انتخاب رنگ سبز انتخاب رنگ آبی انتخاب رنگ قرمز انتخاب رنگ نارنجی
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: امان از دل مهدی عج

  1. Top | #1

    تاریخ عضویت
    April_2013
    عنوان کاربر
    مدیر انجمن
    میانگین پست در روز
    0.81
    نوشته ها
    3,299
    صلوات
    144
    دلنوشته
    6
    برای شفای عزیزی که سالها در اسارت بوده و الان حالش وخیم است التماس دعا دارم
    صلوات و تشکر
    1,162
    مورد صلوات
    3,816 در 2,089 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    دریافت کتاب
    0
    آپلود کتاب
    0

    پیش فرض امان از دل مهدی عج




    امان از دل مهدی(عج) حیف نیست که امام زمانمون رو با یه نگاه بفروشیم؟حالا هی بیاییم بگیم «یا صاحب الز مان » .امام زمان بر میگرده میگه شما با برادرای یوسف چه فرقی دارین؟)برادرای یوسف پیغمبرشون رو به بهای کمی فروختن وخوب ما هم داریم همین کار رو طور دیگه ای می کنیم.خیلی هامون امام زمانمون رو به یه نوار ترانه می فروشیم،بعضی هامون امام زمان رو به یه زنجیر طلا می فروشیم.ما چمون شده ؟خانم فاطمه ی زهرا رو اونقدر براش ارزش قائل نمی شیم و ایشون رو به یه جفت جوراب پا نما می فروشیم؟خانم زهرا همیقدر می ارزه؟ مهدی رو ؟! آدم دلشو خون کنه واسه یه عقد؟ واسه دو ساعت تو این جور مراسما رفتن؟ اون وقت تا حالا فکر کردیم که امام زمان چقدر دلش خونه؟ همین بسش نیست که ما هی آقا رو اذیت می کنیم؟ داغ چادر خاکی بسش نیست؟ داغ سیلی به مادر بسش نیست؟ داغ تازیانه به مادر بسش نیست؟ همین طوریش داره خون گریه می کنه چرا ما اذیت می کنیم؟ چی شده مردم...! عوض شدیم؟ چی شده که امام زمانمون رو می فروشیم؟ چرا اینجوری شدیم؟ ها؟ چرا برا شکستن دل مهدی عادت کردیم؟ بسش نیست امام زمان رو داغ فرق شکاف علی(ع)؟ می خوای باز هم بگم؟ بسش نیست قنداقه ی خونی علی اصغر؟ این داغ قلب امام زمون رو جریحه دار کرده؛اون وقت حالا تازه امام زمان بیاد ببینه جوان شیعه مست کرده...شراب بخوره...کارمون به جایی برسه که عروسی های شیعه ها با گناه شروع بشه و با گناه تموم بشه؟ با این همه حالا امام زمان دل تو دلش می مونه؟ فکر نکنیم مهدی نمی بینه؛همه اش رو می بینه.تمام گناهامون رو داره می بینه. وقتش نیست که دیگه به آقا بگیم غلط کردیم؟ بیایین با هم بگیم «آقا غلط کردیم ،یه اشتباهی کردیم ....نمی فهمیدیم...» حرف من با امام زمون همون حرفیه که یه مداح می زنه؛میگه آقا ترسم از این نیست که عذابم کنی،ترسم اینه که تو برام گریه کنی؛ ترسم از جهنم نیست به خدا! جهنم من اینه که آقا! تو منو از در خونتون دور کنی؛آقا جون من مثل بعضی ها نیستم که تو خیابون و این ور و اون ور هر کاری که دلم بخواد بکنم،اگه این طوری بودم مطمئنم که اصلا به این جور حرفا فکر نمی کردم.درد من با خیلی ها فرق می کنه، درد من یه چیزه دیگه است؛درد من اینه که فقط نمی دونم آقا بعضی وقتا به منم توجه می کنه یا نه؟اگه توجه می کنه پس چرا من این همه خودمو گم کردم؟شاید این درد بعضی از شماها هم باشه.بیاین آقا رو به مادرش حضرت زهرا قسم بدیم که ما رو از این درد رها کنه .درسته که خیلی گناه کردیم ،درسته که خیلی به فکرت نبودیم،درسته که دلتونو خیلی خیلی شکستیم،می دونیم که واسه ما خیلی گریه کردین،اما تو رو به خدا یه نگاهی به ما بکنین.

  2. 2 کاربر برای پست " ملکوت " عزیز صلوات فرستاده.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

کانال ترجمه ی شهر نورانی قرآن

انجمن شهر نورانی قرآن محیطی پر از آرامش و اطمینان که فعالیت خود را از فروردین سال 1392 آغاز نموده است
ایمیل پست الکترونیکی مدیریت سایت : info@shahrequran.ir

ساعت 08:20 AM