انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

موضوع: حکایت هایی آموزنده از سیره‌ عملی امام حسین(ع)

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    quran حکایت هایی آموزنده از سیره‌ عملی امام حسین(ع)




    حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز مانند سایر پیشوایان معصوم - علیهم السّلام ـ دارای آداب و رفتار پسندیده ای بود که به برخی از آن ها اشاره می شود.
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


  2. کاربر زیر برای پست " یا علی ابن الحسین " عزیز صلوات فرستاده:

    گل مريم (2014_05_05)

  3. Top | #2

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    پیش فرض




    حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ نیز مانند سایر پیشوایان معصوم - علیهم السّلام ـ دارای آداب و رفتار پسندیده ای بود که به برخی از آن ها اشاره می شود:
    یک روز امام حسین ـ علیه السّلام ـ بر عده‌ای فقیر و مسکین که سفره‌ خود را پهن کرده بودند گذر کرد. آنها گفتند ای پسر رسول خدا بفرمایید کنار سفره‌ ما فقیران! امام ـ علیه السّلام ـ فوراً دعوت آنها را اجابت کرد و نشست و با آنها هم غذا شد و فرمود:خداوند متکبرین را دوست نمی‌دارد.
    سپس فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم پس شما نیز دعوت مرا بپذیرید. گفتند با کمال میل ای فرزند رسول خدا. با امام ـ علیه السّلام ـ به منزل آن حضرت آمدند. امام ـ علیه السّلام ـ به اهل خانه فرمود: هر چه در خانه هست برای پذیرایی میهمانان بیاورید.[1]
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


  4. Top | #3

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    پیش فرض




    حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ به عیادت أسامه بن زید رفت أسامه تا چشمش به امام حسین ـ علیه السّلام ـ افتاد گفت «وا غَمّاه» وای از غم و اندوه.
    امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: برادر غم تو از چیست؟ عرض کرد قرض سنگینی که به گردن دارم و آن شصت هزار درهم است. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: (نگران نباش) من آن را می‌پردازم.
    أسامه گفت می‌ترسم أجل مهلتم ندهد، فرمود: مطمئن باش که تو زنده هستی و من قرض تو را خواهم داد.
    راوی می‌گوید: امام ـ علیه السّلام ـ قبل از مرگ أسامه تمام قرض او را ردّ کرد.[2]
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


  5. Top | #4

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    پیش فرض




    مردی از صحرا نشینان عرب وارد مدینه شد و سراغ بهترین شخص را از نظر جود و کرم گرفت. به او گفتند گمشده‌ات حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ است. داخل مسجد شد و حضرت را در حال نماز مشاهده کرد، در کنار امام ـ علیه السّلام ـ قرار گرفت و نیاز خود را در چند بیت شعر بیان کرد.
    امام حسین ـ علیه السّلام ـ از مسجد به خانه آمد و به قنبر فرمود: آیا از مال حجاز چیزی باقی مانده؟ عرض کرد بله چهار هزار دینار، امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: همه را بیاور کسی هست که از ما سزاوارتر است و به آن محتاج می‌باشد. حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ درب خانه را نیمه باز کرد و پول‌ها را به اعرابی داد و بی‌شک منظور آن بزرگوار از این عمل آن بود که چشم اعرابی به چشم او نیفتد و خجالت بکشد، اعرابی پول‌ها را گرفت و گریه کرد و گفت: مگر کم عطا کردی که چنین می‌کنی، می‌گریم که چگونه این دستهای پر برکت و بخشنده زیر خاک خواهد رفت.[3]
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


  6. Top | #5

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    پیش فرض




    امام سجاد ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: از پدرم حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ شنیدم که می‌فرمود: اگر کسی از سمت راست به من ناسزا بگوید و در سمت چپ برگردد و از من عذرخواهی کند من عذر او را می‌پذیرم و او را عفو می‌کنم چرا که امیر المؤمنین علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ برایم حدیث کرد که از جدّم رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیده که فرمود: از حوض کوثر نیاشامد کسی که عذر معذرت خواه را نمی‌پذیرد.[4]
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


