انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 18 , از مجموع 18

موضوع: چهره درخشان حضرت زين العابدين عليه السلام

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض چهره درخشان حضرت زين العابدين عليه السلام






    چهره هاى درخشان چهارده معصوم عليهم السلام
    مؤلف : سيد عبدالله حسينى دشتى



    خلاصه اى از زندگانى امام سجاد عليه السلام



    حضرت على بن الحسين عليهماالسلام امام چهارم عليه السلام ، پدرش امام حسين عليه السلام سومين امام شيعيان جهان و بنابر مشهور مادرش ‍ شهربانو است ،
    (
    كافى ، ج 1، ص 467؛ كشف الغمة ، ج 2، ص 286.) مشهورترين لقب ايشان "زين العابدين" و "سجاد" است .

    امام سجاد عليه السلام در سال 38 هجرى قمرى ديده به جهان گشود.
    (
    كافى ، ج 1، ص 466.)

    دوران كودكى خود را در شهر مدينه سپرى كرد، حدود دو سال از خلافت جدش اميرمؤمنان عليه السلام را درك نمود و پس از آن مدت ده سال شاهد حوادث دوران امامت عموى خويش حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام بود.

    پس از شهادت امام مجتبى عليه السلام در سال 50 هجرى ، به مدت 10 سال در دوران امامت پدرش امام حسين عليه السلام ، كه در اوج قدرت معاويه با او در ستيز و مبارزه بود، كنار او قرار داشت .
    همچنين در محرم سال 61 هجرى در جريان قيام و شهادت پدرش امام حسين عليه السلام در سرزمين كربلا حضور داشت .

    پس از فاجعه كربلا كه امامت به او رسيد، همراه ديگر اسيران اردوگاه حسينى ، به كوفه و شام برده شد و در اين سفر تكيه گاه اسيران در كوران مصيبت ها و گرفتارى ها بود.
    ايشان در اين سفر با سخنرانى هاى آتشين خود حكومت يزيد را رسوا ساخت .

    پس از بازگشت از شام در شهر مدينه اقامت گزيد تا آنكه در سال 94 يا 95 هجرى به شهادت رسيد و در قبرستان معروف بقيع در كنار قبر عمويش امام حسين عليه السلام به خاك سپرده شد.




    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  2. 2 کاربر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده.


  3. Top | #11

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    8 - ابوبكر احمد بن الحسين البيهقى الشافعى (درگذشته به سال 458 ه ) صاحب "السنن الكبير"


    يكى از كنيزان امام على بن الحسين عليهماالسلام هنگامى كه براى وضو آب روى دست امام عليه السلام مى ريخت ، ظرف آب از دستش افتاد و صورت آن بزرگوار را شكافت . امام عليه السلام از روى خشم سر بلند كرد. كنيز بى درنگ گفت : خداوند در قرآن مى فرمايد: والكاظمين الغيظ.
    امام عليه السلام فرمود: خشم خود را فروخوردم .

    عرض كرد: والعافين عن الناس .
    فرمود: تو را بخشيدم خدا تو را ببخشد.

    كنيز بار ديگر گفت : والله يحبّ المحسنين .
    امام فرمود: تو را در راه خدا آزاد كردم .

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  4. Top | #12

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    9 - احمد بن محمّد بن ابراهيم بن ابى بكر بن خلكان (درگذشته به سال 681 ه ) صاحب "وفيات الاعيان "


    ابوالحسن على بن الحسين بن على بن ابى طالب معروف به زين العابدين يكى از امامان دوازده گانه و از بزرگان تابعان است . و زهرى گفت : كسى را از قريش نديدم كه برتر از على بن الحسين عليهماالسلام باشد. و به آن حضرت "ابن الخيرتين " گفته مى شد به دليل فرمايش رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلم كه فرمود:
    خداوند از بندگانش دو تيره و قبيله را برگزيده از عرب قريش را و از عجم فارس را.

