انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 42

موضوع: سیمای انسان در سوره یوسف

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض سیمای انسان در سوره یوسف







    سیمای انسان در سوره یوسف



    چکیده:
    این سوره با 111 آیه که یکصد آیه آن به داستان حضرت یوسف (ع) اختصاص دارد. جایگاه ارزشی انسان و خصوصیات زشت و زیبایش را در قالبی بسیار زیبا و دلنشین بیان می‌دارد. در این سوره یوسف به عنوان الگویی از انسان ، محسن، مخلص، صاحب علم و حکمت ربانی که منشا بسیاری از ارزش های انسانی و مکارم اخلاقی چون عفت، عفو، گذشت، راستی و صداقت است معرفی می‌شود و در مقابل آنها زشتی های اخلاقی مانند حسد، عصبیت، دروغ‌گویی و... مورد نکوهش قرار گرفته است.
    کلید واژه‌ها: انسان، تقوا، توحید، حسد، صبر، ظلم، عصبیت، عصمت، عفت، عفو، علم، یوسف




    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  2. Top | #21

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض







    • زنا:

    یکی از اموری که هم در آیین شرع و هم در آیین عقل قبیح شمرده می‌شود روابط زن و مرد بر خلاف شرع و قانون مدنی است. هر جامعه‌ای برای تشکیل خانواده آیین خاصی دارد که نزد آنان محترم بوده وارتباط زن و مردخارج از آن محکوم و مورد سرزنش است. همسر عزیز مصر بر اثر وسوسه های شیطانی مجذوب یوسف گشته و از او تقاضای همبستری می‌کرده است ؛ یوسف آن را ظلم در حق ولی نعمت خود شمرده و از آن صحنه گریخت. البته نه تنها یوسف آن را زشت شمرد بلکه عزیز مصر نیز وقتی حقیقت را دریافت به همسرش گفت: « انه من کید کّنّ انّ کَیدَ کُنَّ عظیم ؛ این نیرنگ شما زنان است که همانا نیرنگ شما زنان بزرگ است. » (آیه 28)
    علاوه بر عزیز مصر زنان مصری نیز همسر عزیزمصر را سرزنش کرده و گفتند همسر عزیز مصر از غلامش طلب کامجوئی می‌کرد در حالیکه شیفته او شده بود ما او را در گمراهی آشکار می‌بینیم. (آیه 30)





    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  3. Top | #22

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض







    • افترا بستن:

    یکی از گناهان بزرگ که گاهی انسان ها برای نجات خود بدان مرتکب می‌شوند افترا بستن است. (یعنی کسی به دروغ گناهی را به انسان بی گناهی نسبت دهد) همسر عزیز مصر بعد از آنکه یوسف از چنگش گریخت و به سوی در شتافت با عزیز مصر مواجه شدند بی درنگ همسر عزیز مصر برای سرپوش نهادن بر گناه خویش گفت: « ما جزاءُ مَن اَرادَ بِاَهلِکَ سوءاً اِلا اَن یُسجن او عذابٌ الیم ؛ جزای کسی که به خانواده ی تو قصد بدی کند غیر ازا ین نیست که زندانی شود یا به عذاب دردناکی گرفتار آید. » (آیه 25 ) یوسف در اینجا از سوی همسر عزیز مصر مورد اتهام قرار گرفت و در جای دیگر از سوی برادران خویش متهم به دزدی شد آنجا که گفتند: « ان یسرق فقد سرق اخ له من قبل ؛ اگر او (بنیامین برادر یوسف) دزدی کرد هر آینه او برادری داشت که پیشتر دزدی کرده بود. » (آیه 77)
    مجرمان همواره می‌کوشند با افترا بستن خود را از فرجام بدشان رهایی بخشند غافل از آنکه حقیقت همیشه پشت ابر نمی ماند.




