گل رخسار زیبایت بهاری می کند ما را
هوایت در عطش چون رود ، جاری می کند ما را
بهارا گوشه ی چشمی که در کنج قفس حتی
همان یک شاخه ی گل هم قناری می کند ما را
به مصرت یوسف زهرا ندیدیم و چرا عشقت
به کنعان همچو مجنون صحاری می کند ما را
چه داری ای گل نرگس به چشم آشنا خیزت
که از اندیشه ی پائیز، عاری می کند ما را
خودم آرام می گیرم ، ولی این دل دل ِ عاشق
سراپا شعله ای ار بی قراری می کند ما را
یقین دارم که هُرم دست های مهربان تو
به شب های زمستان ، سخت یاری می کند ما را
عجب فصلی ست فصل انتظار دیدن رویت
که حتی در زمستان هم بهاری می کند ما را
اللهم عجل لوليك الفرج