    امام زين العابدين عليه السلام به مادرش زياد نيكى مى كرد و به او فوق العاده احترام مى كرد، روزى از او پرسيدند: تو با اين كه بيش از همه به مادرت احسان و نيكى مى كنى ولى نمى بينم با او در يك ظرف غذا ميل كنى ؟
    فرمود: از اين مى ترسم كه دستم به سوى غذايى دراز شود كه قبل از من چشم مادرم به آن افتاده است .
    (
    وفيات الاعين ، ج 2، ص 429.)

    ابن خلكان در شرح حال فرزدق شاعر مى گويد:
    به فرزدق يك جوانمردى و بزرگوارى نسبت داده شده است كه اميد است به خاطر آن به بهشت برود و آن اين است كه هشام بن عبدالملك در زمان پدرش براى انجام مناسك حج به مكه آمد و طواف كرد و كوشيد خود را به حجرالاسود برساند و آن را استلام كند، اما از شدت انبوهى جمعيت نتوانست . آن گاه در مسجدالحرام منبرى براى او برپا كردند و بر بالاى منبر قرار گرفت و در حالى كه جمعى از بزرگان شام دور او را گرفته بودند به حاجيان نگاه مى كرد در اين هنگام حضرت زين العابدين عليه السلام پيدا شد و صورتش چندان نيكو بود كه در ميان مردم زيباتر از او ديده نمى شد و بوى عطرآگين او فضا را پر كرده بود، پس شروع به طواف كرد و چون به حجرالاسود رسيد، مردم به ملاحظه شكوه و بزرگى آن حضرت راه را باز كردند تا آن حضرت به راحتى استلام حجر فرمود.
    هشام از ديدن اين منظره خشمگين شد. مردى از اهل شام چون اين بزرگى و شكوه را ديد از هشام پرسيد: اين شخص كيست ؟
    هشام براى اين كه اهل شام آن حضرت را نشناسند، گفت : نمى شناسم .
    فرزدق كه آنجا حاضر بود، گفت : من او را مى شناسم .
    آن شامى گفت : اى ابوفراس او را معرفى كن .
    فرزدق گفت :
    هذا الَّذى تعرف البطحاء وطاته
    و البيت يعرفه و الحل والحرم
    هذا ابن خير عباداللّه كلهم
    هذا التقى النقى الطاهر العلم

    هشام چون اين قصيده را شنيد خشمگين شد و جايزه فرزدق را قطع كرد و او را زندانى نمود. اين خبر به امام سجاد عليه السلام رسيد. دوازده هزار درهم براى فرزدق فرستاد. فرزدق آن را بازگرداند و پيغام داد كه من براى خدا شما را مدح كردم نه به خاطر پاداش .
    حضرت امام زين العابدين عليه السلام بازفرستاد و فرمود: ما از اهل بيتى هستيم كه وقتى چيزى به كسى ببخشيم بازنستانيم .
    و فرزدق قبول كرد.
    (
    وفيات الاعيان ، ج 5، ص 145 - 147؛ اين قصيده در ديوان فرزدق و بعضى منابع ديگر 42 بيت ذكر شده است ولى در بريخ ديگر از جمله رجال كشى ، ص 130 - 132 و روضة الواعظين ، ج 1، ص ‍ 220 - 241، بيست و نه (29) بيت ذكر شده است .)

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  5. Top | #13

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض






    10 - عبدالرحمان جامى


    وى در "سلسلة الذهب " قصيده فرزدق را به نظم كشيده است :

