انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: داستان دعاى مستجاب‏

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.30
    نوشته ها
    1,243
    صلوات
    224
    دلنوشته
    2
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
    صلوات و تشکر
    2,704
    مورد صلوات
    3,277 در 1,150 پست
    نوشته های وبلاگ
    1
    دریافت کتاب
    3
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض داستان دعاى مستجاب‏




    در زمان «منصور بن عمار» كه از زمره عارفان و اهل حال بود ثروتمندى مجلس معصيتى آراست، چهار درهم براى خريد وسائل پذيرايى به غلامش داد و او را روانه بازار كرد.

    غلام در راهى كه به سوى بازار مى‏رفت به مجلس منصور بن عمار گذشت، گفت: بايستم و گوش فرا دهم كه منصور بن عمار چه مى‏گويد؟ شنيد منصور براى فردى تهى‏دست از مجلسيان خود چيزى طلب مى‏كند و مى‏گويد: كيست كه چهار درهم انفاق كند تا چهار دعا در حق او كنم؟ غلام پيش خود گفت: چيزى بهتر از اين نيست كه چهار درهم را به جاى خريد طعام و شراب براى اهل معصيت به او دهم تا در حق من چهار دعا كند.

    چهار درهم را به منصور پرداخت و گفت: چهار دعا در حق من كن. منصور گفت: به چه امورى نسبت به تو دعا كنم؟ دعايت را بيان كن. گفت: اول: دعا كن كه خدا مرا از اسارت بندگى و بردگى نسبت به اربابم آزاد كند. دوم آن كه: خواجه مرا توفيق توبه عطا فرمايد. سوم آن كه: عوض اين چهار درهم انفاق شده را به من عطا كند. چهارم آن كه: مرا و خواجه ‏ام و اهل مجلس خواجه ‏ام را مورد آمرزش قرار دهد.

    منصور، چهار دعا كرد و غلام با دست تهى به سوى خواجه بازگشت.

    خواجه گفت: كجا بودى؟ غلام گفت: اى خواجه، چهار درهم دادم و چهار دعا خريدم. خواجه گفت: چهار دعا كدام است؟ غلام گفت: دعاى اول اين كه: از قيد بردگى آزاد شوم. خواجه گفت: تو در راه خدا آزادى. دوم آن كه: تو اى خواجه توفيق توبه از گناه يابى. خواجه گفت: توبه كردم. سوم آن كه: خدا عوض چهار درهم را به من عطا فرمايد. خواجه چهار درهم به او داد. چهارم آن كه: خداى مهربان من و تو و اهل مجلس را بيامرزد. خواجه گفت: آنچه بر عهده من بود بجا آوردم، آمرزش من و تو و اهل مجلس از عهده من بيرون است. خواجه شبانه در عالم رؤيا صداى هاتفى را از جانب حق شنيد كه: اى بنده، تو با اين فقر و مسكنت به وظيفه خود رفتار كردى، حاشا به كرم ما كه با وجود كرم بی پايان به وظيفه خود عمل نكنيم، ما تو را و غلامت و تمام اهل مجلس را آمرزيديم.

    اهل البیت




  2. کاربر زیر برای پست " مشعشع " عزیز صلوات فرستاده:


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دستان کوچک
    توسط ملکوت در انجمن امام حسین علیه السلام
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 2013_11_21, 07:11 PM
  2. ستاره دمشق
    توسط فاطمه در انجمن اهل بیت علیه السلام
    پاسخ: 10
    آخرين نوشته: 2013_11_17, 12:35 PM
  3. دلالت داستان اصحاب کهف بر وجود معاد
    توسط صبور در انجمن معاد
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 2013_07_04, 03:26 PM
  4. یک داستان عاشقانه
    توسط امیر هانی در انجمن تدبر در قرآن
    پاسخ: 8
    آخرين نوشته: 2013_05_23, 11:22 AM
  5. شباهت های رستاخیر مهدی علیه السلام با رستاخیز آخرت
    توسط ملکوت در انجمن امام زمان مهدی موعود علیه السلام
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: 2013_04_20, 04:16 PM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 06:04 AM