  7. Top | #6

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    پیش فرض




    امام حسین ـ علیه السّلام ـ با مساکین و مستمندان می‌نشست و می‌گفت: خداوند اهل کبر و مستکبرین را دوست نمی‌دارد، یک روز بر چند کودک گذر کرد که مشغول خوردن یک قطعه نان بودند، بچه‌ها از امام ـ علیه السّلام ـ خواستند که با آنها هم غذا شود، امام ـ علیه السّلام ـ در کمال لطف و مهربانی دعوت اطفال را پذیرفت و با آنها هم غذا شد. آنگاه بچه‌ها را با خود به خانه برد و آنها را از غذا سیر کرد و بر آنها لباس پوشانید و سپس فرمود:
    «إنَّهم أسْخی مِنِّی لِأنَّهُم بَذَلُوا جَمیعُ ما قَدَرُوا عَلَیْهِ وَ أنَا بَذَلْتُ بَعْضُ ما أقْدِرُ عَلَیْهِ»[5]
    این کودکان از من سخاوتمندترند زیرا که آنها هر چه داشتند بذل کردند ولی من بخشی از مال خویش را بذل نمودم.
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


  8. Top | #7

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    پیش فرض




    یکی از غلامان حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ مرتکب لغزشی شده بود که می‌باید ادب شود امام ـ علیه السّلام ـ دستور داد او را تأدیب نمایند. غلام گفت: ای مولای من خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ» کسانی که غیظ خود را فرو می‌برند، امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: او را رها کنید که غیظ خود را فرو بردم. غلام گفت: «وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ» کسانی که از لغزش مردم صرف نظر می‌کنند و می‌بخشند، امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: ترا بخشیدم، غلام گفت: «وَ اللَّهُ یُحِبُّ الُْمحْسِنِینَ» خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: «اَنْتَ حُرُّ لِوَجْهِ اللهِ تَعالی وَ أمَرَ لَهُ بِجائزهٍ حَسَنَه» ترا در راه خدا آزاد کردم و بعد دستور داد که به او یک جایزه‌ی شایسته هم عنایت کنند![6]
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


  9. Top | #8

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    پیش فرض




    حرّ بن یزید ریاحی علیه الرّحمه با هزار نیروی نظامی خود به سپاه حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ نزدیک شدند و در شدت گرما در برابر امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش صف کشیدند تا مانع ادامه‌ی راه آن حضرت و اصحابش شوند. امام ـ علیه السّلام ـ هم با سپاه خود شمشیرها را آماده کردند و در مقابل آنها ایستادند. در این هنگام حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ ملاحظه فرمود که سپاه دشمن از تشنگی سخت در عذاب است، فوراً به جوانان خود امر کرد:
    «إسْقُوا الْقَوْمَ وَ‌أوْرِهِمْ مِنَ الْماءِ وَ رَشِفُوا الخَیْلَ تَرْشِیفاً»
    اینها را با اسب‌هایشان آب دهید تا حدّی که سیراب شوند، آنها به امر امام ظروف و طشت‌ها را پر از آب کردند و سپاه حرّ و اسب‌هایشان را آب دادند.
    علی بن طعمان محاربی می‌گوید: من آخرین نفر از سپاه حرّ بودم که به آنجا رسیدم، تشنگی بر من و مرکب من بسیار غلبه کرده بود چون حضرت سید الشهداء ـ علیه السّلام ـ حال عطش من و مرکب مرا ملاحظه فرمود: به من أمر کرد تا شتر خود را بخوابانم، شتر را آب دادم و شخص حسین ـ علیه السّلام ـ با دست مبارک مشک آب را به دهان من گذاشت و سیرابم کرد!! [7]
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


