انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
صفحه 3 از 6 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 57

موضوع: به حسینیه ی مجازی محبان الحسین علیه السلام خوش امدید

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    همکار قبلی انجمن
    میانگین پست در روز
    0.20
    نوشته ها
    800
    صلوات و تشکر
    1,252
    مورد صلوات
    2,496 در 790 پست
    دریافت کتاب
    2
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض به حسینیه ی مجازی محبان الحسین علیه السلام خوش امدید









    به نام خدای مهربان حسین علیه السلام

    اینجا حسینیه ی دل است برای ناله های اهل دل

    امید که از عنایتشان بهره ای بگیریم و توشه ای از مزد عزاداری

    ذخیره ی آخرتمان

    انشاالله




    ویرایش توسط مهاجر : 2013_11_04 در ساعت 11:42 AM

    خدایا به حق محمد و آل محمد (ص)محبت اهل بیت را در دل ما افزون بفرما

    آمین




  2. 8 کاربر برای پست " مهاجر " عزیز صلوات فرستاده.

    ملکوت (2013_11_06), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_04), مشعشع (2013_11_04), گل مريم (2013_11_04), از خاک تا افلاک (2013_11_04), تسلیمی (2013_11_04), شهاب ثاقب (2013_12_22), غزال رمیده (2013_11_06)

  3. Top | #21

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    همکار قبلی انجمن
    میانگین پست در روز
    0.20
    نوشته ها
    800
    صلوات و تشکر
    1,252
    مورد صلوات
    2,496 در 790 پست
    دریافت کتاب
    2
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    بسم الله الرحمن الرحیم

    شب هشتم محرم

    روضه ی علی اکبر علیه السلام

    امام حسین(ع) ایستاده، صحابه همه کشته شده اند. فقط جوان های بنی هاشم مانده اند یک وقت آن شاهزاده جوان جلو امد،اجازه میدان خواست. اول شهید از دودمان آل هاشم در کربلا این پسر است. هر کس می امد و از امام حسین(ع) اجازه میدان می گرفت آقا مقداری او را معطل می کرد. اما تا پسرش گفت: بابا بروم؟ صدا زد: علی! برو بابا! چون برای خداست از بنی هاشم اول پسرش برود.
    روانه میدان شد. جوان های بنی هاشم می گویند: همین که این آزاده رفت،یک وقت دیدم حسین(ع) بی اختیار از میان بیرون آمد، یک نگاه به قد و بالای پسرش کرد. این پیرمرد محاسنش را به دست گرفت و فرمود: خدایا! شاهد باش پسری به جنگ دشمن می رود که خَلقاً و خُلقاً و منطقاً شبیه ترین مردم به پیغمبرت(ص) است.
    سرو بالایی به صحرا می رود

    قامتش بین تا چه زیبا می رود
    می رود بر راه و در اجزای خاک

    مُرده می گوید مسیحا می رود
    علی طرف میدان رفت. این شیر بیشه شجاعت،شمشیر به دست گرفت و صد وبیست نفر از شجاعان دشمن را روی خاک انداخت. مگر آنها دستهایشان را با زنجیر بسته بودند که علی اکبر برود و به راحتی آنها را بکشد؟ آقا! آنها هم شمشیر داشتند این جوان چقدر شجاع است! صد و بیست تن را به خاک ریخته است. برگشت سوی خیمه ها

    صدا زد: بابا! تشنگی مرا کشت؛ العطش قد قتلنی و ثقل الحدید أجهدنی
    . این پسر در خانه خدا خیلی آبرو دارد. ارباب مقاتل نوشته اند: امام حسین(ع) فرمود: بُنیَّ هات لِسانَک؛ پسرم! زبانت را جلو بیاور! اما از اینجا به بعد ارباب مقاتل نوشته: امام حسین(ع) انگشتر عقیقش را در آورد و روی زبان علی(ع) گذاشت و فرمود: بابا! بمک تشنگی ات کم می شود.

