تفسیر آیه 9 سوره ی نساء

«و ليخش ‏الّذين لوتركوا من خلفهم ذرّيّةً ضعافاً خافوا عليهم»
و كسانى كه اگر از خود فرزندانى ناتوان برجاى مى‏ گذارند، بر سرنوشت آنان نگرانند، بايد از رفتار ناپسند در مورد يتيمان مردم بترسند.

در تفسير اين آيه شريفه، ديدگاهها متفاوت است:

1. گروهى ازجمله ابن عبّاس روايت كرده ‏اند كه: در عصر رسالت ياران پيامبر هنگامى كه كسى در آستانه مرگ بود، از سر مهر بر گرد او مى ‏نشستند و خيرخواهانه به وى اندرز مى‏ دادند كه براى آخرت خويش اقدامى كند و بداند كه همسر و فرزندانش، نجات‏ بخش وى نخواهند بود. او نيز تحت تأثير سخنان آنان قرار مى ‏گرفت و بيشتر دارايى خود را انفاق مى‏ كرد. از اين رو، آفريدگار هستى با نزول اين آيه به انسانها اعلام داشت كه در انديشه فرزندان خردسال خويش نيز باشيد و حقوق آنان را انفاق نكنيد.

با اين بيان، انسان نبايد به گونه‏ اى وصيت كند كه در حقّ ورثه تعدّى شود؛ و كسانى نيز كه به‏ هنگام وصيت حضور دارند، بايد اين نكته را به وصيت كننده سفارش نمايند تا مبادا او با انفاق بسيار، ورثه خويش را نيازمند سازد.
آرى؛ آنان بايد همانگونه كه فرزندان خود را دوست دارند و براى آينده آنان دل مى ‏سوزانند، فرزندان ديگران را نيز دوست بدارند و بر سرنوشت و آينده آنان نيز احساس مسئوليت كنند.

2. و برخى برآنند كه منظور آيه شريفه اين است كه سرپرست و كارگزار يتيم در دارايى او امانتدارى را پيشه سازد و آن را پاس دارد؛ و همانطور كه درمورد بازماندگان خويش دلسوزى روا مى ‏دارد و هرگز در انديشه خيانت به آنها نيست، در باره يتيم نيز آنگونه بينديشد و عمل كند.
با اين بيان، كارگزار يتيم بايد به گونه ‏اى رفتار كند كه دوست دارد با فرزندان خردسالش بعد از او همان رفتار شود.

در اين مورد، روايتى نيز از هفتمين امام راستين آورده ‏اند، كه مى ‏فرمايد:
«انّ‏اللّه اوعد فى مال ‏اليتيم عقوبتين: امّا احداهما فعقوبةالدّنيا قوله و ليخش‏ الّذين لوتركوا...»

خدا براى خوردن دارايى يتيم، دو كيفر قرار داده است:يكى از آنها، كيفر اين جهانى است كه انسان به واكنش عملكرد خود دچار مى ‏شود و در اين مورد است كه قرآن هشدار مى ‏دهد و مى ‏فرمايد: و آنان كه اگر فرزندانى خردسال و ناتوان از خود برجاى مى‏ گذارند، و بر سرنوشت آن نگرانند، بايد از رفتار نادرست و ظالمانه درمورد يتيمان مردم بترسند...

آرى؛ بايد بترسند كه مبادا همان رفتار نادرست، گريبانگير فرزندان آنان شود.

3. و عدّه‏ اى نيز گفته‏ اند: اين آيه درباره كسانى است كه به هنگام وصيت، نزديكان خويش را محروم مى ‏سازند و به اندرز خيرخواهان كه آنان را به وصيت نيكو براى نزديكانشان توصيه مى‏ كنند، گوش نمى ‏دهند.

با اين بيان، مقصود اين است كه كسانى كه درمورد يتيمان مردم ظالمانه رفتار مى‏ كنند، بهوش باشند و بدانند كه واكنش ستم آنان، دامان فرزندان و نسلشان را خواهد گرفت.

«فليتّقوااللّه و ليقولوا قولاً سديداً»
پس بايد از خدا پروا كنند و سخنى استوار بگويند

منظور اين است كه چنين كسانى بايد از نافرمانى خدا و بيداد در حقّ يتيمان مردم بترسند و به گونه ‏اى با يتيمان مردم رفتار كنند كه دوست دارند پس از آنان با فرزندانشان همان رفتار شود. برخى نيز برآنند كه: بايد از خدا پروا كنند و به بندگانش زيانى نرسانند.

واژه «سديد» به‏ معناى گفتارى است كه از سستى و تباهى پاك و استوار و سنجيده و بر اساس عدالت باشد. با اين توضيح، به ‏اعتقاد جمعى از مفسّران، «قولاً سديداً»، يعنى بايد عادلانه و بر اساس حق سخن بگويند. و به ‏عقيده بعضى ديگر، منظور اين است كه با يتيمان نرم و شايسته سخن بگويند.

در اين باره روايتى نيز از پيامبر گرامى‏ آورده ‏اند كه فرمود:

«من سرّ اَنْ يزحزح عن ‏النّار و يدخل ‏الجنّة فليأت ‏منية و هو يشهد ان لا اله الّااللّه و ان محمّداً رسول ‏اللّه و يحبّ اَن يأتى الى النّاس ما يحبّ ان يؤتى اليه.»

هر آن كه دوست دارد از آتش دوزخ دور داشته و وارد بهشت شود، بايد با گواهى بر يكتايى خدا و رسالت پيامبر و مهر به بندگان پروردگار، ديده از جهان فرو بندد، به ‏گونه‏ اى كه آنچه را براى خود مى‏ خواهد، براى مردم بخواهد.

همچنين روايت كرده ‏اند كه پيامبر گرامى از وصيت بيش از 13 مال هشدار داد و به «سعد» فرمود: اگر شما ورثه ‏اى بى‏ نياز برجاى گذارى، براى من دوست‏ داشتنى ‏تر از اين است كه با انفاق به ديگران، آنان را تهيدست و نيازمند ترك كنى. (مجمع البیان)