به نام الله
ساحل چشم من از شوق به دريا زده است!
چشم بسته به سرش ، موج تماشا زده است!
جمعه را سرمه كشيديم ، مگر برگردی!
با همان سيصد و فرسنگ نفر برگردی!
زندگی نيست ، ممات است تو را كم دارد!
ديدنت ارزش آواره شدن هم دارد!
از دل تنگ من ، آيا خبری هم داری؟
آشنا ، پشت سرت مختصری هم داری؟
منتی بر سر ما هم بگذاری ، بد نيست!
آه ، كم چشم به راهم بگذاری ، بد نيست!
نكند منتظر مردن مايی ، آقا؟
منتظرهات بميرند ، مي آيی آقا ؟
به نظر می رسد اين فاصله ها كم شدنی ست!
غير ممكن تر از اين خواسته ها هم شدنی ست!
دارد از جاده صدای جرسی می آيد!
مژده ای دل كه مسيحا نفسی می آيد!
منجی ما به خداوند قسم آمدنی ست!
يوسف گم شده ی اهل حرم آمدنی ست!
اللهم عجل لولیک الفرج