رفت ز دار فنا، هادى اهل صفا
ز راه جور و جفا، از چه تو دارى قرار
پور امام نهم ، خسرو مير دهم
آن كه زمين را مدير، بود و زمان را مدار
آه كه از ظلم و كين ، و ز ستم ملحدين
بر دل آن دل غمين ، زهر ستم زد شرار
روز جهان گشت شب ، رفت چو در تاب و تب
فخر مهان عرب ، آيت پروردگار
نور دو چشمش حسن ، آن خلف مؤ تمن
مفخر اهل زَمَن ، خسرو با اقتدار
با حرم محترم ، گشت دچار الم
در غم آن محتشم ، منبع حلم و وقار
ظلم گروه جهول ، كرده حزين و ملول
جمله آل رسول ، داد از اين روزگار
سوم ماه رجب ، چون كه بشد آشكار
شيعه بيا زين زمان ز ديدگان خون ببار