    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  4. Top | #23

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض








    • دزدی:

    یکی دیگر از صفات رذیله انسان و از جرائم اجتماعی دزدی است. دزدی همواره در جوامع بشری از جمله در جامعه مصر آن روز قبیح شمرده می‌شرد چنان که وقتی ندا دهنده ای به کاروان برادران یوسف نسبت دزدی می‌دهد (آیه70) می‌گویند:
    « تا لله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الارض و ما کنا سارقین ؛ سوگند به خدا می‌دانید که ما برای فساد به این سرزمین نیامده و ما دزد نیستیم. » (آیه 73)
    به یقین دزدی یکی از مفاسد اجتماعی شمرده می‌شد که برادران یوسف این نسبت را از خود دفع کردند. از سوی دیگر در میان فرزندان یعقوب دزدی از مصادیق ظلم شمرده می شد چنانکه گفتند کاسه پادشاه در بار و بنه هر کس یافت شود همو سزای آن است و ما اینگونه ظالمین را مجازات می کنیم جزای دزدی در آیین یعقوب استرقاق یعنی به بردگی گرفتن دزد برای یک سال بود. (نک رفسنجانی ج 8 ص 507)





    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  5. Top | #24

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض








    3-3) مکارم اخلاقی و کرامت های انسانی:


    بیان شد که این سوره دو چهره درونی انسان را به نمایش می‌گذارد. یکی چهره زشت وی را که نشان از کینه توزی، حسد، ناجوانمردی، بی وفایی و ستم دارد و دیگری چهره زیبای او را که نشان از ایمان، تقوا، پاکدامنی ؛ گذشت و جوانمردی و دیگر کرامت های اخلاقی دارد. قبل از استقصای این مکارم در این سوره لازم است این نکته توضیح داده شود که اخلاق کریمه‌ای که انبیا و اولیا و مومنان متلبس به آن هستند ریشه در ایمان به خدا و تقوای الهی دارد و این دو نیز همچون شجره ی طیبه‌ای هستند که ریشه در معرفت توحیدی دارد و فضایل اخلاقی ثمره های این شجره ی طیبه هستند چنان که علامه طباطبایی در تفسیر این سوره در ارتباط قانون، اخلاق کریمه و توحید می‌فرماید:
    « هیچ قانونی به ثمر نمی رسد مگر به واسطه ایمانی که حافظ آن اخلاق کریمه باشد و اخلاق کریمه به کمال نمی رسد مگر با توحید، پس توحید ریشه و بنیانی است که درخت سعادت انسان بر آن می‌روید و اخلاق کریمه شاخ و برگ این درخت پاک است که میوه های دلپذیر می‌دهد. » (المیزان ج 11 ص 155)
    اینک برخی از مکارم اخلاقی شخصیت های این سوره یعنی حضرت یعقوب و حضرت یوسف (درود خدا بر آنها و پیامبر مان باد) بیان می‌شود.




    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  6. Top | #25

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    • صبر:

    اولین کرامت انسانی که از این سوره می‌اموزیم صبر و استقامت و پایداری در مقابل مشکلات زندگی است. حضرات یعقوب و یوسف (که درود خدا بر آنها باد ) دو الگوی صبر و پایداری هستند که با استعانت از صبر بر مصائب فائق آمدندصبرجلوه های گوناگون دارد.

    الف ) صبر برمصیبتها:



    حضرت یعقوب وقتی با مکر و حیله و خیانت بعضی از فرزندانش روبه رو می‌شود و می‌بیند که که بر برادر نامادری شان حسد می‌ورزند و آنگونه در حق او ستم روا می‌دارند و نقشه قتل او را می‌کشند و با یک درجه تخفیف در چاه عمیقی محبوس می‌کنند تا کاروانیان او را به غلامی برند و به دروغ به پدرشان می‌گویند او طعمه گرگ گردید و پیراهن خون آلود او را هم به عنوان شاهد برای پدر هدیه می‌آورند. حضرت می‌فرماید: « سوّلت لکُم انفسکم امراً فصبرُ جمیلٌِِ و الله المستعان علی ما تصفون ؛ نفس شما برای شما کار (زشت) را نیکو جلوه داد... پس صبر نیکو است و برای تحّمل مصیبتی که شما توصیف میکنید از خدا مدد می‌خواهم.» (18)‌
    آری یعقوب سال ها دوری یوسف را تحمل کرد و به برادرش بنیامین دل خوش کرده بود تا آنکه یوسف (ع) وقتی به مقام صدارت مصر رسید بنیامین همراه برادرانش برای دریافت آذوقه به نزد او آمد و یوسف او را با نقشه‌ای که ریخت نزد خود نگه داشت، برادرانش وقتی به نزد یعقوب برگشتند گفتند فرزندت دزدی کرده است (همان آیه 81) باز حضرت یعقوب فرمودند: « سوّلت لکم اَنفُسکم امراً فصبرٌ جمیلٌ عسی الله ان یاتینی بهم جمیعاً انّه هو العلیم الحکیم ؛ نفس شما امری را برایتان زیبا جلوه داد پس صبر نیکو است و من از خدا امیدوارم که همه را به سویم باز گرداند و او دانای حکیم است.» (همان 83) یوسف (ع)‌ نیز در مصائبش که به واسطه حسد برادران و حرمان عاشقی زلیخا و زنان مصر برای او پیش آمد و به زندان افکنده شد صبر پیشه کرد.