    مرحوم محتشم کاشانی این را به شعری در آورده است:
    بودند دیو و ددّ همه سیراب و می مکید خاتم زقطح آب،سلیمان کربلا
    یکی از ارباب مقاتل نوشته: امام حسین

    زبان پسرش را طلبید تا در دهانش بگذارد. امام حسین(ع) با این کار خواسته بگوید: بابا! ببین من از تو تشنه ترم. اما یک خوش ذوق دیگری استنباط عالی کرده، چقدر زیبا،یکی از نویسنده ها نوشته: به عقیده من هدف آقا امام حسین(ع) هیچ کدام از اینها نبوده است. پس هدف امام حسین(ع) چه بوده است؟ می گوید: عقیده من این است وقتی خدا به آدم پسر می دهد،بابا بچه اش را بغل می کند، بوسش می کند. پسر وقتی دو،سه ساله می شود کمتر می بوسدش. پسر وقتی چهار ، پنج ساله می شود. بابا کمتر می بوسدش پسر وقتی هفت، هشت ساله می شود کمتر بوسش می کند. پسر وقتی ده، دوازده ساله می شود بابا کمتر او را می بوسد. پسر وقتی یک جوان رشیدی می شود بابا خیلی دوستش دارد ولی رویش نمی شود و خجالت می کشد که او را بغل کند. این مرد نوشته: من خیال می کنم حسین(ع) دنبال بهانه می گشت و می خواست لبهای پسرش را ببوسد. پسرش را در بغل گرفت. آی میوه دلم، پسرم، علی اکبرم.
    بابا گه دلم پیش تو و گه پیش اوست

    رو که در یک دل نمی گنجد دو دوست
    مرتبه دوم علی به طرف میدان رفت. یک دفعه حال حسین(ع) منقلب شد. آخه علی را کشتند. همه بگویید حسین! حسین!.....

    « صلی الله علیکم یا أهل بیت النبوة »

    اللهم عجل لولیک الفرج


    خدایا به حق محمد و آل محمد (ص)محبت اهل بیت را در دل ما افزون بفرما

    آمین




  4. 3 کاربر برای پست " مهاجر " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_13), گل مريم (2013_11_11), غزال رمیده (2013_11_11)

  5. Top | #22

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    همکار قبلی انجمن
    میانگین پست در روز
    0.20
    نوشته ها
    800
    صلوات و تشکر
    1,252
    مورد صلوات
    2,496 در 790 پست
    دریافت کتاب
    2
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    ز پا افتاده بابا، علي اکبر تو
    تنم شد اربـا اربـا، فدائي سر تو
    تو را خواندم که دست مهر تو چشمم ببندد
    نخواندم تـــا تو را گريانم و دشمن بخندد
    ابا المظلوم حسين(۳)
    *****

    صدايت کردم اما، سراپا اضطرابم
    مبادا ديدن تو، بگيرد جان بابم
    اگر شوق تماشايت نبود اي مهربانم
    کجا ميخواندمت، تا خون بگريد باغبانم
    ابا المظلوم حسين(۳)
    *****
    پدر جان در همان دم، که افتادم ز مرکب
    شنيدم ناله‌هاي، زني با عطر زينب
    يقينم شد که دارم ميهمـان نازنيني
    تو را خواندم بيائي مــادر خود را ببيني
    ابا المظلوم حسين(۳)


    خدایا به حق محمد و آل محمد (ص)محبت اهل بیت را در دل ما افزون بفرما

    آمین




  6. 3 کاربر برای پست " مهاجر " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_13), گل مريم (2013_11_11), غزال رمیده (2013_11_11)

  7. Top | #23

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    اللهم عجل لولیک الفرج
    میانگین پست در روز
    1.72
    نوشته ها
    6,981
    صلوات
    24510
    دلنوشته
    18
    ممنون از دعای زیبا و حاجتهاتون إن شاءالله خوشبخت و سلامت و عاقبت بخیر باشید
    صلوات و تشکر
    10,215
    مورد صلوات
    10,572 در 4,696 پست
    نوشته های وبلاگ
    175
    دریافت کتاب
    81
    آپلود کتاب
    135

    پیش فرض







    می‌آیی و لیلا شده مجنون عطر و بوی تو
    دستی به رویت می‌کشد، یک دست بر گیسوی تو
    نه بر نمی‌دارد کسی یک لحظه چشم از روی تو
    یک چشم زینب بر حسین آن چشم دیگر سوی تو
    هم باده نوش کوثری، هم مست از جام علی
    باز، ای محمد! می‌رسی، این بار با نام علی

    یا رب و یارب ساغرت، یا حق و یا حق باده‌ات
    از مستی لب‌های تو میخانه شد سجاده‌ات
    یک دم علی گل می‌کند در آن لباس ساده‌ات
    یک دم محمد می‌رسد با زلف تاب افتاده‌ات

    می‌آید از در مصطفی امشب که مستم با علی!
    حالا که تو هر دو شدی پس یا محمد! یا علی!

