احترام به انتخاب جوان در امر ازدواج
جوانان به سبب كمى تجربه به استفاده از تجارب و نصايح والدين نيازمندند, امـا آنان ديگـر دوران كـودكـى و نوجـوانى را پـشـت سرگذاشته و بـه حدى از رشد رسيده اند كه خود حق انتـخاب داشتـه, براى خود تصميم بـگيرند.
از اين رو, شايسته است والدين در دوران كودكى و نوجوانى زمينه استقلال و قدرت تـصميم گيرى آنها را فراهم آورده, آنان را چـنان تـربـيت كنند كه سمت انتـخابـهاى معقول و تصميمهايى منطقى پيش روند و مصالح واقعيشان را بـر منافع آنى و زودگذر تـرجـيح دهند.
اگر فرزندان بـه اين حد از رشد و استـقلال رسيدند, بايد به آنان اعتماد كرد و بـه تصميمها و انتخابـهاشان احترام نهاد.
جوان در طول زندگى بـا انتخابـهاى گوناگون رو بـه روست و يكى از مهمتـرين آنها گزينش همسـر اسـت. در اين مسـاءله, چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحيح و معقول برخوردار است, بـايد به وى حق انتـخاب داد و از ازدواجهاى تـحميلى پـرهيز كرد.
حسن, فرزند امام حـسـن مجـتـبـى(ع) يكى از دخـتـران امام حـسـين(ع) را خواستگارى كرد. امام حسين(ع) به او فرمود:
(اختر يا بنى اجتهما اليك.)
فرزندم! هر كدام را بيشتر دوست دارى انتخاب كن.
فرزند امام مجتبى(ع)شرم كرد و جوابى نداد.
آنگاه امام حسين(ع) فرمود: من دختـرم فاطمه را بـرايت انتـخاب كرده ام; زيرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا(ص)شبيه تر است.)
ملاحظه مى شود با اين كه فرزند امام مجتبـى(ع) بـه احترام عمو و دخترانش به طور مشخص از دختر خاصى خواستگارى نكرد و امر را بـه عمويش وانهاد; امام حسين(ع)به انتخاب و علاقه فرزند برادرش اهميت داد و از او خواست خـودش آن را كه بـيشتـر دوست دارد بـه همسرى برگزيند.