالى كه رسول خدا در سهم شماست؟
آنان گفتند: بلى، راضى شديم.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم ادامه داد:
انصار ياران نزديك و معتمدين من هستند، اگر همه مردم راهى را بروند و انصار راه ديگرى را، من نيز راه انصار را طى مىكنم، خداوندا، انصار را مورد مغفرت خويش قرار ده.
ادامه: اسوه برائت از مشركان1398/08/09
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
اسوه برائت از مشركان
«قَدْ كانَتْ لَكُمْ اسْوَةٌ حَسَنَةٌ فى ابْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ اذْ قالوُا لِقَوْمِهِمْ انَّا بُرَءؤُا مِنْكُمْ وَ مَمَّا تَعْبُدوُنَ مِنْ دوُنِ اللَّهِ كَفَرْنابِكُمْ وَ بَدَا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ ابَداً حَتَّى تُؤْمِنوُا بِاللَّهِ وَحْدَهُ الَّا قَوْلَ ابْراهيمَ لِابيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَ مَآ امْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَىْءٍ رَبَّنا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنا وَ الَيْكَ انَبْنا وَ الَيْكَ الَمصيرُ»[ممتحنه_۴]
براى شما الگوى خوبى در ابراهيم و كسانى كه با او بودند وجود داشت، چون به قوم خود گفتند ما از شما و آنچه به جاى خدا مىپرستيد، بيزاريم، به شما كافريم و ميان ما و شما دشمنى و كينه آشكار گشته تا زمانى كه به خداى يگانه ايمان آوريد، جز آن سخن ابراهيم كه به پدرش (عمويش) گفت كه من فقط مىتوانم از خدا برايت طلب مغفرت كنم و از ناحيه خدا هيچ كار ديگرى نمىتوانم انجام دهم، پروردگارا بر تو توكل كرديم و به سوى تو بازگشتيم و هر فرجامى به سوى توست.
ادامه:شأن نزول1398/08/11
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
شأن نزول(آیه 4_سوره ممتحنه)
در سال هشتم هجرى زمانى كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله در تدارك حمله به شهر مكه بود، يكى از مسلمانان به نام حاطب بن ابى بلتعه، بر اثر ساده انديشى، نامهاى به قريش نوشت تا آنان را از حمله قريب الوقوع مسلمانان آگاه سازد، او نامه را به زنى به نام «ساره» داد تا به اهل مكه تحويل دهد. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم توسط وحى از اين جريان اطلاع پيدا كرد و حضرت على عليه السلام و چند نفر ديگر را مأمور كرد تا ساره را تعقيب كرده نامه را از او گرفتند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سپس حاطب را مورد مؤاخذه قرار داد، او در مقام عذرخواهى عرضه داشت:
به خدا سوگند از آن روزى كه اسلام را پذيرفتهام لحظهاى كافر نشده و هرگز خيانت نكردهام و نوشتن اين نامه هم بدين جهت بود كه منّتى بر مشركان مكّه داشته باشم تا به خانواده من كه در مكه هستند آزار و اذيت نرسانند و يقين داشتم كه خداوند سرانجام، آنان را گرفتار شكست مىكند و نامه من براى آنان سودى ندارد. چون حاطب، مؤمن و از شركت كنندگان در جنگ بدر بود، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم عذر او را پذيرفت. آنگاه آيات اوّل سوره ممتحنه (از جمله آيه فوق) نازل شد و آنان را از ارتباط دوستانه و صميمى با مشركان و دشمنان خدا منع كرد و ابراهيم عليه السلام و يارانش را به عنوان اسوه برائت از كافران به آنها معرفى نمود.
ادامه:برائت از كافران1398/08/12
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
برائت از كافران
حضرت ابراهيم عليه السلام و يارانش، به عنوان الگوى مؤمنان در بيزارى جستن از مشركان معرفى شدهاند.
آنها هم قلبهايشان از مشركان بيزار و مملو از كينه و بغض گرديد(بَدَا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ) و هم با زبان اين عداوت و دشمنى را به آنان اعلام كردند(قالوُا لِقَوْمِهِمْ ...) و هم در عمل از آنان بريدند و مرام و منش آنان را انكار كرده و رد نمودند(كَفَرْنابِكُمْ).
بنابراين برائتِ كامل آن است كه در سه مرحله قلب، زبان و عمل ظهور داشته باشد و اگر مسلمان تنها به يك يا دو مرحله از اين مراحل سه گانه اكتفا كند در برائت ناقص است و به اسوه برائت يعنى ابراهيم عليه السلام و يارانش به طور كامل اقتدا نكرده است.
ادامه: وعده حضرت ابراهيم عليه السلام1398/08/13
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
وعده حضرت ابراهیم علیه السلام
ممكن است گمان شود كه وعده حضرت ابراهيم عليه السلام به عمويش و استغفار آن حضرت براى وى، استثنايى از حكم برائت است.
