انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 35

موضوع: هر روز با سالکان(آشنایی با اسوه های اخلاق)

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض هر روز با سالکان(آشنایی با اسوه های اخلاق)






    آیت الله سید علی قاضی




    حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282هـ.ق. از بطن دختر حاج میرزا محسن قاضی، در تبریز متولد شد و او را علی نام نهادند، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.
    در ایشان، سید حسین قاضی، انسانی بزرگ و وارسته بود که از شاگردان برجسته آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی بود و از ایشان اجازه اجتهاد داشت.
    درباره ایشان گفته اند زمانی که قصد داشت سامرا را ترک کند و به زادگاه خویش تبریز باز گردد استادش میرزای شیرازی به وی فرمود در شبانه روز یک ساعت را برای خودت بگذار.
    یک سال بعد چند نفر از تجار تبریز به سامرا مشرف می شوند و با آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی ملاقات می کنند؛ وقتی ایشان احوال شاگرد خویش را جویا می شود، می گویند:
    « یک ساعتی که شما نصیحت فرموده اید، تمام اوقات ایشان را گرفته، و در شب و روز با خدای خود مراوده دارند. »


  2. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_08_05), مشکاة (2013_08_04)

  3. Top | #21

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    آيت الله العظمي مرعشي نجفي رحمت الله علیه



    زندگی نامه


    در سال 1315ق (1276ش) در نجف به دنیا آمد و «شهاب الدین» نام گرفت. پدرش، آیت‌الله سید شمس الدین محمود مرعشی، از فقها و مدرّسان علوم اسلامی نجف بود. پس از یادگیری خواندن و نوشتن، در نوجوانی به کسوت روحانیت در آمد و به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. ادبیات عرب، فقه، اصول، حدیث، درایه، رجال و تراجم و... را از اساتیدی همچون آیت‌الله آقا ضیاء عراقی، آیت‌الله شیخ احمد کاشف الغطاء و شماری از مراجع تقلید و مدرّسان برجسته حوزه علمیه نجف فرا گرفت.
    آیت الله مرعشی، چنان علاقه به یادگیری داشت که سر از پا نمی‎شناخت. خودش در این باره می‎گوید: «هیچ گاه در سنین جوانی به دنبال تمایلات نفسانی نرفتم. همیشه در پی تحصیل علم بودم و هر کجا نشانی از استادی یا عالمی و یا جلسه درسی ـ که مفید تشخیص می‎دادم ـ می‌‌یافتم، لحظه‌‎ای در رفتن به نزد آن استاد، عالم و جلسه درس درنگ نمی‎کردم».
    ایشان به دستور آیت الله العظمی شیخ عبد الکریم حائری یزدی در شهر قم ماندگار شد و علوم ادبیات عرب، منطق، اصول و فقه را برای طلاب جوان تدریس ‎نمود و در طول بیش از هفتاد سال تدریس در حوزه علمیه قم، دانشمندان بسیاری را تربیت نمود که نام برخی از شاگردان وی عبارتند از: حضرات آیات شهید حسین غفاری، شهید مصطفی خمینی، شهید مرتضی مطهری، شهید دکتر محمد مفتح، شهید دکتر بهشتی، شهید صدوقی، مرحوم طالقانی، امام موسی صدر، سید مرتضی عسکری.
    ویرایش توسط مهدی : 2013_08_07 در ساعت 10:18 PM


  4. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


  5. Top | #22

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    نیکی به والدین

    آیت الله مرعشی نجفی، احترام خاصی برای والدین خود قائل بودند. خود ایشان در این باره می‌فرمودند: «وقتی مادرم مرا می‌فرستاد تا پدرم را برای خوردن غذا صدا کنم، بعضی وقت‌ها می‌دیدم پدر به خاطر خستگی در حال مطالعه خوابش برده است. دلم نمی‌آمد ایشان را بیدار کنم. همان‌طور که پایش دراز بود، صورت خودم را به کف پای پدرم می‌مالیدم تا ایشان بیدار شود. در این حال که بیدار می‌شد، برایم دعا می‌کرد و عاقبت‌بخیری می‌خواست. من خیلی از توفیقاتم را از دعای پدر و مادر دارم.»

