عقل و عاقل در قرآن و حديث
نصرت الله جمالى
عاقل كيست؟
در باره ى انسانِ خردمند به اشاره نكاتى را قبلاً ذكر كرديم ولى هدف مارا در شناخت بهتر برآورده نمى كند؛ آنچه هم اينجا مى آوريم، جامع نخواهد بود فقط در حدّ هوشيار كردن است و الاّ بايد آن حديثِ بلندِ امام موسى بن جعفر عليهماالسلام را مى آورديم كه در باره ى «عقل» و «جهل» و نيروى آنها بحث مفصّلى را مطرح فرموده و به هشام سفارش مى فرمايد:هر كسى با نظر خود، راجع به عاقل سخن مى گويد، شايد افرادى باشند كه از ديدِ ما افرادى ساده لوحند ولى از منظرِ ديگرى عاقلترين افراد به حساب آيند يا افرادى از ديد ما با تدبير و عاقلند ولى از نظر ديگران، آنان ناآگاه و بى تدبير باشند. اين نكته را از اين جهت آورديم، كه بگوييم غرض ما اين نيست انسان عاقل را از ديدگاه خود بسنجيم بلكه مى خواهيم فقط از ديدگاه معصومان عليهمالسلام مورد بررسى قرار دهيم تا در اصلاح خويش كوشيده و كاستى ها را برطرف كنيم كه بتوانيم جامعه اى در خورِ عقل بسازيم.
«عقل و جهل را با لشكر هر كدام بشناس تا از هدايت شدگان باشى»(1).
قابل توجه است همين حديث از سماعةبن مهران با تغييراتى در «كافى» كتاب عقل و جهل از امام صادق عليهالسلام نقل شده و لازم است با مطالعه ى اين حديث به عوامل عقل و جهل آگاه شويم؛ همه روزه از لشكر عقل و جهل سان ببينيم تا بلكه با مقايسه ى آنها با رفتار خود، متوجّه شويم، از كداميك از نيروهاى عقل يا جهل، بيشتر استفاده مى كنيم و سعى و تلاش كنيم خود را به طرف عاقلان سوق دهيم. اين حركت مستلزم مراقبت همه جانبه است، كه انسان هر لحظه به آن توجه داشته باشد در معرض انحراف از طرف رقباى عقل است نه اينكه با خيال راحت دست به هركارى بزند و آسوده خاطر باشد كه عاقلانه، و خير صلاحش همان است كه انجام مى دهد.