قرآن در مورد اینکه انسان مجهز به یک سلسله الهامات فطری است در سوره مبارکه والشمس می گوید: «والشمس و ضحیها* و القمر اذا تلیها* و النهار اذا جلیها* و اللیل اذا یغشیها* و السماء و ماتبیها* و الارض و ما طحیها* و نفس و ماسویها* فالهمها فجورها و تقویها؛ سوگند به خورشید و تابندگی اش، سوگند به ماه چون پی (خورشید) رود، سوگند به روز چون (زمین را) روشن گرداند، سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد، سوگند به آسمان و آن کس که آن را برافراشت، سوگند به زمین و آن کس که آن را گسترد، سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد، سپس پلیدکاری و پرهیزگاری اش را به آن الهام کرد شمس/ 8-1». آخرین سوگند این است: سوگند به روح بشر و اعتدال آن که خدای متعال به روح بشر کارهای فجور و کارهای تقوا را الهام کرد که چه چیزی فجور است، چه چیزی فسوق است، چی زشت و نباید کردنی است و چی تقوا و پاکی است و باید انجام بشود. یعنی خدا این شناخت را به صورت یک الهام به قلب هر بشری الهام فرموده است.