    تسبیح زیبایت دل روح الامین را می‌برد
    آن قد و بالایت دل اهل زمین را می‌برد
    ناز قدمهایت دل سلطان دین را می‌برد
    موج نگاهت کشتی اهل یقین را می‌برد

    غرقند قایق‌های ما در بهت اقیانوس تو
    بال ملک می‌سوزد از «یا نور و یا قدوس» تو

    وقتی رجز خوان می‌شوی، انگار حیدر می‌رسد
    یک لافتای دیگر از نسل علی سر می‌رسد
    ای نسخه دوم! ـ که با اصلش برابر می‌رسد ـ
    پیش تو می‌لرزد زمین، گویی که محشر می‌رسد

    صف می‌کشد یک شهر تا شاید تماشایت کند
    مه می‌رسد تا یک نظر در صبح سیمایت کند

    شهزاده! دل را می‌بری از شهر با یک گوشه لب
    ای مرد! تو یا یوسفی یا احمدی، یا للعجب!
    چشم انتظارت کوچه‌ها، ای ماه زیبای عرب!
    صبح یتیمان می‌رسد تا می‌رسی تو نیمه شب

    دستان تو میراثی از دست کریم مجتبی
    اصلا تو گلچینی شدی از گلشن آل عبا

    تا پرده‌های خیمه را ماه جوان وا می‌کنی
    هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا می‌کنی
    با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا می‌کنی
    از او چه می‌خواهی؟ چرا این پا و آن پا می‌کنی؟

    ای کربلایی این تو و این لحظه‌ی دلخواه تو
    ای شیر مست هاشمی اینجاست جولانگاه تو

    می‌خواستت در خاک و خون اصلا خدای کربلا
    اصلا سرشتت از گِلی خونین برای کربلا
    تا باز باشی بهترین، در روضه‌های کربلا
    اما در این توفان امان از ناخدای کربلا

    با خواهش چشمان تو تا اذن میدان می‌دهد
    با رفتنت آرام جان! دارد پدر جان می‌دهد




    قاسم صرافان


    اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من

    دل من داند و من دانم و تنها دل من

    یا ابا صالح علیه السلام ادرکنی



    با ما همراه باشید در

    کانال ترجمه ی قرآن شهر نورانی قرآن
    https://دtelegram.me/shahrenuraniquran

    کانال مکالمه ی عربی شهر نورانی قرآن(آموزش دروس صدی الحیاة و لهجه ی عراقی)
    https://telegram.me/mokalemeharabik


  8. کاربر زیر برای پست " گل مريم " عزیز صلوات فرستاده:


  9. Top | #24

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    همکار قبلی انجمن
    میانگین پست در روز
    0.20
    نوشته ها
    800
    صلوات و تشکر
    1,252
    مورد صلوات
    2,496 در 790 پست
    دریافت کتاب
    2
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    بسم الله الرحمن الرحیم

    شب نهم محرم

    روضه ی حضرت اباالفضل علیه السلام

    السلام علیک ایهاالعبدالصالح،
    السلام علیک یااباالفضل العباس ابن امیرالمومنین
    السلام علیک یابن سیدالوصیین

    بیاازخاک برداروبه دامانت سرم بگذار
    به پیش چشم دشمن پای برچشم ترم بگذار

    پیامبراکرم روکردبه مردم ،فرمود:ای مردم،من شهرعلمم امااین شهردری داردکه علی بن ابیطالب است انامدینه العلم وعلی بابها،
    هرکس بخواهددرب خانه پیغمبرخدابرود،بایداول درب خانه ی علی رابزند.
    مرحوم آیه الله قاضی هم فرمود:درعالم مکاشفه برمن ثابت شدکه
    آقاابی عبیدالله الحسین (ع)مظهردریای رحمت الهی هستند
    امااین دریا درب ورودی داردکه آن وجود نازنین قمرمنیربنی هاشم آقااباالفضل العباس است.

