پاداش مردم با ایمان
و كسانى كه به خدا و پيامبرش ايمان آورده و آيات او را گواهى كردند و در برابر آنها تكبّر نورزيدند و در زندگى خويش كارهاى شايسته انجام دادند، براى هميشه در بهشت خواهند بود.
به بيان روشن تر، كسانى كه به تكاليف و مقررات دينى - كه اندكى همراه با زحمت و همت و خويشتن دارى است عمل كنند - به اين نعمت جاودانه نايل خواهند شد.
گفتنى است كه تكاليف به اندازه توان و قدرت انسان است، و فراتر از توان او به وى تكليف نمى گردد؛ چرا كه خداى فرزانه چنين كارهايى را نمى كند.
ذكر اين نكته لازم است كه جمله «لا نكلّف» اگر خبر باشد، به اين مفهوم است كه: از ايمان آوردگان، به اندازه قدرت و توانشان تكليف خواسته است؛ و اگر جمله معترضه باشد، منظور اين است كه از ايمان آوردگان و شرك گرايان چيزى بيش از توانشان نخواسته ايم. بنابر اين هرگروه بابهره ورى درست و يا نادرست از قدرت و امكانات و اختيار خويش، راه بهشت را گام سپرده و يا به سوى دوزخ رفته اند.
آنگاه در اشاره به نعمت گرانبهاى آرامش روح و جان و پاكيزگى از آفتهايى چون: حسدها، كينه ها، بد انديشى ها و دشمنى ها از اين گروه مى افزايد:
وَ نَزَعْنا ما فى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ
ما از دل هاى بهشتيان، آفت كينه و حسادت و عداوت را برداشته و مى زداييم، به گونه اى كه هيچ كسى نسبت به ديگرى - گرچه او رادر موقعيتى برتر بنگرد - حسد نمى ورزد.
تَجْرى مِنْ تَحْتِهِمُ الْاَنْهارُ وَقالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى هَدانا لِهذا وَما كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا اَنْ هَدنَا اللَّهُ
در حالى كه آنان در بهشت خدا قرار دارند، جويبارها از زير جايگاهها و قصرهاى پرشكوه آنان روان است، و مى گويند: ستايش از آن خداست كه ما را به راه و كارى راه نمود كه چنين پاداشى را در پى داشت. خداى پرمهر بود كه راهنماى اين راه رستگارى شد و ما را به وسيله مقررات و برنامه هاى ارج دار خود در خور چنين سعادت و پاداشى ساخت.
به باور برخى منظور آنان اين است كه: خدا را ستايش مى كنيم كه براى استوارى ايمان در دل هايمان، ما را راه نمود.
و به باور برخى ديگر، براى پاك سازى دل ها از كينه، ما را هدايت فرمود.
و پاره اى مى گويند: او را ستايش مى كنيم كه براى گذشتن از صراط و رسيدن به بهشت، ما را راه نمود. پس از اين ستايش ژرف و خالصانه اعتراف مى كنند كه اگر لطف و نعمت گران او نبود و آنان را راه نمى نمود، هرگز به چنين سعادتى نايل نمی شدند.
روشن است كه اين سپاسگزارى و اعتراف نه براى انجام وظيفه و تكليف است، بلكه به منظور شادمانى و حق شناسى است و گرنه سراى آخرت ديگر جاى عمل نيست.