    پور عبدالملك به نام هشام
    در حرم بود با اهالى شام
    مى زد اندر طواف كعبه قدم
    ليكن از ازدحام اهل حرم
    استلام حجر ندادش دست
    بهر نظاره گوشه اى بنشست
    ناگهان نخبه نبى و ولى
    زين عباد، بن حسين على
    در كساء بها و حله نور
    بر حريم حرم ، فكند عبور
    هر طرف مى گذشت بهر طواف
    در صف خلق ميفتاد شكاف
    زد قدم بهر استلام حجر
    گشت خالى ز خلق ، راه گذر
    شاميى كرد از هشام سؤ ال
    كيست با اين چنين جمال و جلال ؟
    از جهالت ، در آن تعلل كرد
    در شناساييش ، تجاهل كرد
    گفت نشناسمش ، ندانم كيست
    مدنى يا يمانى يا مكى است
    بوفراس ، آن سخنور نادر
    بود در جمع شاميان حاضر
    گفت من مى شناسمش نيكو
    زوچه پرسى ؟ به سوى من كن رو
    آن كس است اين ، كه مكه و بطحا
    زمزم و بوقبيس و خيف و منا
    حرم و حل و بيت و ركن و حطيم
    ناودان و مقام ابراهيم
    مروه ، سعى و صفا، حجر، عرفات
    طيبه و كوفه ،كربلا و فرات
    هر يك آمد به قدر او عارف
    بر علو مقام او واقف
    قره العين سيد شهداست
    زهره شاخ دوحه زهراست
    ميوه باغ احمد مختار
    لاله راغ حيدر كرار
    چون كند جاى ، در ميان قريش
    رود از فخر بر زبان قريش
    كه بدين سرور ستوده شيم
    به نهايت رسيد فضل و كرم
    ذروه عزت است ، منزل او
    حاصل دولت است ، محمل او
    با چنين عز و دولت ظاهر
    هم عرب ، هم عجم بود قاصر

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  6. Top | #14

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض




    جد او را به مسند تمكين
    خاتم انبياست ، نقش نگين
    لايح از روى او،فروع هدى
    فايح از خوى او، شميم وفا
    طلعتش ، آفتاب روزافروز
    روشنايى فزاى و ظلمت سوز
    جد او مصدر هدايت حق
    از چنان مصدرى شده مشتق
    از حيا، نايدش پسنديده
    كه گشايد به روى كس ، ديده
    خلق از او نيز ديده خوابانند
    كز مهابت ، نگاه ، نتوانند
    نيست بى سبقت تبسم او
    خلق را طاقت تكلم او
    در عرب ، در عجم ، بود مشهور
    گو مدانش ، مغفلى مغرور
    همه عالم گرفت ، پرتو خور
    گر ضريرى نديد، ازو چه ضرر
    شد بلند آفتاب بر افلاك
    بوم اگر زو نيافت بهره ، چه باك
    بر نكوسيرتان و بدكاران
    دست او ابر موهبت باران
    فيض آن ابر، بر همه عالم
    گر بريزد، نمى نگردد كم
    هست از آن معشر بلند آيين
    كه گذشته ز اوج عليين
    حب ايشان ، دليل صدق و وفاق
    بغض ايشان ، نشان كفر و نفاق
    قربشان ، مايه علو و جلال
    بعدشان ، مايه عتو ضلال
    گر شمارند، اهل تقوى را
    طالبان رضاى مولا را
    اندر آن قوم ، مقتدا باشند
    واندر آن خيل ، پيشوا باشند
    گر بپرسند زآسمان بالفرض
    سايلى من خيار اهل الارض
    به زبان كواكب و انجم
    هيچ لفظى نيايد، الا هم
    هم غيوث الندا، اذا وهبوا
    هم ليوث الشرى ، اذا نهبوا
    سر هر نامه را رواج افزاى
    نامشان هست ، بعد نام خداى
    ختم هر نظم و نثر را الحق
    باشد از يمن نامشان رونق

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  7. Top | #15

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    11 - عبدالله بن اسعد اليافعى معروف به قطب مكه (درگذشته به سال 755 ه )


    در خانه اى كه او در آنجا در حال سجده بود، آتش افتاد و اهل خانه فرياد مى كردند كه : اى فرزند رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آتش ! سر از سجده برنداشت .
    بعد از زمانى سر برداشت ، از آن حضرت پرسيدند: چه چيز شما را از اين آتش غافل گردانيد؟
    فرمود: آتش ديگر مرا از اين آتش غافل گردانيد.(
    مرآة الجنان ، ج 1، ص 191.)