    مهربان با همسر

    فرزند ایشان می‌گوید: «پدرم با مادرم خیلی مهربان بود و سعی می‌کرد تا جایی که می‌تواند کارهایش را خودش انجام دهد. به یاد ندارم حتی یکبار هم نسبت به مادرم تندی کرده باشد. ایشان در کارهای منزل به او کمک می‌کرد و وقتی هم کسالتی برای او پیش می‌آمد، پدرم غذا درست می‌کرد و در داخل غذا هم چیزهای جدیدی می‌ریخت و می‌فرمود: حکم خدا نیست که از آسمان آمده باشد که مثلاً آبگوشت باید چنین باشد. [ایشان] یک چیزهایی به غذا اضافه می‌کرد، خیلی هم خوشمزه می‌شد.»


  6. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


  7. Top | #23

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    برخورد محترمانه با هانری کُربَن


    ایشان با مهمانان با ملاطفت و احترام زیادی برخورد می‌کردند. یک بار قرار بود «هانری‌کربن» فیلسوف فرانسوی، خدمتشان برسد. آقا قبلاً در اتاق برای او صندلی آماده کردند، ولی خودشان روی زمین ‌نشستند. هانری کربن به خاطر احترام به استاد، از نشستن روی صندلی خودداری ‌کرد، ولی ایشان فرمودند:« شما چون به صندلی عادت کرده‌اید و نشستن روی زمین برایتان مشکل است، دوست دارم پیش من راحت باشید.» حتی با این که ماه رمضان بود، خواستند که برایش چایی بیاورند، اما هانری کربن گفت: «ماه رمضان است و لازم نیست چایی بیاورید». ایشان پاسخ دادند: «پذیرایی از مهمان برای ما لازم است. چون شما مسافر هستید، اشکالی ندارد» و به مسیحی بودن او اشاره نکردند.


  8. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


  9. Top | #24

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    بنیان‌گذار تقریب مذاهب


    فرزند ایشان در این باره چنین می¬گوید: «پدرم با اکثر علمای سنی کشورهای مختلف ارتباط داشتند و با آنها مکاتبه می‌کردند. این در شرایطی بود که رژیم پهلوی، به اختلاف‌افکنی میان شیعه و سنی دامن می‌زد و تحت تأثیر این فضا، هر کسی که با اهل تسنن ارتباط داشت به سنّی‌گری محکوم می‌شد. این ارتباطات به حدی زیاد بود که ایشان، ده‌ها اجازه روایتی، از شخصیت‌های مطرح اهل تسنن داشتند.»


  10. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


  11. Top | #25

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    کبوتر حرم حضرت معصومه‌ سلام الله علیها





    حضرت آیت الله مرعشی نجفی، کبوتر حرم حضرت معصومه‌ سلام الله علیها بودند. هفتاد سال، هر سه وعده نمازشان را اول وقت در حرم اقامه می‌کردند و خادم حضرت معصومه‌ سلام الله علیها محسوب می‌شدند. بعضی صبح‌ها که هنوز درِ حرم باز نشده بود، همانجا پشت در می‌نشستند و مشغول عبادت و تهجد می‌شدند. حتی در زمستان که برف سنگینی می‌آمد، بیلچه و جاروی کوچکی با خود می‌بردند، بیرون در حرم را جارو می‌کردند و همانجا مشغول عبادت می‌شدند تا در حرم را باز می‌کردند. خادمان از ایشان خواسته بودند که هر وقت به حرم مشرف می‌شوند، اطلاع دهند تا در را باز کنند، ولی ایشان گفته بودند: «لازم نیست این کار را انجام دهید و هر وقت درِ حرم برای مردم عادی باز می‌شود، من هم همان‌ موقع داخل حرم می‌شوم.»
    ویرایش توسط مهدی : 2013_08_07 در ساعت 10:23 PM


  12. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


  13. Top | #26

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    بیمه با تربت کربلا


    وقتی که کتابخانه بزرگ ایشان بنا می‌شد به معمار گفتند: «وقتی که پی را کندید و خواستید بتن بریزید، مرا خبر کنید. زمانی که ایشان را خبر کردند، ایشان آمدند و چهار گوشه زمین را تربت سید‌الشهدا‌ علیه السلام ریختند. یکی از آقایان از حکمت آن کار سؤال کرد. ایشان فرمودند: «من با این کار، افرادی که به این کتابخانه می‌آیند را بیمه می‌کنم تا از طریق خواندن کتاب‌های این کتابخانه، انحرافی حاصل نکنند.»

