سمتی از آیه 4 سوره مبارکه حدید این است:
«ثم استوی علی العرش» عرش کدام است؟
عرش معانی متعدد دارد (خود عرش به معنی تخت است) عرش؛ یعنی تدبیر امور. خدای عالم عرشها دارد. یکی از تختهای سلطنتی الهی روی آب است،
«.... و کان عرشه علی المآء ....» (هود / آیه 7)
یعنی قدرت و حکمتش را بر آب قرار داده است.
آب به این روانی که هر گاه در باغچه می آید از اول شروع می کند تا آخر، تمام درختها را سیراب می کند. در این باغچه هزاران درخت است، از آن که میوه اش ترش است تا این که میوه اش شیرین است. آن وقت قدرت در آب چطور ظهور می کند بلکه اساس حیات در آب است.
«....و جعلنا من المآء کل شیء حی» (انبیاء / آیه 30)
تا آب پای درخت ریخته نشود، درخت مرده است، آب که آمد همه را زنده می کند؛ چگونه قدرت نمایی در آب کرده است؟ آن هم با چه تدبیری؟ قدری آب که پای درخت رسید، مثلا به صد هزار برگ آب می رسد، بک برگ از قلم نمی افتد و آب را برخلاف مجرای طبیعی قرار داده. مجرای طبیعی هبوط و پایین آمدن است نه رفتن به بالا لکن بر خلاف جریان طبیعی. نمی دانم خدای عالم چه جاذبه ای به ریشه داده که آب را به بالا می برد، همان آب می رسد به این میوه ها، چطور تغییر وضع می دهد؟ آب می آید پای این درخت تا می رسد به میوه، چه قدرتی باید اینها را اداره بکند. چه استادی این دانه را مرتب می کند؟!
غرض سلطنت و عرش خداست. یک معنی آن این است که عرش خدا بر آب است، می خواهی سلطنت خدای را ببینی؟ آب را نگاه کن. عرش خدا بر آب است؛ یعنی تدبیرش بر خوراکیها، حیوانات، نباتات، پرندگان، تمامش به وسیله آب است. این یکی از مراتب عرش الهی است.