    12 - محمّد بن اسحاق


    عده اى از مردم مدينه زندگى مى كردند، ولى نمى دانستند زندگيشان از كجا مى گذرد.
    چون حضرت سجاد عليه السلام شهيد شد آنچه شبانگاهان به آنان مى رسيد قطع شد.(
    تهذيب التهذيب ، ج 7، ص 269.)

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  8. Top | #16

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    13 - ابونعيم ، احمد بن عبدالله


    هنگام شهادت آن امام ، آثار كيسه هاى نانى كه در شب براى بينوايان مدينه مى برد بر پشتش ديده مى شد.
    (
    حلية الاولياء، ج 3، ص 136.)

    وى از امام باقر عليه السلام نقل كرده كه فرمود: پدرم على بن الحسين عليهماالسلام مال خود را دو بار در راه خدا با نيازمندان تقسيم كرد.

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  9. Top | #17

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    14 - طاووس يمانى


    او مى گويد: شبى از كنار كعبه عبور مى كردم . ديدم امام سجاد عليه السلام را ديدم كه وارد حجر اسماعيل شد و مشغول نماز گرديد سپس به سجده رفت .
    با خود گفتم : اين مرد صالح از خاندان رسالت و نيكى است ، خوب است از فرصت استفاده كرده و گوش كنم تا بدانم دعاى آن حضرت در سجده چيست ؟

    شنيدم در سجده مى گفت :
    عُبيدُكَ بفنائك ، مسكينُك بفنائك ، فقيرك بفنائك ، سائلك بفنائك .

    طاووس يمانى مى گويد: آن را ياد گرفتم و در زمان هر اندوه و گرفتارى آن دعا را خواندم و اندوه و گرفتارى برطرف شد.
    (
    ارشاد، ج 2، ص 144؛ كشف الغمة ، ج 2، ص 273.)


    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  10. Top | #18

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض





    15 - امام سجاد عليه السلام بيست بار با شترش از مدينه به مكه براى انجام مناسك حج رفت و در تمام اين بيست بار مسافرت ، حتى يك بار تازيانه اش ‍ را بر آن شتر نزد، هرگاه شتر، در راه رفتن كندى مى كرد، امام سجاد عليه السلام تازيانه اش را بلند كرده و اشاره مى كرد تا شتر راه برود و مى فرمود:

    لولا خوف القصاص لفعلت ؛
    اگر ترس قصاص نبود، تازيانه مى زدم ، ولى مى ترسم كه در قيامت مرا قصاص كنند.
    (
    اعيان الشيعة ، ج 1، ص 634.)

    روايت شده : هنگامى كه امام سجاد عليه السلام شهيد شد، همان شتر كنار قبر آن حضرت عليه السلام آمد و گردن و گلوى خود را روى قبر بر زمين زد و بر خاك غلطيد و ناله اى كشيد و اشك از چشمانش سرازير شد.

    جريان را به امام باقر عليه السلام خبر دادند آن حضرت به بالين آن شتر آمد و فرمود: بس است اكنون برخيز و برو و خدا تو را مبارك گرداند.

    شتر برخاست و رفت و بار ديگر بازگشت و كنار قبر در غلطيد و اشك ريخت . باز امام باقر عليه السلام آمد و به او فرمود: بس است برخيز و برو.

    شتر برخاست و رفت و بار ديگر بازگشت و در كنار قبر درغلطيد، اين بار امام باقر عليه السلام به بالين او آمد و فرمود: برخيز برو ولى برنخاست ، حضرت فرمود: رهايش كنيد او در حال وداع است .
    شتر سه روز به همان حال بود تا مرد.
    (
    انوار البهية ، ص 128.)

    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2013_11_16, 01:46 PM
  2. 200 داستان از فضايل ، مصايب و كرامات حضرت زينب (ع )
    توسط گل مريم در انجمن اهل بیت علیه السلام
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 2013_11_02, 02:17 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 12:45 PM