  10. Top | #9

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    پیش فرض




    حرّ بن یزید ریاحی علیه الرّحمه با هزار نیروی نظامی خود به سپاه حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ نزدیک شدند و در شدت گرما در برابر امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش صف کشیدند تا مانع ادامه‌ی راه آن حضرت و اصحابش شوند. امام ـ علیه السّلام ـ هم با سپاه خود شمشیرها را آماده کردند و در مقابل آنها ایستادند. در این هنگام حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ ملاحظه فرمود که سپاه دشمن از تشنگی سخت در عذاب است، فوراً به جوانان خود امر کرد:
    «إسْقُوا الْقَوْمَ وَ‌أوْرِهِمْ مِنَ الْماءِ وَ رَشِفُوا الخَیْلَ تَرْشِیفاً»
    اینها را با اسب‌هایشان آب دهید تا حدّی که سیراب شوند، آنها به امر امام ظروف و طشت‌ها را پر از آب کردند و سپاه حرّ و اسب‌هایشان را آب دادند.
    علی بن طعمان محاربی می‌گوید: من آخرین نفر از سپاه حرّ بودم که به آنجا رسیدم، تشنگی بر من و مرکب من بسیار غلبه کرده بود چون حضرت سید الشهداء ـ علیه السّلام ـ حال عطش من و مرکب مرا ملاحظه فرمود: به من أمر کرد تا شتر خود را بخوابانم، شتر را آب دادم و شخص حسین ـ علیه السّلام ـ با دست مبارک مشک آب را به دهان من گذاشت و سیرابم کرد!! [7]

    *************
    مردی به حضور امام حسین ـ علیه السّلام ـ شرفیاب شد و عرض سلام کرد و سپس مشکل خود را با امام ـ علیه السّلام ـ درمیان گذاشت و بعد گفت حسین جان از جدّ بزرگوارت شنیدم که فرمود: اگر حاجتی داشتی از چهار شخص طلب کن، عرب شریف، مولای کریم، حامل قرآن، خوب روی. اما عرب شرافت یافت به جدّت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و اما کرامت که در سیره و سرشت شماست. قرآن هم که در خانه‌ی شما نازل شد. چهره‌ی خوب که از آن توست. خودم از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیدم که فرمود: هرگاه خواستید به چهره‌ی من نظر کنید به حسن و حسین من نظر نمایید.
    امام حسین ـ علیه السّلام ـ پس از استماع گفته‌های آن مرد فرمود: حاجت خود را بازگو، آن مرد حاجت خود را با انگشت روی خاک نوشت، امام ـ علیه السّلام ـ به او فرمود: از پدرم علی ـ علیه السّلام ـ شنیدم که فرمود: ارزش هر کس به آن چیزی است که به آن اهمیت و ارزش می‌دهد و از جدم رسول خدا شنیدم که فرمود: نیکی و محبت به هر کسی به اندازه‌ی درک و معرفت اوست، من سه سئوال از تو دارم که برای پاسخ صحیح هر سئوال بخشی از مالم را به تو خواهم داد. آن مرد عرض کرد بپرسید اگر توانستم که پاسخ می‌دهم والاّ از محضر شما خواهم آموخت چرا که تو اهل علم و شرف هستی ولاحول ولا قوّهِ اِلاّ باللهِ العلی العظیم.
    أیُّ الأعْمالِ أفْضَل؟ قالَ الأیمانُ بِاللهِ و التّصدِیقِ بِرَسُولِهِ، قالَ: فَما نَجاهُ الْعَبْد مِنَ الهَلَکَهِ؟ فَقالَ: الثّقه بِاللهِ قالَ: فَما یُزَیِّنَ الْمَرْءِ؟ قالَ: عِلْمٌ مَعَهُ الْحِلْم، قالَ: فَإن أخْطأهُ ذالِکَ؟ قالَ: فَمالَ مَعَهُ کَرَمٌ قالَ: فَإنْ أخطَأه ذالِکَ؟ قالَ فَقْرٌ مَعَهُ صَبْرٌ، قالَ: فَإنْ أخْطأه ذلِکَ؟ قالَ فَصاعِقَهٌ تَنْزِلُ عَلَیْهِ مِنَ السَّماءِ فَتحرقُه».
    امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرمود: کدام عمل بهترین است؟ عرض کرد ایمان به خدا و تصدیق رسول خدا. فرمود: راه نجات از هلاکت برای بنده چیست؟ عرض کرد: اعتماد و اتکال به خدا. امام ـ علیه السّلام ـ پرسید چه چیز انسان را زینت می‌دهد؟ عرض کرد علم که همراهش حلم باشد. فرمود: اگر عالم نبود. گفت: ثروتی که همراهش کرم و جود باشد، فرمود: اگر ثروت نداشت؟ گفت: فقری که همراهش صبر باشد. فرمود: اگر صبر نداشت؟ گفت: آتشی از آسمان بیاید و او را بسوزاند!
    «فَضَحِکَ الْحُسَیْنُ ـ علیه السّلام ـ وَ رَمی لَهُ بِالصِرَّهِ وَ فِیها اَلْف دیْنارٍ»
    حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ خندید و کیسه پول را که در او هزار دینار طلا بود در اختیارش گذاشت و بعد انگشتر خود را که دو درهم قیمت داشت به او داد و بعد فرمود: هزار دینار طلا را به غرامتی خرج کن که به گردن داری و انگشتر را نفقه خانواده‌ات قرار بده.
    مرد هدایای حسین ـ علیه السّلام ـ را گرفت و گفت:
    «اَللهُ أعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ.»[8]
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


  11. Top | #10

    تاریخ عضویت
    January_2014
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.52
    محل سکونت
    بوشهر
    نوشته ها
    1,970
    صلوات
    36
    دلنوشته
    8
    یا حسین
    صلوات و تشکر
    1,063
    مورد صلوات
    1,606 در 1,097 پست
    نوشته های وبلاگ
    11
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    3

    پیش فرض




    امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ عزم سفر نمود و در بین راه به خاطر تاریکی شب راه را گم کرد. به چوپانی برخورد نمود و میهمان او شد او هم از امام حسن ـ علیه السّلام ـ پذیرایی خوبی کرد تا صبح شد. در هنگام صبح چوپان راه را به امام نشان داد. امام حسن ـ علیه السّلام ـ فرمود: به مدینه بیا تا جبران محبت‌های ترا بنمایم. جوان چوپان که غلام دیگری بود با گوسفندان و مولای خود به مدینه آمد، موقعی به شهر رسید که امام حسن ـ علیه السّلام ـ بیرون شهر مشغول کار بود: چوپان به خدمت امام حسین ـ علیه السّلام ـ شرفیاب شد به خیال آنکه این آقا همان مهمان آن شب است عرض کرد من همان کسی هستم که شب کذایی مهمان من بودی به من وعده دادی که به مدینه آیم تا تلافی کنی. امام حسین ـ علیه السّلام ـ متوجه اشتباه او شد ولی اصلاً بازگو نکرد، پرسید غلام که هستی؟ عرض کرد فلان شخص، فرمود: چند گوسفند داری؟ عرض کرد: سیصد رأس امام ـ علیه السّلام ـ فرستاد به دنبال مولای او تا وی را تشویق به فروش گوسفندان و غلام کنند. او هم پذیرفت، آنگاه امام حسین ـ علیه السّلام ـ غلام را آزاد کرد و بعد گوسفندان را به او بخشید و فرمود: این به تلافی محبّتی که آن شب به برادرم امام حسن ـ علیه السّلام ـ نمودی.[9]
    اخلاص و توکل-الله اکبر

    اللهم عجل لولیک الفرج

    دعای فرج :http://www.shahrequran.ir/thread2278.html#post15280
    و متن دعای سلامتی امام زمان عجل الله فرجه


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. احادیث اهمیت روزه
    توسط صبور در انجمن احادیث موضوعی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 2014_06_29, 02:13 AM
  2. سلام - چه کارهایی کنیم که وقتی مرگم رسید و مُردم جلوی حضرت شرمنده نباشم
    توسط یا علی ابن الحسین در انجمن پرسش و پاسخ (موارد دیگر)
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 2014_05_06, 06:03 AM
  3. گفتار هایی از آیت الله امجد حفظه الله
    توسط گل مريم در انجمن کلیات عرفان
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 2013_08_21, 12:46 AM
  4. سیره اخلاقی آیت الله مرعشی نجفی
    توسط مهدی در انجمن کلیات اخلاق
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 2013_05_28, 12:25 PM
  5. نیت روزه های دیگر در روزه ی اعتکاف
    توسط از خاک تا افلاک در انجمن روزه
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2013_05_23, 08:37 AM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 11:16 AM