به اين معنا كه حضرت ابراهيم و ياران وى الگوى برائت معرفى شدهاند ولى اين عمل حضرت ابراهيم عليه السلام استثنا شده و نمىتواند الگو باشد، امّا دقت در اين آيه و آيات ديگرى كه در اين رابطه هستند، خلاف اين معنا را مىرساند. اين آيه(ممتحنه_۴) مىفرمايد كه حضرت ابراهيم عليه السلام و يارانش به همه مشركان اعلام بيزارى و دشمنى كرد و بغض آنان را به دل گرفتند و با آنان به طور كامل قطع رابطه كردند جز اينكه حضرت ابراهيم در آن مرحله با عمويش به طور كلى قطع رابطه نكرد.
ايشان وقتى دعوت خويش را ابلاغ كرد و با استدلال عقيده آنان را باطل كرد و اصرار آنان را بر بت پرستى ديد از آنان و خدايان دروغينشان دورى جست، ولى از آنجا كه به ايمان آوردن عمويش هنوز اميدوار بود، فقط به وى وعده طلب آمرزش داد تا شايد قلبش را به ايمان متمايل كند، امّا پس از آنكه برايش روشن و قطعى شد كه كفر در قلب عمويش رسوخ نموده و راهى براى بازگشتش نمانده است از او نيز تبرّى كامل جست.
ادامه دارد...1398/08/14
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
وعده حضرت ابراهیم علیه السلام
وعده استغفار حضرت ابراهيم عليه السلام و استغفار ايشان براى وى تا آن زمان كه اميدى به ايمان آوردنش وجود داشت، نمىتواند مستمسكى براى مودت و رابطه داشتن به كافرانِ خويشاوند و غيرخويشاوند باشد و نمىتواند به استناد آن براى خويشاوندانى كه با كفر از دنيا رفتهاند استغفار كرد.
آرى اگر از خويشاوندان و دوستان مشرك و كافر كسانى هستند كه اميدى به ايمان آوردن آنان هست، مىتوان با اميد دادن و دلگرم كردنشان به مغفرت الهى، سعى در متمايل ساختن آنان كرد و اگر اين كار هم سودى نبخشيد، ديگر براى آنان استغفار هم نمىتوان كرد و بايد بغض باطنى خود را به آنان اظهار و اعلام نمود.
نتيجه بحث اينكه اعلام استغفار ابراهيم عليه السلام براى عمويش نه تنها استثنايى از الگو بودن آن حضرت نيست بلكه از دقت در اين باره مىفهميم كه آن حضرت در همين عمل نيز الگوى مؤمنان بوده است كه اگر اميدى به هدايت ديگران وجود دارد، بايد آنان را به سوى راه حق دعوت و دلگرم كنيم و اگر پس از آن معلوم شد كه قابل هدايت نيستند، از آنها بيزارى كامل بجوييم.
ادامه: آيين همزيستى1398/08/15
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
❤ |
آيين همزيستى
«لا يَنْهكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ لَمْ يُقاتِلوُكُمْ فِى الدِّينِ وَ لَمْيُخْرِجوُكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ انْ تَبَرُّؤهُمْ وَ تُقْسِطوُا الَيْهِمْ انَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ انَّما يَنْهكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذينَ قاتَلوُكُمْ فِى الدّينِ وَ اخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيارِكُمْ وَ ظاهَروُا عَلى اخْراجِكُمْ انْ تَوَلُّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِموُنَ»
خدا شما را از نيكى و عدالت نسبت به آنان كه با شما به خاطر دين نجنگيدهاند و از سرزمينتان اخراجتان نكردهاند، بازنمىدارد، همانا خدا كسانى را كه به عدالت رفتار مىكنند، دوست دارد. خدا تنها شما را از دوستى ورزيدن با كسانى نهى كرده كه بر سر دين با شما جنگيدند و شما را از ديارتان بيرون كردند و از اخراجتان پشتيبانى كردند؛ و آنان كه چنين كسانى را دوست بدارند، ستمكارند.
اين آيات، توضيحى است پيرامون آيه اوّل همين سوره كه مؤمنان را از اينكه با دشمنان خدا يعنى كافران رابطه دوستى داشته باشند، نهى كرده است. در اين آيه كافران را به دو دسته غيرمحارب و محارب تقسيم مىكند؛ گروه اوّل كافرانى هستند كه با مؤمنان جنگ نكرده و در اخراج آنها از مكه شركت نداشتهاند، به همين دليل خداوند نيكى كردن به آنها را اجازه داده و نسبت به آنها رعايت قسط و عدل را مجاز دانسته است. امّا گروه دوم كه از درِ جنگ با مسلمانان در آمده و آنان را از مكّه اخراج كردهاند، نه تنها شايستگى بر خوردارى از روابط حسنه را ندارند بلكه سزاوار تنبيه نيز هستند...
ادامه دارد...1398/08/16
https://t.me/shahrenuraniquran
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا...
با ما همراه باشید در
کانال شهر نورانی قرآن
گروه شهر نورانی قرآن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)