واژه ((قلب )) در قرآن كريم به معناى شخصيت باطنى (حقيقى ) انسان است كه در پس اين شخصيت ظاهرى اش نهفته است و همان شخصيت باطنى و حقيقى اوست كه جايگاه ادراكات ارزشمند و احساسات بزرگ و بلند مرتبه متناسب با شخصيت والاى انسان است . ان فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب اءو اءلقى السمع و هو شهيد.(((بى گمان در اين (عقوبت ها) براى كسى كه صاحبدل باشد يا گوش شنوا و حضور داشته باشد پندآموزى است )). ق 50: 37.) يا اءيها الذين آمنوا استجيبوا لله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم ، و اعلموا اءن الله يحول بين المرء و قلبه و اءنه اليه تحشرون .(((اى مومنان ! نداى خداوند و پيامبر را كه شما را به پيامى حيات بخش مى خوانند، اجابت كنيد. و بدانيد كه خداوند ميان انسان و دل او حايل مى گردد و در نزد او محشور خواهيد شد)). انفال 8: 24.) مقصود از قلب در اين آيه شخصيت والاى انسان است كه هرگاه از عمل كردن به قوانين شريعت سر باز زند به حيوانى مبدل مى شود كه نشانه اى از انسانيت در او يافته نشود. همان گونه كه در آيه ديگر آمده : و لا تكونوا كالذين نسوالله فاءنساهم اءنفسهم .(((و مانند كسانى نباشيد كه خداوند را فراموش كردند آنگاه آنان را دچار خودفراموشى كرد)). يعنى : با به دست فراموشى سپردن خدا، خود را نيز فراموش كردند و از ياد بردند كه انسان اند. حشر 59: 19.)
واژه ((مشيئت )) در قرآن اصطلاحى خاص بوده و مقصود از آن اراده حادث ناشى شده از مقام حكمت حق تعالى است نه مطلق اراده . خداوند مى فرمايد: قل اللهم مالك الملك ، توتى الملك من تشاء و تنزع الملك ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء بيدك الخير انك على كل شى ء قدير.(((بگو: خداوندا! اى فرمانرواى هستى به هر كس كه خواهى فرمانروايى بخشى و از هر كه خواهى فرمانروايى بازستانى و هر كه را خواهى گرامى دارى و هر كه را خواهى خوار گردانى ؛ (سررشته ) خير به دست توست ؛ تو بر هر چيز توانايى )). آل عمران 3: 26.) مقصود؛ مشيت بر وفق حكمت است . فرمانروايى را به هر كس كه حكمتش اقتضا كند مى بخشد و از هر كس كه حكمت اقتضا كند مى ستاند.
همچنين است معناى ((نرفع درجات من نشاء))؛(((درجات هر كس را كه بخواهيم فرا مى بريم )). انعام 6: 83.) يعنى به مقتضاى حكمت هر كس را كه بخواهيم رفعت مى بخشيم ، به عارت ديگر كسى را كه در ذات خودش شرايط را فراهم آورده است بالا مى بريم .
بنابراين اقتضا و زمينه رشد در خود فرد فراهم شده و محل شايسته اى براى اين عنايت ربانى گرديده است ، نه اينكه بى دليلى برتر يا بدون مرجح ، ترجيح يابد، چون معناى حكمت ، قرار دادن هر چيز در جاى مناسب آن است . دليل اين مدعا، دنباله خود آيه است كه مى فرمايد: ((ان ربك عليم حكيم )). حكيم تنها چيزى را مى خواهد كه مطابق حكمت باشد نه آنكه هر چيزى را بخواهد. اين گونه تعبيرات در قرآن بسيار است و اينها اصطلاحات ويژه خود قرآن است كه جز از ناحيه خود قرآن قابل شناخت نيست ؛ ((القرآن يفسر بعضه بعضا)).