زن با آرامشی خاص گفت: اکنون من مهمان دارم. پیاده شو و از آنها پذیرایی کن!
پیرزن گوسفندی آورد و مرد آن را سر برید. مادر داغدیده برایمان غذایی ترتیب داد و ما در حالی که از صبر زن حیرت زده بودیم، شروع به خوردن کردیم.
وقتی غذا تمام شد، ام عقیل نزد ما آمد و گفت : آیا در میان شما کسی هست که ازکتاب خداوند چیزی به نیکویی بداند؟ پاسخ دادم: بله می دانم.
از من خواست: برایش آیاتی بخوانم که او را در غم مرگ فرزندش آرام کند، گفتم: خدای عزّوجلّ می فرماید:
( ... و بشّر الصّابرین* الّذین إذا اصابتهم مصبیه قالوا انّا لله و انّا الیه راجعون * اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة و اولئک هم المهتدون)؛ به شکیبایانی مژده ده که وقتی به آنها غمی می رسد، گویند: ما ازخداییم و به سوی او باز می گردیم. بدرود و رحمت پروردگارشان بر آنها باد و همین ها هدایت یافتگانند. (سوره ی بقره، آیه ی 155-157)
مادر داغدیده گفت: ترا به خدا اینها کلام خدا و آیات قرآنی است؟
گفتم: به خدا سوگند، اینها در کتاب خدا و کلام پروردگار می باشد که بر قلب پیامبر(ص) نازل شده است. پس از نزد ما خداحافظی کرد، به نماز ایستاد و چنین دست به دعا برداشت: