. معیار ثواب و پاداش
امام علی (علیه السلام) می فرماید: گرچه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است، ولی آنها را امتحان می کند تا کارهای خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد. (نهج البلاغه، قصار/93)
یعنی صفات درونی انسان به تنهایی نمی تواند معیاری برای ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانی که در لابلای اعمال انسان خودنمایی کند، خداوند بندگان را می آزماید تا آن چه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند. اگر آزمایش الهی نبود، این استعدادها شکوفا نمی شد و درخت وجود انسان میوه های اعمال بر شاخسارش نمایان نمی گشت و این است فلسفه آزمایش الهی در منطق اسلام.
به تعبیر علامه محمد جواد مغنیه مبتلا شدن به بلاء، محکی است که حقیقت انسان را آشکار می سازد. برای نمونه، انسان با ایمان و با خرد در هنگام مصیبت، از دین خود خارج نمی شود و سخنی را که نشان دهنده کفر و سفاهت و نادانی باشد به زبان نمی آورد، بلکه صبر می کند و گرفتاری، عقل و ایمان او را از بین نمی برد، اما انسانی که خرد و ایمانش ضعیف باشد، شیطان بر او مسلط می شود و روش کفر و دشنام و پستی را در پیش می گیرد و در چاه رذالت و سفاهت سقوط می کند.
بهترین سخن در این باره، سخن سیدالشهداء، حسین بن علی (علیهماالسلام) در روز عاشوراست که فرمود: مردم، بندگان دنیایند و دین، تنها لق لقه زبان آنان است. آنان تا زمانی پیرامون دین می گردند که زندگانیشان بچرخد و هرگاه به بلا و سختی گرفتار شوند، تعداد دین داران اندک خواهد شد.
3. مشخص شدن عمل احسن
اعمال آدمی در فرهنگ قرآنی در یک تقسیم کلی دو نوع است: 1. عمل صالح 2. عمل غیر صالح. عمل صالح هم به دو قسم تقسیم می شود: 1. عمل حسن 2. عمل احسن. از فلسفه های آزمایش الهی این است که مشخص شود چه کسی عمل احسن انجام داده است.
فرمود: (الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاةَ لِیَبْلُوَكُمْ أَیُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ)(ملك/2)
«
او همان کسی است که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک بهتر عمل می کنید.»
در توضیح عمل احسن گفته می شود که عمل نیک از دو حیثیت برخوردار است: 1. کمیت عمل 2. کیفیت عمل.
آنچه در فرهنگ قرآنی مهم است و ارزش دارد و به عمل ارزش و اعتبار عالی می دهد، کیفیت عمل است، نه کمیت عمل. اگر تعبیر این بود که چه کسی بیشتر عمل می کند، تکیه بر روی کمیت عمل بود، ولی وقتی که فرمود: «لیبلوکم ایکم احسن عملا»، تکیه روی کیفیت است. خدا انسان را مورد آزمون بهترین عمل قرار داده است، نه آزمون زیادترین عمل. این است که در حدیث آمده است که مراد از «احسن عملا»، «اصوب عملا» است. آن چه جنبه صواب بودنش بیشتر باشد. (مطهری، آشنایی با قرآن، ج8، ص139-138)
و همچنین فرمود: (إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الأرْضِ زِینَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا)(کهف/7)
«
ما آن چه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنها را بیازماییم کدامینشان بهتر عمل می کنند.»