انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: حقيقت وحي چيست؟

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    July_2013
    عنوان کاربر
    همسوی نور
    میانگین پست در روز
    0.14
    نوشته ها
    543
    صلوات
    1400
    دلنوشته
    2
    سلام میدهم از بام خانه سمت حرم چه میشود که بیایم منم قدم به قدم؟ یک اربعین طلبیدن برای تو سهل است حرم نرفته بمیرم برای من سخت است
    صلوات و تشکر
    431
    مورد صلوات
    885 در 421 پست
    نوشته های وبلاگ
    5
    دریافت کتاب
    4
    آپلود کتاب
    4

    پیش فرض حقيقت وحي چيست؟




    بسم الله الرحمن الرحیم

    حقيقت وحي چيست؟ آيا وحي نوعي نبوغ بشري است؟ نقد تفسير فلاسفه از وحي چيست؟ و چرا گروهي منكر وحي‎اند؟


    فطرت سالم آدمي و عقل سليم بشري، حكايت از اين دارد كه انسان ها استعداد رسيدن به كمال و سعادت ابدي را دارند و براهين عقلي نشان مي دهند كه هدف از آفرينش انسان ها و حيات دنيوي آنها رساندن او به كمال است؛ هم چنان كه قرآن مي فرمايد:
    (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ)؛[1] و نيافريديم جن و انس را، مگر براي اين كه بپرستند مرا.
    امّا چگونه مي توان به كمال دست يافت و در مسير آن گام نهاد؟ بدون شك، عقل و حس و حتي شهود، ابزار مفيدي براي دست يابي به آن حقيقت اند؛ اما كافي نيستند؛ زيرا ره زنان اين طريقت فراوان اند و گاه ابزار عادي شناخت را مورد تزلزل قرار مي دهند و هم چنين حوزه اي از معرفت وجود دارد كه دست اين ابزار از آن كوتاه است؛ يعني عقل گريز و حس گريزند. در اين جا پاي ابزار ديگري به نام وحي به ميان مي آيد و اما حقيقت وحي چيست؟ آن قدر مي دانيم كه ابزار ديگري براي كسب معرفت وجود دارد، ولي درك حقيقت آن بر ما ميسر نيست؛ علاّمه طباطبايي در اين باره مي نويسد:
    ما كه از موهبت وحي بي بهره ايم و به عبارت ديگر، آن را نچشيده ايم، حقيقت آن براي ما مجهول است. تنها برخي از آثار آن را كه قرآن و اوصاف نبوي مي باشد، مي توانيم بشناسيم.[2]
    بنابراين، حقيقت وحي را از آثار و علايم آن مي توان شناخت؛ ولي محتواي وحي، يعني قرآن كريم را مي توانيم به دست آوريم.
    ممكن است عده اي شبهه كنند كه پي نبردن به حقيقت وحي مي تواند دليلي بر روي گرداني از آن باشد. گر چه حقيقت وحي بر ما آشكار نيست، اما از طريق اعجاز، به نبوت و ارتباط پيامبر با خداوند پي مي بريم و از آن طريق، صحّت و حقانيت وحي را استنتاج مي نماييم و محتواي آن را مي پذيريم. همان گونه كه دستاوردهاي حس و عقل را مي پذيرم، بدون آن كه حقيقت حس و عقل بر ما معلوم باشد.
    گروهي براي تبيين حقيقت وحي به دستاوردهاي علوم تجربي متوسل شدند و وحي را منبعي عقلاني و زاييده ي نبوغ انساني معرفي نمودند، و عواملي هم چون عشق، ستم كشي طولاني، در اقليت قرار گرفتن، دوران كودكي، تنهايي، سكوت و بيكاري را عوامل بالا رفتن استعداد و پيدايش نبوغ معرفي كرده اند.[3]
    «سلام علیكم طبتم فادخلوها خالدین»

  2. کاربر زیر برای پست " سحر " عزیز صلوات فرستاده:


  3. Top | #2

    تاریخ عضویت
    July_2013
    عنوان کاربر
    همسوی نور
    میانگین پست در روز
    0.14
    نوشته ها
    543
    صلوات
    1400
    دلنوشته
    2
    سلام میدهم از بام خانه سمت حرم چه میشود که بیایم منم قدم به قدم؟ یک اربعین طلبیدن برای تو سهل است حرم نرفته بمیرم برای من سخت است
    صلوات و تشکر
    431
    مورد صلوات
    885 در 421 پست
    نوشته های وبلاگ
    5
    دریافت کتاب
    4
    آپلود کتاب
    4