    ازهمینجاکاروان دلهاراببریم کنارضریح مطهرآقاقمربنی هاشم

    بیاازخاک برداروبه دامانت سرم بگذار
    به پیش چشم دشمن پای برچشم ترم بگذار
    اگرچشمم پرازخون است وجائی بهرپایت نیست
    بیاچشم انتظارم پابه چشم دیگرم بگذار
    سجودعشق طولانی ست من سربرنمی دارم
    اگرخواهی سرافرازم بیاپابرسرم بگذار
    عَلَم افتاده سوئی ،مشک سوئی ،دستهاسوئی
    زهم پاشیده شد،شیرازه ای بردفترم بگذار

    دستانش راقطع کردندمشک رابه دندان گرفت .
    دیدتیرهاست که به طرف اوپرتاب می شود.نکندتیربه مشک آب بخورد.
    نکند مشک پاره شود.گویاعرضه می داردخداهرچه تیراست به بدن من اصابت کندامابه مشک آب نخورد.انگارصدای العطش بچه هارامی شنود
    فسمع الاطفال یتصارخون من العطش .انگارصدای سکینه می آیدبه بچه هامی گوید:بچه هاناراحت نباشید. اینقدرناله نکنید.عمویم برای همه تان آب می آورد.عمویم شجاع است.عمویم قدرتش زیادست.عباس عرضه می دارد:ای خدا هرچه زودترمرابه خیمه برسان،اماامان ازآن لحظه که یک تیربه مشک آب خورد.آبهاروی زمین ریخت.عباس دیگرناامیدشد.بادست خالی کجابروم .همان آقائیکه تاچندلحظه قبل گویاصدامی زدخدامرابه خیمه برسان حالادیگرصدامی زند:خدایاکارعباس راهمینجا تمام کن.دیگرروی رفتن به خیمه ندارم.اینجابودکه یک ملعون چنان عمودآهنین به فرق مبارکش زد.آیابگویم چه شد؟
    دل سنگ آب شد

    فسقط علی الارض نیادی علیک منی السلام اباعبدالله ،

    ازروی اسب به زمین افتادصدازد،حسین جان منم رفتم خداحافظ ،
    تاصدای ابالفضل بلندشدابی عبدالله باعجله کناربدن برادرآمد.

    ای برادردارهاقدربرادری رابدانید.وقتی حسین چشمش به بدن قطعه قطعه ی برادرافتاد
    چه حالی به اودست داد.حالت چهره حسین رامرحوم اصفهانی دریک بیت ترسیم کرده است
    وبان الانکسارفی جیفه فانذلت الجبال من حنیفه

    اینقدرچهره حسین شکسته شدکه جاداشت کوههاازناله اومتلاشی شوند
    همه صدابزنیم یاحسین

    الا لعنت الله علی القوم الظالمین

    امن یجیب المضطر اذا دعاه والیکشف السو

    اللهم عجل لولیک الفرج
    ویرایش توسط مهاجر : 2013_11_12 در ساعت 09:20 PM

    خدایا به حق محمد و آل محمد (ص)محبت اهل بیت را در دل ما افزون بفرما

    آمین




  10. کاربر زیر برای پست " مهاجر " عزیز صلوات فرستاده:


  11. Top | #25

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    همکار قبلی انجمن
    میانگین پست در روز
    0.20
    نوشته ها
    800
    صلوات و تشکر
    1,252
    مورد صلوات
    2,496 در 790 پست
    دریافت کتاب
    2
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    متن روضه مقتل شرح شهادت عباس علیه السلام:

    عباس وارد شریعه فرات شد و مشک را پر آب کرد سپس کفى از آب برگرفت و خواست بنوشد که بیاد تشنگى برادر افتاد:و اعترف مـن المـاء غـرفـة ثـمّ ذکر عـطش الحسین عـلیه السلام فـرمـى بها و قال :

    یا نفس من بعد الحسین هونى و بعده لا کنت ان تکونى
    هذا الحسین وارد المنونى و تشربین بارد المعین .
    ۱ ـ (( عباس زندگى بعد از حسین خوارى است مبادا بعد از او زنده بمانى . ))
    ۲ ـ (( حسین از تشنگى نزدیک به مرگ است و تو آب گوارا مى آشامى . ))

    آب را بر روى آب ریخـت و از شریعه خارج شد، نگهبانان و موکلین شریعه اطرافش را گرفتند و قمر بنى هاشم در حالیکه به آنها حمله مى کرد این رجز را مى خواند:

