6 - بردن نام آن حضرت حرام است .
توضيح :
موضوع حرمت بردن نام حضرت ولى عصر عليه السلام از ديرباز، مورد بحث متكلمان و اصحاب حديث بوده و بر سر حرمت و حليت آن بحث زيادى شده و حتى بعضى از علما كتاب هاى مستقلى در اين باره نوشته اند، همچون شرعة التسمية مرحوم محقق داماد، و كشف التعمية شيخ حر عاملى و تحريم التسمية از شيخ سليمان ماحوزى و فُلك المشحون از سيدباقر قزوينى .
احاديثى كه بر اين حرمت دلالت دارد، ظاهرا بيش از پانزده حديث مى باشد، چنانكه در نجم الثاقب سيزده حديث و در بحارالانوار نيز همين تعداد و در كتاب هاى ديگرى چون الزام الناصب و كافى و... تعداد كمترى نقل شده است ؛
اما رواياتى كه در آنها به اسم اشاره و يا خود اسم حضرت تصريح شده نيز قابل توجه است ، اما اين موضوع ذهن نويسندگان متجدد و برخى از علماى ما را متوجه اين كرده كه حرمت تنها در غيبت صغرى بوده است ، ولى اغلب علماى محدث ما، به خصوص در گذشته ، حرمت آن را تا زمان ظهور دانسته اند، و استدلال قائلان به جواز هم همين بوده كه در بعضى از روايات به نام حضرت تصريح شده چنانكه على بن عيسى اربلى ، صاحب كشف الغمة از سخن شيخ طبرسى و شيخ مفيد تعجب كرده و مى گويد: عجب است كه اين دو شيخ گفته اند كه ذكر اسم و كنيه جايز نيست و از طرفى مى گويند كه اسم پيغمبر صلّى الله عليه و آله و سلم است و ايشان گمان مى كنند كه اسم و كنيه را ذكر نكرده اند.
اما محدث نورى رحمة الله در نجم الثاقب در پاسخ اين كلام گفته است : از تعجب على بن عيسى بايد تعجب كرد كه ميان تلفظ به اسم و كنيه كه حكم به حرمت فرمودند و اشاره به اسم و كنيه فرق نگذاشته است .
علامه مجلسى رحمة الله نيز در مورد اين بحث مى گويد: احتياط در ترك آن به طور مطلق است ،
و محدث نورى فرموده است كه سيد نعمة الله جزائرى در شرح عيون الاخبار قول به حرمت را نظر اكثر علما دانسته است ، از طرفى لازم به تذكر است كه اين بحث در ابتدا هيچ گاه مورد اختلاف نبوده ، و همه قايل به حرمت بودند تا زمانى كه در عصر شيخ بهائى بين فلاسفه و علماى نظرى مورد تشكيك قرار گرفت .