    پیش فرض




    بنا به دلايلي، اين تفسير كاملا نارساست:
    اولا، اين ها دليلي براي تفسير خود اقامه نكرده اند؛
    ثانياً، در سر هيچ نابغه اي چنين افكار و انديشه هاي بلندي تحقق نمي پذيرد؛
    ثالثاً، به فعليت رسيدن استعدادهاي شخصي نابغه بدون تعليم و تعلّم و طي كردن مراحل آموزش ميسر نيست؛
    رابعاً، اگر وحي محصول نبوغ است، چه انگيزه اي موجب مي شود كه افراد نابغه، انديشه هاي بلند خود را به عالم غيب نسبت بدهند.
    حكما و فلاسفه، فرشته ي وحي، يعني جبرييل را همان عقل فعال مي دانند و وحي را پيوند قوه ي خيال يا عقل جزئي پيامبر(صلي الله عليه وآله) با عقل فعال مي دانند و ديدن فرشته را به عنوان ديدن يك واقعيت خارجي نمي پذيرند و آن را تماشاي قوه ي خيال تفسير مي نمايند.[4] البته فخر رازي در شرح اشارات اين كلام را نقد مي كند، لكن دوباره در مباحث المشرقيه مي نويسد:
    نفس نبي داراي خصايصي است كه وحي، معلول قوه ي عاقله و متخيله ي همان نفس مي باشد.[5]
    صدر المتألهين، مؤسّس حكمت متعاليه، كه بين اشراق و استدلال و قرآن آشتي برقرار كرد، به انكار ابن سينا و ساير مشائيان پرداخت و چنين فرمود:
    هنگامي كه روح قدسي قوي گردد و نورانيت شديد پيدا شود، همانند ارواح ضعيفه نيست كه وقتي به سمتي تمايل پيدا كرد از جهات ديگر غافل گردد، بلكه اين روح قدسي را شأني از شأن ديگر باز نمي دارد و مي تواند معارف الهي را بدون تعليم بشري تلقي و دريافت نمايد و تأثير اين قوه از جانب خدا به ساير قوا تسري نموده و صورتي را كه با روح قدسي مشاهده كرد، به صورت روحي بشري متمثّل مي شود و به صورت ظاهر براي او آشكار مي گردد؛ پس با چشمش شخص را به صورت محسوس در نهايت زيبايي مي بيند و با گوشش كلام منظوم را در غايت فصاحت مي شنود.
    پس شخص، همان فرشته اي است كه به اذن خدا نازل شده و حامل وحي الهي است و كلام، همان كلام خداوند متعال است و در دست او لوحي است كه در آن نوشته است، و آن همان كتاب خداست و اين صرف صورت خيالي نيست كه در خارج ذهن وجود داشته باشد و تخيل باشد؛ چنانچه آنها كه حظ و بهره اي از علم باطني ندارند و از اسرار وحي مطلع نيستند، گفته اند، مانند بعضي از اتباع مشائيان. پناه بر خدا از اين عقيده اي كه از جهل ناشي مي شود در باب كيفيت انزال و تنزيل.[6]
    «سلام علیكم طبتم فادخلوها خالدین»

  4. کاربر زیر برای پست " سحر " عزیز صلوات فرستاده:


  5. Top | #3

    تاریخ عضویت
    July_2013
    عنوان کاربر
    همسوی نور
    میانگین پست در روز
    0.14
    نوشته ها
    543
    صلوات
    1400
    دلنوشته
    2
    سلام میدهم از بام خانه سمت حرم چه میشود که بیایم منم قدم به قدم؟ یک اربعین طلبیدن برای تو سهل است حرم نرفته بمیرم برای من سخت است
    صلوات و تشکر
    431
    مورد صلوات
    885 در 421 پست
    نوشته های وبلاگ
    5
    دریافت کتاب
    4
    آپلود کتاب
    4

