حيا بر هفت وجه است:
نخست: حياء جنايت
مانند حياء آدم كه در ذلت افتاد و تاج از وي ربودند و چون متواريان از اين گوشه به آن گوشه مي شد و خطاب آمد كه اي آدم ايا از ما فرار مي كني؟
گفت: نه خدايا! از تو شرم دارم
دوم: حياء تقصير
چون حيا فرشتگان كه گفتند: خدايا ما حق عبادت تو را بجاي نياورديم و مقصريم و شرم داريم
سوم: حياء اجلال
كه اسرافيل از عظمت خداوند بال ها بهم زد و شرم داشت.
چهارم: حياء كَرَم
چون حياء پيغمبر كه وقتي صحابه بر او وارد مي شدند، نمي خواست بگويد بيرون رويد! و خداوند وحي فرستاد كه اصحاب وقتي غذا در خانه ي تو خوردند از ان حا بيرون روند
پنجم: حياء حشمت
چون حياء علي عليه السلام وقتي كه با حضور علي و فاطمه يك نفر صحابي پرسش مربوط به زناشويي از پيغمبر كرذ
ششم: حياء استحقار
چون حياء موسي كه گفت: خدايا من در امر دنيا پرسشي دارم ولي از ذكر آن شرم دارم!
هفتم: حياء حق تعالي
بيچاره آدمي كه كشته ي غفلت است و گرفته ي جهالت از مردم شرم دارد ولي از خدا شرم ندارد و خداوند از اين خوي واخواست مي كند و مي گويد:
از مردم مي ترسيد در صورتي كه خداوند سزاوارتر است كه از او بترسيد
باز گويد: چه بي انصاف بنده ي من مرا مي خواند و من شرم دارم او را ردّ كنم و او معصيت من مي كند و شرم ندارد
كشف الاسرار