انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 4 , از مجموع 4

موضوع: تلخ نامه شهید و حجاب .. .

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.81
    نوشته ها
    3,299
    صلوات
    144
    دلنوشته
    6
    برای شفای عزیزی که سالها در اسارت بوده و الان حالش وخیم است التماس دعا دارم
    صلوات و تشکر
    1,162
    مورد صلوات
    3,816 در 2,089 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض تلخ نامه شهید و حجاب .. .




    بسم رب الحسین .. .

    وقتی که صدای خرچ و خرچ خورد شدن استخوان هایش می آمد

    وقتی فواره ی سرخ از گلویش بیرون جست

    وقتی باد صبا را هم یارای اخبارش نبود

    وقتی مادرش خون میگریست

    آن روز که به جای قلم ، فشنگ در جیب داشت

    آن روز که آخرین کلامش را میگفت!

    بگفت که سرخی خونم را به سیاهی چادرت به امانت میگذارم! لطف کن و امانت دار خوبی باش.. .

    میگفت خونم! ، جان شیرینم را گرفتند! خون بهای من ، خون بهایم حجاب است!

    میخواست که خون بهایش را بپردازیم

    در آن دم دمه های اخر ، خونبهایش را طلب میکرد

    نگران بود تا شاید که روزی رسد خونش پای مال شود! تضمین خون میخواست!؟ تضمین میخواست تا یادگار فاطمه را از بین نبرند ! حال این نسل گرگرفته! در آتش چه چیز سوخته که نه خونبها میشناسد و نه یادگار زهرا .. .
    با دلِ پُر
    امید؛چشم انتظاریم هنوز...

  2. 2 کاربر برای پست " ملکوت " عزیز صلوات فرستاده.

    فاطمه (2013_10_30), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_02)

  3. Top | #2

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.81
    نوشته ها
    3,299
    صلوات
    144
    دلنوشته
    6
    برای شفای عزیزی که سالها در اسارت بوده و الان حالش وخیم است التماس دعا دارم
    صلوات و تشکر
    1,162
    مورد صلوات
    3,816 در 2,089 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض







    بگذار از شباهت این جوان با حسین بگویم!

    یا نه! بگذار اصلا کمی از کربلا بخوانم!

    بالین بیجان یک پدر

    خورشید درخشان بر سر نیزه های نینوا

    دست های بریده ی عمو، عباس ابن علی

    گلوی پر پر طفل

    سیلی های سرخ

    همه و همه دخترک سه ساله را به تنگ آورده بود! بغض کرده بود

    رقییه بر بالین بیسر پدر افتاد! نخست جمله اش این بود! که پدر، چادر (جلباب) از سرم کشیدند!

    چرا یه طفل سه ساله ! به جای درد و دل و بی پدری! به جای گله از سیلی ! به جای گله از تن بی سر ودست های بریده عمو! و بی کسی اش! چرا اول جمله اش غم حجاب است! او سه سال داشت! حال نسل گرگرفته ی ما چند سال است که غم حجاب ندارد!
    با دلِ پُر
    امید؛چشم انتظاریم هنوز...

  4. 3 کاربر برای پست " ملکوت " عزیز صلوات فرستاده.

    فاطمه (2013_10_30), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_02), گل مريم (2013_10_30)

  5. Top | #3

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.81
    نوشته ها
    3,299
    صلوات
    144
    دلنوشته
    6
    برای شفای عزیزی که سالها در اسارت بوده و الان حالش وخیم است التماس دعا دارم
    صلوات و تشکر
    1,162
    مورد صلوات
    3,816 در 2,089 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض






    پاسخ این سرهای بریده را چه کسی میدهد!

    نتیجه ی این تن های تکه تکه شده کجاست؟!

    اینک اما آماده ای تا امانتش را نگاه داری؟

    حال توان پرداخت خونبهایش را داری؟

    موشکهای دشمن انگشتانش را در سومار دستهایش را در میمک پاهایش را در موسیان سینه اش را در شلمچه چشمهایش را در هویزه حنجره اش را در ارتفاعات الله اکبر، هزاران خمپاره نشانه رفته اند .

    آنجا بود که تنه اش پاره پاره شد و امروز خونبهایشان ، یادگار فاطمه! را که میخواست!! اما کجاست؟!

    در تمام مرزهای غرب و جنوب ایمان هنوز اما در تمامی جبهه ها میجنگد .. .

    او که به جای ترانه فریاد آموخت ، به جای تکلیف ریاضی ، تلکیف الهی انجام داد ، به جای تصمیم کبرا تصمیم فرمانده اجرا میشد ،او که با توپ های آهنین سر و کله زد و گل کاشت

    و حال به جای خانه ی چند صد متری ما در قبری نمور خوابیده است و سرخی خونش بر لب مرزها جرات دشمن میبرد
    و اکنون دشمن به مرز اعتقاد ما هجوم برده!! فقط یک چیز از ما خواست! خون بهایش را! یادگار فاطمه را! پاسخ این سرهای بریده را! پاسخ سیلی که مادر خورد ! و پاسخ هجوم دشمن را .. .

    وقت آن نرسیده است که پاسخگوی این خونبها باشیم؟!

    با دلِ پُر
    امید؛چشم انتظاریم هنوز...

  6. 3 کاربر برای پست " ملکوت " عزیز صلوات فرستاده.

    فاطمه (2013_10_30), مدیریت محتوایی انجمن (2013_11_02), گل مريم (2013_10_30)

  7. Top | #4

    تاریخ عضویت
    September_2013
    عنوان کاربر
    همکار قبلی انجمن
    میانگین پست در روز
    0.06
    محل سکونت
    مشهد مقدس
    نوشته ها
    244
    صلوات و تشکر
    150
    مورد صلوات
    669 در 237 پست
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض




    بسم الله الرحمن الرحیم

    سالار زینب حسین (علیه السلام ) جان !

    دست خودم نیست که ورد زبان منی ....دست خودم نیست گریستنم به خون .... برای تو .

    دست خودم نیست مال قلبم است ...

    این حرفها همیشه ورد زبانم است ....

    خدایا ! دیگر طاقتی نمانده ... دیگر طاقتی نمانده......

    با تمام هوشیاری ام فریاد می زنم ؛ زندگی بی
    حسین(علیه السلام ) نمی خواهم ..
    یا مهدی ادرکنی عجّل علی ظهورک

  8. کاربر زیر برای پست " سجادی " عزیز صلوات فرستاده:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 11:10 PM