واژه قرآن
نگاهى به قرآن
تاءليف : حجة الاسلام و المسلمين حاج سيد على اكبر قرشى
واژه ((قرآن )) در لغت عرب ، به معناى ((قرائت و خواندن )) است . گويند: (( قرء قرء و قرائة و قرانا الكتاب اى : نطق بالمكتوب فيه ...)) ، اين معنا در خود آيات قرآن كريم نيز به كار رفته است ، در سوره قيامت ، چنين آمده است :
(( لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرانه فاذا قراناه فاتبع قرانه )) ( سوره قيامت ، آيه 16 - 18).
يعنى : ((زبانت را به خواندن قرآن حركت مده تا در خواندن آن عجله كنى ، كه خواندن و جمع آن بر عهده ماست . و چون ما آن را خوانديم ، از خواندن آن پيروى كن (و همانطور بخوان كه ما خوانده ايم )).
پس در اين دو مورد، واژه ((قرآن )) مصدر و به معناى ((خواندن )) آمده است . و اينكه خداوند متعال اين كلمه را براى كتاب خود نام نهاده است ، شايد بدين جهت باشد كه ((قرآن )) به معناى ((كتاب خواندن )) است . هميشه بر سر زبانها باشد. و دائم آن را بخوانند. و معانى آن را در دل داشته باشند. در اين صورت ، قرآن كه مصدر است به معناى مفعول ؛ يعنى ((مقرو)) است .
برخى نيز گفته اند كه معناى لغوى ((قرآن )) به معناى ((جمع كردن )) است ؛ چون در (( قراء قرانا الشى ء يعنى : اى جمعه وضم بعضه الى بعض )) . پس در اين صورت بايد مصدر به معناى فاعل باشد. و قرآن ؛ يعنى : ((جمع كننده حقايق و سخنان الهى )) ولى معناى اول مقبولتر است .
و خود قرآن مجيد نيز آن را تاءييد مى كند. مرحوم علامه طباطبائى نيز در تفسير الميزان آن را پذيرفته است . اما مرحوم طبرسى ، در ذيل آيه شريفه (( شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن )) ( سوره بقره ، آيه 185)، قول دوم را پذيرفته است اما در مقدمه در ((فن رابع )) هر دو قول را - بدون ترجيح يكى بر ديگرى - نقل كرده است . ولى از اينكه قول دوم را با لفظ ((قيل )) آورده ، ظهورش در تاءييد قول اول مى باشد.