آياتى هست درباره سعه صدر و تنگى آن و اينكه خدا شرح صدر عطا ميكند و سينه را تنگ ميگرداند. نظير «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ»
شرح:
1.«قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» (طه: 25)
ايضا «فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً ...» (انعام:125)
و مثل «وَ يَضِيقُ صَدْرِي وَ لا يَنْطَلِقُ لِسانِي» (شعراء: 13)
مراد از صدر در اين آيات چيست؟
آيا سينه است يا قلب و باعتبار حال و محل قلب را صدر خوانده است؟
بنظر ميايد: منظور سعه و ضيق قلب است و باعتبار آنكه قلب در سينه است صدر گفته شده و اينكه بعضىها قلب را بمعنى نفس گرفته اند
بدليل اينكه درك و فهم و غيره مال نفس است نه قلب در «قلب» شرح داده خواهد شد.
در بعضى از آيات افعالى بصدر نسبت داده شده نظير «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ» (غافر:19)
«وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْوَ ما يُعْلِنُونَ» (نمل: 74)
«وَ لا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا» (حشر: 9)
از اين قبيل است آياتيكه درباره شفاى صدور، كينه صدور، محتويات صدور، وسوسه صدوراند
مثل «وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ» (توبه: 14)
«قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ» (آل عمران: 118).
«إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» مائده: 7.
«الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ» (ناس: 5.)
بنظر من مراد از همه آنها قلوب است و باعتبار حال و محل صدور بكار رفته است و اللّه اعلم.