سوره منافق
سیاق اول از آیات ۱ تا ۸
این سیاق دو مطلب کلی دارد:
مطلب در آیات (۱ تا ۶) بیان شده است و مطلب دوم هم، در آیات (۷ و۸ ) بیان شده است. کار مطلب اول افشاگری منافقان است، با سه «اذا»یی که دارد.
«اذا»ی اول آیات (۱ تا ۳) است، که فراز اول این آیات هست، اذای دوم آیه (۴) و فراز دوم این آیات و «اذا»ی سوم آیات(۵ و ۶) هستند که همان فراز سوم این آیات است.
فراز اول: می*رساند که منافقان، مومن بودند ولی کافر شدند، و ظاهرشان مومن و در واقع کافرند و با تاکید بر وفاداری بر رسول خدا می*خواهند بر «صد عن سبیل الله» خود، پوششی بگذارند.
إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ (١)اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (٢)ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ (٣)
فراز دوم: می*رساند که اینها انسانهایی نیستند که از ظاهر بتوان آنها را به راحتی تشخیص داد، ظاهر آنها شگفت*آور و حرفهای آنها شنیدنی است، و پیامبر در این فراز مکلف می*شوند که از اینها دوری کنند، چرا که دشمن، همین*ها هستند.
وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِنْ یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ (۴)
فراز سوم: در این فراز به منافقان گفته می*شود که نزد رسول خدا بروید، و عذرخواهی بکنید، ولی اینها قبول نمی*کنند و به «صد عن سبیل الله» خودشان مستکبارانه ادامه می*دهند.
وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُءُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (۵)سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (۶)
در مطلب دوم این سیاق از توطئه*های اینها صحبت می*کند که در آیات (۷ و۸) آمده است:
هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلَى مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنْفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لا یَفْقَهُونَ (٧)
این یک نوع توطئه اقتصادی به منظور تضعیف جایگاه رسول خدا است.
یَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الأعَزُّ مِنْهَا الأذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ (٨)
این آیه هم قصد براندازی مبتنی بر تضعیف جایگاه رسول خدا از طرف منافقان را بیان می*کند.
تضعیف جایگاه رسول خدا در این قضیه حد وسط است، چون «اذّل» محصول «حتی ینفضّوا» است.
وقتی که تضعیف جایگاه رسول خدا حد وسط شد، نتیجه می*شود: توطئه اقتصادی به قصد براندازی. یا براندازی مبتنی بر توطئه اقتصادی.
این دو قسمت سیاق در ادامه هم هستند. در قدم اول، با معرفی خدا و افشاگریهای پروردگار منافقان به عنوان دشمن معرفی می*شوند و پیامبر به دوری کردن از اینها مکلف می*شود، ولی کار در اینجا متوقف نمی*شود، اینها کار را ادامه می*دهند و این ادامه بعد از انفصال از جامعه اسلامی و بعد از اینکه پیامبر اینها را به عنوان دشمن معرفی کردند، شکل می*گیرد.
اینها به قصد براندازی، توطئه اقتصادی می*کنند و امید دارند که به مدینه برگردند و بتوانند جایگاه خودشان را در نظام مدنی جامعه پیدا کرده و پیامبر را اخراج کنند و حکومت را به دست بگیرند.
مرحله اول نوعی افشاگری و مرحله دوم هم خنثی سازی توطئه*هاست و این یک فرایند است.