    پیش فرض




    حكيم سبزواري نيز سخن بوعلي سينا را نپذيرفته و چنين نگاشته است:
    نبي داراي خصايص سه گانه مي باشد، بر اساس قواي ثلاثه (علاّمه ـ عمّاله ـ حسّاسه) و قوه ي علامه ي پيامبر بايد در كمال، افضل عقول اهل زمان خود باشد و جميع معلومات يا اكثر آنها با تأييد الهي و به حدس براي او حاصل شده باشد، نه به كسب و تعليم از معلم؛ و عقل او حاكم بر ساير قوا باشد؛ و قوه ي عمّاله ي او بايد در قوت، به حدي باشد كه تمام كاينات مطيع او باشند؛ عالم كون بايد به منزله ي بدن او باشد؛ چگونه چنين نباشد، در حالي كه بنده بر اثر قرب نوافل به اين مقام مي رسد؟ و اما قوه ي حسّاسه ي او بايد در بيداري ببيند چيزهايي را كه ديگران نمي بينند و بشنود چيزهايي را كه ديگران نمي شنوند؛ و حقيقت او به حقيقت مَلك مقرّب اتصال معنوي حقيقي پيدا كند؛ و برخي از متفلسفه، آن محسوسات حضرت نبي را از مبصرات و مسموعات و يا از قبيل صور ذهنيه دانسته اند. نعوذبالله من هذه العقيدة الفاسدة.[7]
    برخي با توسل به پاره اي از دلايل و پيش فرض ها به انكار وحي پرداختند و از اين طريق درصدد انكار بعثت انبيا بر آمدند. براي نمونه به برخي از اين پيش فرض ها اشاره مي كنيم:
    1. وحي از عالم بالا تنزّل مي كند؛ و چون عالم بالا، عالمي روحاني و لطيف و نوراني، ولي عالم پايين، عالم مادي و كدر است، تناسبي بين اين دو عالم وجود ندارد؛ و تا ارتباط ميان اين دو عالم برقرار نگردد، وحي نيز تحقق نمي پذيرد.
    اين شبهه ناتمام است؛ زيرا انسان كه ظرف تحقق وحي است، موجودي برزخي و داراي دو بعد جسماني و روحاني است و ارتباط حق تعالي با بعد روحاني و ملكوتي انسان تحقق مي پذيرد.
    خداوند سبحان در آيات گوناگوني از اين دو بعد انسان خبر داده است و مي فرمايد:
    (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَة مِن طِين ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَار مَّكِين ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ثُمَّ إِنَّكُم بَعْدَ ذلِكَ لَمِّيتُونَ)[8] ما آدمي را از گل خالص آفريديم، سپس او را به صورت نطفه اي در جايي استوار قرار داديم، آن گاه نطفه را به صورت خوني بسته و خون بسته را به صورت گوشتي جويده و گوشت جويده را به صورت استخوان ها در آورديم و استخوان ها را با گوشت پوشانديم و پس از انجام اين مراحل، خلقتي ديگر ايجاد كرديم. آفرين بر خدا كه بهترين آفريننده است.
    (الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْء خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِين ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَة مِن مَاء مَهِين ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُوحِهِ)؛[9] خدايي كه هر چيز را به بهترين صورت خود آفريد، آفرينش انسان را از خاك آغاز كرد و سپس خلقت نوع انسان را به وسيله ي آبي بدون ارزش قرار داد و پس از آن، او را بياراست و از روح خود در وي دميد.
    2. گروه ديگري كه تفكر مادي صرف دارند نيز به انكار بعد وحي پرداخته اند. شايد اين تفكر از زمان رشد علمي و صنعت در غرب شكل گرفت. و غرور علمي و اعتناي بيش از حد به عقل، احساس بي نيازي از وحي و دستورهاي الهي را در آنها پديد آورد؛ البته امروزه توجه به عالم غيب و روحاني از مسلمات انديشمندان علوم عقلي و تجربي به شمار مي آيد و انسان ها از غرور علمي به سوي تواضع علمي در حركت اند و فهميده اند كه عقل در كشف بسياري از حقايق ناتوان است. فيلسوفان و عالمان علوم تجربي براي اثبات تجرد روح و تجرد مرتبه اي از عالم هستي، به براهين فراواني تمسك جسته اند كه بيان آنها از حوصله ي اين بحث خارج است.


       

    [1]. ذاريات: 56.
    [2]. علامه طباطبايي، قرآن در اسلام، ص 149.
    [3]. عزت الله مجيد پور، نبوغ و علل آن، به نقل از منشور جاويد، ج 10، ص 223.
    [4]. اشارات والتنبيهات، ج 3، ص 63.
    [5]. المباحث المشرقيه، ج 2، ص 418.
    [6]. الحكمة المتعاليه، ج 7، ص 25.
    [7]. مجموعه رسايل هدايه الطالبين، ص 28ـ30.
    [8]. مؤمنون: 12ـ 15.
    [9]. سجده: 7ـ9.

    اندیشه قم
    «سلام علیكم طبتم فادخلوها خالدین»

  6. کاربر زیر برای پست " سحر " عزیز صلوات فرستاده:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حدیث سلسله الذهب چيست؟
    توسط مهاجر در انجمن امام رضا علیه السلام
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2013_09_10, 01:55 AM
  2. پاسخ: 14
    آخرين نوشته: 2013_08_27, 04:58 PM
  3. دوزخ چيست؟
    توسط گل مريم در انجمن جهنم
    پاسخ: 19
    آخرين نوشته: 2013_05_20, 10:58 PM
  4. جايگاه عرفان در قرآن چيست؟
    توسط مهدی در انجمن عرفان و قرآن
    پاسخ: 6
    آخرين نوشته: 2013_05_05, 02:59 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 04:01 AM