بنابراين، بررسي زيبايي قرآن مانند هر چيزي متناسب با خودش مورد توجه زيباييشناسان قرار گيرد چنانكه گاهي زيباييشناسي انسان است ،گاهي زيباييشناسي در يك ساختمان هنري و معماري باستاني است. در يك تابلو نقاشي و با يك آلبوم و فيلمسينمايي و گاهي درباره بخشي از طبيعت، كوهها، جنگلها و يا يك باغ همراه با گلهاي گوناگون و در نهايت درباره يك كتاب ادبي، شعر، رمان و نثر آهنگين است در هر كدام از اين مثالهايي كه زده شد تابع اصول و مباني، ظرفيتها و توقعهايي است كه از آنها ميرود و چگونگي تمايل عالي انسان و ايجاد لذت و شادابي را به وجود ميآورد هدف از اين بررسي منقح كردن جايگاه بررسي زيباييشناسي و تعيين پيشفرضها، قلمرو ظرفيت و محدوده بررسي است از اين رو بررسي اصول و مباني زيباشناسي، هم به ماهيت و چيستي زيباييشناسي ياري ميدهد و هم در گفتمان قرآن، قلمرو زيباييشناسي را مشخص ميكند و هم در بحث هماوردخواني، جايگاه تحدي قرآن را مشخص ميكند كه چه چيزي موجب يكتايي اين كتاب شده و كساني كه بخواهند از باب معارضه و تحدي مانند اين كتاب را بياورند، بايد با چه ويژگيهايي مانند قرآن مواجه شوند.
و از سوي ديگر، بررسي اين اصول و مباني، افق و چشمانداز زيباشناسي را معين ميكند و در فربهتر كردن موضوع و تقويت جنبههايي از جاذبهها و كششهاي قرآن به ويژه در بخشهاي معرفتي و هدايتي قرآن كه اساس هدف نزول را تشكيل ميدهد، كمك ميكند.