حجتیه ای ها چه می کردند؟ به یمن(!)برنامه های بلند مدتی که غربی ها برای ایران در دستان شاهنشاهان شیفته غرب نوشته بودند، جریانات مختلفی در ضدیت با اسلام و به ویژه روحانیتی که در چند اقدام مهم از جمله تحریم تنباکو، ضرب شستی نشان داده بود و توان بسیج عمومی خود را به نمایش گذارده بود، پیش بینی شده بود که از جمله آنها ایجاد مکاتب انحرافی و تخدیری بود.عوام زدگی و خرافات را وارد ماجرای کربلا کرده بودند و منجیان دروغینی چون باب و بهاء را نیز ساخته بودند تا به ترتیب، قیام حسینی و انتظار مهدوی را در شیعه مخدوش کنند.در این میان، عده ای دلسوز دین، به میان آمدند تا به مقابله فکری با بهائیت که با حمایت رژیم، هر روز قدرت بیشتری می گرفت، بپردازند.آنان خود را پیروان حقیقی حضرت حجت(عج)می دانستند و با این مکتب دروغین و مهدویت قلابی، سرمبارزه برداشته بودند.آیا این کار خطا بود یا برعکس، امری مقدس و مبارزه ای الهی و تکلیفی که هر مسلمان مؤمنی بر دوش دارد؟!
از قدیم کینه وهابیت هم در دل اینها وجود داشته و هم اکنون که وهابیت، تکاپوی بیشتری می کند، وجهه همت این برادران ، وهابیت ستیزی است که بعید است در این مورد، مخالفی وجود داشته باشد! بعد از انقلاب هم که غوغای مارکسیست ها بالا گرفته بود و دانشگاهها به قضیه گروهک های آنان در آمده بود، نقد مارکسیسم در دستور کار انجمنی ها قرار گرفت! تا اینجای اقدامات روشنگرانه ایشان ضد جریانات انحرافی مذکور به نظر مشکلی نداشته است؟!
ویژگی های منتظران حقیقی را هم که از ایشان بپرسی و تکالیف او را که بخواهی خواهند گفت:«برای تعجیل در فرج آقا دعا کن!برای سلامتی آقا صدقه بده!دعای ندبه و عهدت ترک نشود و ...»راستی مگر جز این است که اینها نیز جزیی از توصیه های دینی ما به مؤمنان عصر غیبت می باشند؟!
اگر کسی بخواهد آنان را به عقب ماندگی هم متهم کند کاملاً در اشتباه است چرا که انجمنی ها اتفاقاً سعی می کردند دانش آموزان و دانشجویان تیزهوش و درسخوان را جذب کنند و به تعلیم علوم جدید هم تأکید داشتند و در میان شان کم نبود از دکتر و مهندس!؟ پس اتفاقا مدرن بودند ونه عقب مانده!پس مشکل کجا بود؟!چرا انقلابی ها و امام(ره)وشهید داده ها با این جریان طوری برخورد می کردند که گویی خاری در چشم اند و استخوانی در گلو!؟ کدام طرف اشتباه می کرد؟!