    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  7. Top | #26

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض







    ب ) صبر بر معصیت:



    یکی دیگر از جلوه های صبر صبر درمواجهه ی معصیت و گناه است. انسان همواره در معرض وسوسه های شیطان و نفس اماره قرار دارد و این انسان مومن و صاحب اراده است که در مقابل این وسوسه ها صبر پیشه نموده و استقامت می‌کند و یوسف (ع) الگوی اینگونه صبر هاست ‏، آنجا که همسر عزیز مصر او را دعوت به گناه کرد ؛ او پایداری نموده و به خواسته های شیطانی او تن نداد. مدتی بعد زنان درباری مصر در این مساله با همسر عزیز مصر همداستان شدند و باز مقاومت نمود تا آنجا که او را به زندان افکندند. باز تسلیم نشد و زندان را بر کاخ عزیز مصر که ایمان و تقوای او را تهدید می کرد ترجیح داد و سال ها در آن ماند تا خدای سبحان در اثر همین پایداری کردن اورا باعزت به کاخ ملک مصررسانید.




    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  8. Top | #27

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    ج ) صبر در نعمتها:



    مرتبه ی سوم صبر؛ صبر در نعمت هاست. یکی از نعمت های بزرگ الهی به انسان قدرت، مقام و موقعیت اجتماعی است که در اینجا صبر کردن و دست تعدّی به سوی زیردستان دراز نکردن، و اینکه در مقابل خطاهای فرو دستان عفو و گذشت در پیش گرفتن کاری است کارستان ! اینک یوسف (ع) در معرض امتحان دیگری قرار میگیرد و آن زمانی است که به صدارت مصر رسیده و اقتصاد مصر در دست اوست. قحطی شهر های اطراف او را فرا گرفته برادران یوسف برای خرید آذوقه راهی مصر شدند و به دربار وزیر اقتصاد مصر (که همان یوسف است) رسیدند. او آنها را شناخت اما آنها او را نشناختند و یوسف نه تنها انتقام نگرفت بلکه ره توشه یشان را نیز با آنها همراه کرد. بار دیگر آمدند و ماجرای نقشه‌ای که یوسف برای نگه داری برادرش بنیامین کشیده بود پیش آمد و بنیامین متهم به دزدی شد. برادران یوسف گفتند اگر او دزدی کرده برادرش نیز از قبل دزد بود. باز یوسف صبر پیشه کرد و چیزی نگفت. تا آنکه مرتبه سوم به مصر آمدند و یوسف خود را به آنها شناساند و با کرامت از گناه آنان گذشت و گفت:
    « قد مَنَّ اللهُ علینا اِنَّهُ من یتّق و یَصبر فانّ الله لا یُضیعُ اجرا لمُحسنین ؛ این در حقیقت نعمتی است که خدا بر ما ارزانی داشته است. البته این برای هر کس است که پروا پیشه بوده و در معصیت ها و مشکلات صبر پیشه سازد. بی تردید خدا اجر نیکوکاران را تباه نمی سازد. » (آیه 90)
    آخر سخن در این باب که همه عزت و عظمتی که نصیب یوسف شد و ازاو الگوی جاودانه‌ای برای همه انسان ها بویژه جوانان از آن روز تا امروز ساخته است در نتیجه ایمان تقوا و صبر و استقامت در حفظ این دو گوهر گرانبها بوده است.