    دلّاک زائر حضرت معصومه

    در زمان حیات ایشان، حمام خانگی رایج نبود و اکثر مردم از حمام عمومی استفاده می‌کردند. دلاک‌ها هم ـ که مردم را می‌شستند ـ معمولاً ریش بلندی داشتند و سرشان را می‌تراشیدند. روزی مرحوم آیت الله مرعشی که ـ محاسن بلندی داشتند ـ وارد حمام عمومی می‌شوند که از قضا تعدادی مسافر نیز در آنجا مشغول شست‌وشوی خود بودند و با دیدن ایشان، فکر کردند که ایشان دلاک است. یکی از آنها با حالتی آمرانه می‌گوید: «دلاک چرا دیر کردی؟! ما عجله داریم.» ایشان هم بدون این که چیزی بگوید، مشغول کیسه کشیدن آنها می‌شود. در این حین، دلاک وارد می‌شود و وقتی آقا را در این حال می‌بیند، از ایشان عذرخواهی می‌کند. مسافران نیز متوجه اشتباه خود می‌شوند و از آیت‌الله مرعشی عذرخواهی می‌کنند. اما آقا می‌گوید: «زائر حضرت معصومه هستند، اشکال ندارد».


  14. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


  15. Top | #27

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    روضه خوانی مرعشی برای جوان مست


    فرزند ایشان می‌گوید: یک شب، آیت الله مرعشی نجفی به مراسم عقد یکی از آشنایان دعوت می‌شود و مهمانی طول می‌کشد. موقع برگشتن، در تاریکی با یک جوان مست عربده کش مواجه می‌شوند. جوان با تحکم می‌گوید: «شیخ از کجا می‌آیی؟» ایشان هم جریان را توضیح می‌دهند. جوان مست می‌گوید: «برایم روضه بخوان!» آقا بهانه می‌آورند که اینجا منبر و چراغ و روشنایی نیست که روضه بخوانم. جوان روی زمین افتاده و می‌گوید: «خوب این هم صندلی؛ بنشین روی گرده من.» پدرم می‌گفت: «نشستم روی گُرده آن جوان مست تا گفتم یا اباعبدالله، شروع کرد به گریه کردن؛ به حدی که شانه‌هایش تکان می‌خورد و مرا هم تکان می‌داد. از گریه او متأثر شدم و فکر کردم اگر این طور پیش برود، او غش می‌کند. روضه را خلاصه کردم. اما گفت: «شیخ چرا کم روضه خواندی؟» گفتم: «سردم شده» وقتی خواستم خداحافظی کنم، جوان گفت: «من باید تا در خانه شما را همراهی کنم تا یکی مثل من مزاحم شما نشود.» ایشان می‌فرمود: دو ـ سه هفته از این قضیه گذشته بود که در مسجد بالاسر، در محراب نشسته بودم؛ دیدم جوانی آمد و افتاد به دست و پای من و به حضرت معصومه‌ قسمم داد که او را ببخشم. بعد که خودش را معرفی کرد، متوجه شدم که همان جوان مست بوده است. از آن شب به بعد، به کلی دگرگون شد و توبه کرد و به نماز جماعت می‌آمد. این جوان تا آخر عمر در صف اول نماز جماعت ایشان شرکت می‌کرد. محاسن بلندی داشت و عرق‌چین و عبا می‌پوشید و اهل تهجد شده بود. وقتی هم که فوت کرد، تشییع و مراسم ختمش بسیار شلوغ بود.»


  16. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


  17. Top | #28

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    نمی‌گذارم انگلیسی‌ها ما را از درون تهی کنند



    آیت‌الله مرعشی نجفی نقل می‌فرمود: « از بازار نجف عبور می‌کردم؛ دیدم طلبه‌ها در یک مغازه‌ای خیلی رفت و آمد می‌کنند. پرسیدم: «چه خبر است؟!» گفتند: «کتاب‌های علمایی که فوت می‌کنند را اینجا حراج می‌کنند» رفتم داخل؛ دیدم که عده‌ای حلقه‌ زده‌اند و آقایی کتاب‌ها را آورده است و چوب حراج می‌زند و افراد، پیشنهاد قیمت می‌دهند و هر کس که بالاترین قیمت را پیشنهاد می‌داد، کتاب را می‌خرید. یک فرد عربی هم کنارش نشسته بود که کیسه پولی داشت و بیشترین قیمت‌ها را او می‌داد و کتاب‌ها را می‌خرید. متوجه شدم که او، فردی به نام کاظم، دلال کنسولگری انگلیس در بغداد است و در طول هفته کتاب‌ها را می‌خرد و جمعه‌ها به بغداد می‌برد و تحویل انگلیسی‌ها می‌دهد و پولشان را می‌گیرد و بعد دوباره می‌آید و کتاب می‌خرد. از آن موقع تصمیم گرفتم که نگذارم انگلیسی‌ها کتاب‌ها را به یغما ببرند و ما را از درون تهی کنند. بعد از آن، شب‌ها بعد از درس و بحث در یک کارگاه برنج‌کوبی مشغول کار شدم و با کم کردن وعده‌های غذا و قبول روزه و نماز استیجاری، پول جمع کردم و به خرید و جمع‌آوری کتاب‌ها اقدام کردم که حاصل آن، همین کتابخانه بزرگ شده».