    ۱ ـ (( وقتى کبوتر مرگ بالاى سرم پرواز کند از مرگ نمى هراسم تا شمشیرهاى کشیده مرا در بر گیرند. ))
    ۲ ـ (( زیرا جانم را فداى سبط پیامبر برگزیده پاکیزه مى کنم ، من عباسم که لقب سقا به من داده شده است و از سختى جنگ ترس و واهمه اى ندارم . ))
    در این هنگـام که دشمـن از برابر ابى الفـضل العـباس مـى گـریخـت و تـاب تحمل ضرب شصت او را نداشت ، زید بن ورقاء حنفى که در پشت درخت کمین کرده بود دست راست قـمر بنى هاشم را قطع نمود و آن جناب پرچم و شمشیر را بدست چپ گرفت و چنین رجز خوانى نمود:

    و الله ان قطعتم یمینى انى احامى ابدا (( دائما )) عن دینى
    و عن امام صادق الیقین نجل النبى الطاهر الامین
    (( بخدا سوگند اگر چه دست راستم را قطع نمودید من پیوسته از دینم حمایت مى کنم و همـچـنین از امـام راستـین که بحق و یقـین فرزند پیامبر پاکیزه و امین است حمایت خواهم کرد. ))
    آنگاه حکیم بن طفیل سنبسى از کمین بر آمد و دست چپ عباس علیه السلام را قطع کرد قـمر بنى هاشم پرچم را به سینه چسبانید (چنانکه جعفر طیار در موته پس از قطع دستهایش پرچم را به سینه چسباند) و این رجز را مى خواند:


    (( عباس از کفار بیم و هراسى نداشته باش که ترا به رحمت پروردگار جبار و همنشینى با پـیامبر بزرگ و برگزیده بشارت باد، خدایا اینان به ستم دستم را قطع نمودند پس حرارت آتش را به آنها بچشان . ))
    در بعضى از مقاتل آمده که ابى الفضل بعد از آنکه دستهایش قطع شد مشک را به دندان گـرفت و به مرکب فشار مى آورد که سریع حرکت کند و تمام همش این بود که آب را به لب تـشنگـان حرم برسان که ناگاه تیرى بر مشک آب اصابت کرد و آب بر روى زمین ریخت در این موقع که ابى الفضل ناامید شد متحیر در وسط میدان ایستاده بود که مردى از قـبیله تمیم از فرزندان ابان بن دارم با عمود آهنین به فرق مبارکش نواخت که از اسب به زمین افتاد.
    و نادى باعلى صوتة : ادرکنى یا اخى .
    (( با صداى بلند فریاد زد: برادر مرا دریاب . ))
    امـام عـلیه السلام خـود را به نعـش برادر رسانید و او را دست بریده و چهره مجروح و شکسته و چشمان تیر خورده یافت .
    فـوقـف عـلیه مـنحنیا و جلس عـند راءسه یبکى حتـّى فـاضت نفـسه و قال : الان انکسر ظهرى و قلّت حیلتى .
    (( امـام با کمـر خمیده کنار نعش برادر ایستاد و چون قدرت ایستادن نداشت در کنارش بر زمـین نشست و شروع کرد به گـریه کردن تـا ابى الفـضل جان به جان آفرین تسلیم کرد آنگاه فرمود: (( الان کمرم شکست و چاره ام از هم گـسست . ))
    حسین که نمـى تـوانست بدن حضرت ابى الفـضل را به خـیمـه گـاه ببرد با حالتى افسرده و چشمانى اشکبار بسوى خیمه ها برگشت ، سکینه به استقبال پدر آمد، پرسید: اَین عمّى ؟ عمویم چرا نیامد؟ فرمود: شهید گردید.
    زینب سلام الله عـلیها که این خبر را شنید غمهاى دنیا بر او هجوم آورد و دستها را بر سینه نهاد و فریاد مى کشید،واخاه ، وا عبّاساه وا ضیعتنا بعدک . (( برادر عباس پس از تو ما دیگر احترامى نداریم . ))


    بر گرفته از لهوف سید ابن طاووس

    خدایا به حق محمد و آل محمد (ص)محبت اهل بیت را در دل ما افزون بفرما

    آمین




  12. 3 کاربر برای پست " مهاجر " عزیز صلوات فرستاده.

    مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_13), گل مريم (2013_11_12), صبور (2013_11_12)

  13. Top | #26

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    ای آنکه فرا رفته ای از شرح و بیانها
    تا عطر تو آمد غزلم بال در آورد

    آزاد شد از قید زمانها و مکانها

    میرفت فرات از عطش عشق بمیرد

    بخشید نگاه تو به خونش جریانها

    مست تو فقط خیمه ی بی آب نبوده است

    از دست تو مستند همه مرثیه خوانها

    مشک تو که افتاد دل فاطمه لرزید

    خاک همه عالم به سر تیر و کمانها

    این گوشه عمو آب شد ، آن گوشه سکینه

    این بیت چه باید بکند در غم آنها

    ای هر چه امان نامه ببینید و بسوزید
    این دست رد اوست بر این گونه امانها


    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  14. 2 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.


  15. Top | #27

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    نه قوت تا که جسمت را ز روی خاک بردارم

    الا ای مونس تنهائیم در بین دشمنها


    چگونه در میان دشمنان تنهات بگذارم


    مخور غم گر قیامت متصل گردیده بر سجده


    که پیش تیر دشمن من رکوعش را بجا آرم


    تو بعد از من نماندی تا تنم از خاک برداری


    مرا مهلت نباشد تا تو را بر خاک بسپارم


    داغ پرواز تو در سینه اثر خواهد کرد
    رفتنت حرمله را حرمله تر خواهد کرد


    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  16. 2 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.


  17. Top | #28

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    از چه رو گردیده ای نقش زمین عباس من
    ساقی لب تشنگان بهر تو آب آورده ام
    دیده بگشا سیل اشکم را ببین عباس من

    ای دلاور اباالفضل ، اباالفضل ، اباالفضل

    شیر حیدر اباالفضل ، اباالفضل ، اباالفضل
    با دو چشم خویش دیدم بر تن بی دست تو
    تیر بارید از یسار و از یمین عباس من

    کس نکرده چون تو دست و چشم و سر تقدیم یار

    ای به ایثار و وفایت آفرین عباس من

    یار بی دست اباالفضل ، اباالفضل ، اباالفضل

    ماه سرمست اباالفضل ، اباالفضل ، اباالفضل


    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  18. 2 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.


  19. Top | #29

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.55
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    تا فصل آخر ندیدی عباس من دیدی اما

    مانند خواهر ندیدی

    آن صورت مهربان را
    محبوب هر دو جهان را
    وقتی غریبانه می رفت
    بی یار و یاور ندیدی
    آری در آوردن تیر
    بی دست از دیده سخت است
    اما در آوردن تیر از نای اصغر ندیدی
    حیرانی یک پدر را
    با نعش یک نوزاد بر دست
    یا بهت ناباوری را در چشم مادر ندیدی
    شد پیش تو نا امیدی
    تیر نشسته به مشکت
    مثل من اطرف عشقت
    انبوه لشگر ندیدی
    بر گودی سرد گودال
    خوب است چشمت نیفتاد
    چون چشم ناباور من
    دستی به خنجر ندیدی
    مجنونی اما برادر
    مجنون تر از من کسی نیست
    آخر تو بر خاک صحرا
    لیلای بی سر ندیدیت


    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  20. 2 کاربر برای پست " صبور " عزیز صلوات فرستاده.

    مهاجر (2013_11_14), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_13)

  21. Top | #30

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    همکار قبلی انجمن
    میانگین پست در روز
    0.20
    نوشته ها
    800
    صلوات و تشکر
    1,252
    مورد صلوات
    2,496 در 790 پست
    دریافت کتاب
    2
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    بسم الله الرحمن الرحیم