    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  9. Top | #28

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض







    • تقوا:

    تقوا ملکه‌ای نفسانی است که نقش زیربنایی در کمالات اخلاقی انسان دارد و بسیاری از فضایل اخلاقی مانند صداقت، راستی و درستی، پاکدامنی و عفت، عفو و گذشت و... شاخه های طیّبه تقوای الهی هستند. در این سوره دو بار از حضرت یوسف (ع) به جهت تقوایی که داشت تمجید شده است. یکبار وقتی که حضرت یوسف (ع) از امتحان سخت عفاف در مساله‌ای مراوده زن عزیز مصر و متعاقب آن به زندان رفتن و تسلیم خواسته های آن زن نشدن پیروز بیرون آمد. خدای سبحان در وصف او می‌فرماید:
    « و کذلک مکّنا لیوسُف فی الارض یتبوّء منها حیث یشاء‌ نصیبٌ برحمتِنا من نشاء و لا نضیعُ اجرَالمحسنین و لاجرُ الاخِرَهِ خیرٌ للذین آمنوا و کانوا یتّقون ؛ بدین ترتیب ما یوسف را در سرزمین مصر مکنت و قدرت دادیم تا هرجا که می‌خواهد ماوی گزیند و ما اجر نیکو کاران راضایع نمی کنیم.البته اجر آخرت برای کسانی که ایمان آوردند و همواره تقوا پیشه می کنند بهتر است.» (یوسف 56. 57 )‌
    بار دیگر وقتی برادران یوسف او را شناختند و به خطاکار بودنشان اقرار کردند فرمود:
    « قَد منّا الله عَلَینا انّه من یَتقِ و یصبر فانّ الله لا یُضیعُ اجرا لمُحسنین ؛ این نعمتی است که خدا بر ما ارزانی داشته و حقا که چنین است که هر کس تقوا پیشه نماید و صابر باشد حتما خدا اجر محسنین را ضایع نمی کند.» (همان 90)‌
    و این صفت محسنین که برای یوسف چند بار در این سوره شریفه تکرار شده است با تقوا و صبر حاصل شده است. (طباطبایی، ج 11، ص 236) خدای سبحان در جای دیگر از زبان حضرت موسی می‌فرماید: « استعینوا بالله و اصبروا انّ الارضَ لِلّه یورثُها من یشاءُ مِن عباده والعاقبه للمُتَقین ؛ و از خدا یاری جویید و صبر پیشه کنید، زمین از آن خداست به هر یک از بندگانش که بخواهد می‌دهد و عاقبت از آن پرهیز کاران است.» (19)




    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  10. Top | #29

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض







    • عصمت:

    عصمت به معنای محافظت کردن خویش از ارتکاب به گناه است. عصمت صفتی اخلاقی و ملکه‌ای علمی است که در اثر معرفت یقینی حاصل می شود و وقتی این ملکه حاصل شد انسان از ناهنجاری های اخلاقی و هر عمل خلاف رضای حق دور می ماند. بهر حال قرآن برای حضرت یوسف (ع) مقام عصمت بر می شمارد چنانکه از زبان همسر عزیز مصر می‌فرماید: « و لقد راوَدتُهُ عن نَفسِهِ فاستَعصَمَ ه؛ هر آینه من با او مراوده کردم اما او سخت امتناع ورزید.» و این نعمت بزرگ استعصام و خویشتن داری از گناه برای او حاصل نشد مگر بعد از آنکه خدای سبحان او را به بندگی خویش برگزید و او را در این راه چنان محبوب خویش گردانید که از بندگان مخلَص (به فتح لام ) خدا گردید، چرا یوسف در مقابل عشوه-های زلیخا که خود باید از زیبا رویان عصر خویش بوده باشد – چون همسر عزیز مصر است – مقاومت می‌کند. یوسفی که در اعتدال جوانی است و قوای غریزی در او بیدار است اما وقتی در مقابل مراوده ی زلیخا قرار می‌گیرد می‌گوید: « معاذ الله ؛ پناه بر خدا.»‌ «انّه احسن مثوای» ؛ آری یوسف آنچنان مجذوب جمال رب جمیل علی الاطلاق است که هیچ چیزی نمی تواند او را از این محبت الهیه که تمام وجود او را پر کرده روی گردان کرده و به خود مشغول نماید و این معرفت و محبت است که ملکه عصمت اختیاری را در انسان هویدا می‌سازد و یوسف بنا به گفته قرآن کریم چون از مخلصین است و از کسانی است که خدا او را برای خود برگزیده است پس قلب او باید از تعلق به غیر حق پاک و منزه باشد. پس چنین انسانی عملی را دوست دارد که خدا دوست داشته باشد و آنچه را که مورد غضب خداست مبغوض می‌شمارد و راضی است به آنچه که خدا راضی باشد از این روست که می‌گوییم معرفت و محبت موجب احیای ملکه عصمت می‌شود. به طوریکه گناه کردن اختیار انسان ممتنع می‌شود.