  18. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


  19. Top | #29

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    تنها یک چیز مرا زجر می‌دهد



    یکی از خصوصیات برجسته ایشان، ساده زیستی و عدم توجه به مسائل مادی و زخارف دنیوی بود. ایشان پس از اقامت در قم، از نظر مالی، مدت‌ها در وضعیت بدی به سر می‏بردند و مدت‌ها اجاره‏نشین بودند. تا اینکه کم‏کم با تهیه یک زمین کوچک، در آن خانه‏ای ساختند و تا آخر عمرشان نیز در آن زندگی کردند. ایشان هیچ‌وقت از وضعیت مالی مطلوبی برخوردار نبودند و هر آنچه به دست می‏آوردند، در راه رفع حوایج مردم، مصرف یا وقف می‏کردند و هیچ‏گاه مالی را به خودشان اختصاص نمی‌دادند.
    ایشان در شب آخری که رحلت کردند، به فرزندشان فرمودند: «من خیلی بارم سبک است و هیچ نگرانی ندارم. تنها یک چیز مرا زجر می‏دهد و آن این است که می‏ترسم در ایام زندگی‌ام، نوشته یا صحبت‌های من در هر موردی، باعث شده باشد که حقی ناحق شود یا در همسایگی ما گرسنه‏ای بوده باشد و ما غذای سیر خورده باشیم که والله و بالله و تالله اگر چنین چیزی بود، من آگاهی نداشته‏ام». ایشان به من نصیحت می‏فرمودند: «بارتان را سبک کنید و از تجمل پرستی و خانه بزرگ و...بپرهیزید که همه چیز ظرف چند دقیقه نابود می‏شود.»


  20. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


  21. Top | #30

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.15
    نوشته ها
    625
    صلوات و تشکر
    297
    مورد صلوات
    1,565 در 587 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض





    من خادم اهل‌بیت علیه السلام، هستم



    ایشان از روی عشق و علاقه خاصی که به ائمه معصومین علیهم السلام داشتند، سعی می‏کردند خودشان را خادم ائمه اطهار علیهم السلام کنند. لذا دارای چندین حکم افتخاری در حرم‌های مشاهد مشرفه بودند؛ مثلاً منصب تدریس و خدمت افتخاری در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه، منصب خدمت افتخاری در حرم حضرت ثامن‌الحجج علیه السلام منصب تدریس و خدمت افتخاری در حرم سید الشهداء علیه السلام منصب تدریس و نقابت سادات و خدمت افتخاری در حرم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام منصب خدمت افتخاری در حرم احمد بن الامام موسی بن جعفر علیه السلام معروف به شاه چراغ در شیراز، منصب خدمت افتخاری در حرم حضرت عبد العظیم حسنی در شهر ری، منصب خدمت افتخاری در بقعه سید جلال الدین اشرف از احفاد امام موسی بن جعفر علیه السلام در آستانه اشرفیه گیلان و منصب خدمت افتخاری در حرم علی بن الامام محمد باقر علیه السلام در مشهد اردهال کاشان. ایشان همیشه در پایان دست نوشته‏هایشان مرقوم می‏فرمودند: «خادم علوم آل‌محمد صلی الله علیه و آله و سلم».


  22. 2 کاربر برای پست " مهدی " عزیز صلوات فرستاده.


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دعای روز سوم ماه مبارک رمضان
    توسط شهاب ثاقب در انجمن ادعیه و زیارت
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 2019_05_09, 03:51 AM
  2. پیامک هایی تبریک روز میلاد امام علی علیه السلام
    توسط مشعشع در انجمن امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 2017_04_11, 03:14 PM
  3. دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان
    توسط شهاب ثاقب در انجمن ادعیه و زیارت
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 2016_06_29, 04:05 AM
  4. پیامک هایی زیبا مخصوص روز عرفه
    توسط مشعشع در انجمن مذهبی
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 2015_09_22, 10:45 PM
  5. شکایت خاندان مطهر رسول الله علیهم صلوات الله (سه شاکی در قیامت – بخش سوم)
    توسط صبور در انجمن رسول اعظم حضرت محمد صلی الله علیه و آله
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 2013_08_16, 12:00 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 05:18 PM