بند اول
باز اين چه شورش است، كه در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و، چه عزا و، چه ماتم است
باز اين چه رستخيز عظيم است، كز زمين
بى نفخ صور، خاسته تا عرش اعظم است
اين صبح تيره، باز دميد از كجا، كزو
كار جهان و، وضع جهان، جمله درهم است
گويا طلوع ميكند از مغرب، آفتاب
كآشوب، در تمامى ذرات عالم است
گر خوانمش قيامت دنيا، بعيد نيست
اين رستخيز عام، كه نامش مُحرم است
در بارگاه قدس، كه جاى ملال نيست
سرهاى قدسيان، همه بر زانوى غم است
جن و ملك، بر آدميان، نوحه مىكنند
گويا، عزاى اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين، نور مشرقين
پروردهى كنار رسول خدا، حسين
گويا طلوع ميكند از مغرب، آفتاب
كآشوب، در تمامى ذرات عالم است
گر خوانمش قيامت دنيا، بعيد نيست
اين رستخيز عام، كه نامش مُحرم است
در بارگاه قدس، كه جاى ملال نيست
سرهاى قدسيان، همه بر زانوى غم است
جن و ملك، بر آدميان، نوحه مىكنند
گويا، عزاى اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين، نور مشرقين
پرورده ى كنار رسول خدا، حسين