    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










  11. Top | #30

    تاریخ عضویت
    May_2013
    عنوان کاربر
    همراز نور
    میانگین پست در روز
    0.56
    نوشته ها
    2,225
    صلوات و تشکر
    957
    مورد صلوات
    3,505 در 1,798 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    دریافت کتاب
    6
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    • صداقت و راستی در کردار و گفتار:

    راستگویی و درستکاری از ارزش های پسندیده همه جوامع بشری در همه اعصار و امصار بوده و هست همانگونه که دروغگویی و خیانت همواره ضد ارزش بوده است در این سوره نیز این ارزش های عالی اخلاقی ستوده شده و حضرت یوسف (ع) الگو و اسوه این ارزش ها معرفی شده است. اولین بار شاهدی از دربار عزیز مصر لقب صادق را به یوسف داد. (20) چون صدق گفتار و درستی کردارش برای آن شاهد و عزیز مصر به اثبات رسید و وقتی دیدند در جریان مراوده زن عزیز مصر و گریز یوسف از مهلکه پیراهن او از پشت سر پاره شده است فهمیدند او از راست کرداران و راست گویان و آن زن از دروغ گویان است و از سویی دیگر سخن عزیز مصرکه به یوسف گفت: « یوسف اعرض عن هذا و استغفری لذنبک انک کنتِ من الخاطئین ؛ یوسف ! از این ماجرا چشم پوشی کن و تو ای زن برای گناهت استغفار کن که از خطاکاران هستی. » موید قول آن شاهد است. بار دیگر لقب صدیق در آیه 46 این سوره از سوی زندانی هم بندش به او داده شد. آنجا که از او برای تعبیر خواب پادشاه کمک خواست گفت: « یوسف ایّها الصدّیق» و صدیق صیغه مبالغه صدق به معنای کثیر الصدق است. یعنی کسی که در گفتار و رفتارش خلاف حق مشاهده نشده باشد و یار زندانی یوسف وقتی تعبیر های صادقانه او از خودش و یار زندانی دیگرش و موارد دیگری از اعمال و رفتار نیک وی را در زندان دید او را صدیق خطاب کرد همچنانکه از قبل او را از محسنین می‌دانستند. (همان36) و خدای سبحان هم صدیق بودن او را امضا کرد.همانگونه که چند جا لقب محسن و نیکو کاری و راست کرداری او راامضا نمود و او را از محسنین دانست. (یوسف 22، 36، 90) بار دیگر همسر عزیز مصر به صادق بودن یوسف شهادت داد آنجا که در محضر پادشاه همراه با زنان مصری حاضر شد تا ماجرای دست بریدنشان را در مجلسی که یوسف را حاضر کردند توضیح دهد چنان که قرآن از زبان همسر عزیز مصر می فرماید: « الانَ حَصَصَ الحق انا راودتُهُ عن نفسِه و انّه لَمِنَ الصادِقین ؛ اکنون حقیقت آشکار شد و این من بودم که از او کام طلبیدم. او بی تردید از راست گویان است. » (یوسف 51) خلاصه اینکه یوسف صداقت گفتار و درستی کردارش مایه ی عزت و سربلندی او در دنیا و آخرت شد.



    دلخوش آن مستحب ام که جوابش واجب باشد.










صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. به حسینیه ی مجازی محبان الحسین علیه السلام خوش امدید
    توسط مهاجر در انجمن امام حسین علیه السلام
    پاسخ: 56
    آخرين نوشته: 2015_11_03, 10:35 AM
  2. سوره مبارکه بقره
    توسط گل مريم در انجمن قرائت قرآن
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 2013_12_16, 08:49 AM
  3. سوره الفَاتِحَة + دانلود
    توسط گل مريم در انجمن قرائت قرآن
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 2013_12_02, 10:00 PM
  4. زندگينامه جانباز سرافراز حاج احمد سوداگر
    توسط ملکوت در انجمن زندگی نامه جانبازان
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 2013_09_24, 07:38 PM
  5. سوال در مورد قسم
    توسط جویای اندیشه در انجمن نذر، قسم ، عهد و ...
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 2013_08_29, 10:33 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 10:18 AM