    روضه ی روز عاشورا

    السلام علی الشیب الخضیب

    السلام علی الخَدِّالتَّریب
    السلام علی البدن السلیب

    السلام علی الثَّغرالمقرُوعِ بالقَضیب
    السلام ای زینت دوش حبیب
    ناصردین آیه ی فتح قریب
    السلام ای لاله ی شیب الخضیب ای مدال سینه ات خدالتریب
    السلام ای کشته ی تیروسنین قره العین نبی یعنی حسین
    امام صادق(ع)فرمود:آسمان چهل روز برحسین گریه کرد.
    زمین چهل روزگریه کرد
    خورشیدچهل روزگریه کردملائکه گریه می کنند.
    انبیاءاشک می ریزندگمانم امروزپیامبرکربلاست .
    امیرالمومنین اشک میریزدفاطمه حسین حسین می کند.
    امام مجتبی ناله می زند.
    بیاماهم برویم کربلاوقتی واردکربلامی شوی هیچ کجانروالایکجا،
    آن هم مقابل گودال قتلگاه ،
    آنجاکه همه خیره خیره نگاه می کنند.ببینید با حسین چه می کنند.
    السلام ای صیدمقطوع الوتین معنی ایاک نعبد،نستعین
    السلام ای داده سنگ خاره ات یال وپربرجسم پاره پاره ات
    السلام ای آنکه دندانت شکست سنگ برپیشانیت ازکین نشست
    واردمیدان شدچنان جانانه می جنگدکسی جرأت جنگیدن باحسین ندارد.
    هربارکه حمله می کردضرباتی به دشمن میزدبه جایگاه اصلی خودبرمی گشت
    باصدای بلندفریادمی زد:
    لاحول ولاقوه الابالله ،یکی ازشاهدان صحنه می گوید:
    بخداقسم هرگزکسی مثل حسین ندیدم
    که اینهمه داغ دیده باشد.دستهای جداشده برادردیده باشد.
    بدن قطعه شده جوانش رادیده باشد
    اصابت تیرسه شعبه به گلوی نازک علی اصغرمشاهده کرده باشد
    بدن پاره پاره ی یارانش رادیده باشدودرمحاصره دشمن باشد
    امااینقدرشجاعانه بجنگد.
    لحظاتی درمیدان ایستاداستراحتی کند
    یک ملعونی سنگی بطرف آقاپرتاب کرد
    به پیشانی مبارکش خورد.
    خون برصورتش جاری شد.پیراهن عربی رابلندکردخون ازصورت کناربزند
    تیرسه شعبه زهرآلوده امان نداد
    وبرقلب نازنین آقانشست صدازد:بسم الله وبالله وعلی ملّه رسول الله
    خداتوشاهدباش
    هیچ پسردخترپیامبری غیرازمن درروی زمین نیست
    امااین مردم رحم نکردند
    یکی باشمشیربرفرق مبارکش زد.
    دیگری چنان بانیزه به پهلوی نازنین عزیززهرازد.
    چه اتفاقی افتاد.این رابگذارازمقتل بگویم نوشته اند:
    فسَقَطَ الحسینُ عن فرسهِ الی الارض علَی خَدِّالاَیمَن
    میدانی معنای این جمله چیست .
    خدارحمت کندآن کسیکه این شعرقدیمی راسروده :
    نه ذوالجناح دگرتاب استقامت داشت نه سیدالشهداءبرجدال طاقت داشت.
    هوا زجورمخالف چوقیرگون گردید عزیزفاطمه ازاسب سرنگون گردید
    هر کجا نشسته ای از دل سوخته ات سه مرتبه صدا بزن یا حسین.
    دلابسوزکه ...ص 280(ژولیده نیشابوری)


    زیارت ناحیه مقدسه
    کامل الزیارات ص 81
    مقتل مقرم ص 278 به نقل ازلهوف ص 67و120
    ویرایش توسط مهاجر : 2013_11_14 در ساعت 02:46 AM

    خدایا به حق محمد و آل محمد (ص)محبت اهل بیت را در دل ما افزون بفرما

    آمین




صفحه 3 از 6 نخستنخست 12345 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. اخلاق در مکتب حسینی
    توسط مهدی در انجمن کلیات اخلاق
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 2014_11_01, 01:44 PM
  2. چگونه حسینی بمانیم
    توسط مهاجر در انجمن امام حسین علیه السلام
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 2013_11_23, 11:10 PM
  3. *** القاب حسینی ***
    توسط bavaran در انجمن امام حسین علیه السلام
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 2013_11_09, 10:12 AM
  4. لحظه دیدار یک شهید با امام حسین (ع)
    توسط ملکوت در انجمن زندگینامه شهدا
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 2013_10_07, 08:24 PM
  5. زندگینامه ی شهید نوجوان محمد حسین فهمیده
    توسط ملکوت در انجمن زندگینامه شهدا
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 2013_09_10, 12:06 AM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 01:31 AM