اعوذ باللّه من الشّیطان الرّجیم
وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ ۚ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّـهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَّا يُؤْمِنُونَ ﴿٨٨﴾
نگرشی بر واژه ها و تفسیر
غلف»: غلاف، پوشش.
«لعنهم»: آنان را از مهر و رحمت خويش دور ساخت.
«و قالوا قلوبنا غلفٌ»
و گفتند: دلهاى ما در غلاف و پوششى است
اين آيه شريفه نيز ادامه سرگذشت يهود است و ادّعاهاى زشت و عملكرد ناهنجار آنان را ترسيم مىكند. آنان براى نپذيرفتن حق مى گفتند: «دلهاى ما هرگز استعداد و قابليت پذيرش آيات خدا را ندارد؛ از اين رو نويد و هشدارت سودى نخواهد بخشيد».
آنان همانند اين دروغ رسوا، سخنان ديگرى نيز دارند؛
ازجمله:
«... قُلُوبُنا فى اَكِنَّةٍ مِمّاتَدْعُونا اِلَيْهِ وَ فى آذانِنا وَقْرٌ ...»
... دلهاى ما از آنچه تو ما را به سوى آن مى خوانى، سخت در پوشش است و در گوشهاى ما گرانى و سنگينى است...
يكى از دانشمندان مى گويد: «هرگاه به ابزار شناخت و دريافت سازمان وجود انسان همچون دستگاه شنوايى، بينايى، تا دستگاه تعقّل و انديشه، نسبت نادانى داده شود، منظور اين است كه مانع يا موانعى سر راه دريافت درست آنها است»؛ بسان آياتى كه ترسيم شد.
و نيز نظير اين آيه شريفه كه مى فرمايد:
«اَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ اَمْ عَلى قُلُوبٍ اَقْفالُها؟»
پس آيا در قرآن نمى انديشند يا بر دلهايشان قفلهاست؟
چرا كه قفل مانع گشوده شدن درب خانه و ورود به اندرون آن است.
و مانند اين آيه شريفه كه:
«لَقالُوا اِنَّما سُكِّرَتْ اَبْصارُنا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُون.»
گفتند: ديدگان ما را افسون كرده اند؛ بلكه ما مردمى افسون شده ايم.
و اين آيه شريفه كه:
«الَّذينَ كانَتْ اَعْيُنُهُمْ فى غِطاءٍ عَنْ ذِكْرى وَ كانُوا لايَسْتَطيعُونَ سَمْعَاً.»
آنان كه ديدگانشان از ياد من در پوششى بوده است و توان شنيدن نداشته اند.
همچنين اين آيه شريفه كه:
«... بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ.»
... بلكه آنان از شناخت و دريافت آن كورند.
اين بود معناى «قلوبنا غلفٌ»، درصورتيكه به همان قرائت مشهور معنا شود؛ امّا اگر «لام» در «غلف» را مضموم تصوّر كنيم، معناى آيه عبارت خواهد بود از: «يهود گفتند: دلهاى ما كانون دانش و شناخت است؛ از اين رو، آياتى را كه ازسوى خدايت آورده اى، اگر براستى قابل درك و شناخت بودند، مى فهميديم.
«بل لعنهم اللَّه بكفرهم»
بلكه خدا آنان را بخاطر كفرشان لعنت كرده [و از رحمت و هدايت خويش دور ساخته] است
اين فراز از آيه شريفه بيانگر اين حقيقت است كه مطلب آنگونه كه آنها ادّعا مىكنند، نيست؛ بلكه آنان بخاطر حق ستيزيشان از رحمت خدا و هدايت او دور شده اند و خدا آنان را مطرود ساخته است.
«فقليلاً مايؤمنون»
پس اندكى ايمان مى آورند
در تفسير اين جمله، برخى گفته اند: منظور اين است كه ايمان آنان به سبب زيرپانهادن دستورهاى تورات و نويدهاى آن درمورد پيامبر اسلام(ص)، ناچيز است؛ گرچه مدّعى شناخت خدا و صفات او، و ايمان به معاد باشند.
امّا محقّقان معتقدند منظور اين است كه آنان از اساس ايمان ندارند.
و عدّه اى نيز گفته اند: واژه «قليلاً» ممكن است بعنوان حال آمده باشد؛ در اينصورت معناى آيه چنين مى شود كه: جز چند نفرى از آنان، همچون عبداللَّه بن سلام و يارانش، ايمان ندارند.
(مجمع البیان)